آیا صداقت در نسلهای جدید، رو بهکاهش است؟
بخش عمدهای از نمراتی که در پایانترم به دانشجویانم میدهم، از شناختی است که از آنها در طول ترم پیدا میکنم. در طول ترم، در کلاس، بارها از تکتکِ دانشجویانم سئوال میکنم و بهسطح معلوماتشان پی میبرم. البته دو امتحانِ میانترم و یک امتحان در پایانترم از آنها میگیرم، اما اساس نمرۀشان، همان شناختی است که در طول ترم از آنها پیدا کردهام. هیچ دانشجویی را هم مردود نمیکنم؛ چون معتقدم یاد گرفتن اجباری نیست. اگر دانشجویی علاقه بدرس ندارد، چرا باجبار او را وادار به درسخواندن بنماییم؟ بنابراین حضور و غیاب هم نمیکنم. بهدانشجویانی هم که در طول ترم اصلاً در کلاس حضور نداشتهاند، بر اساس نمراتی که در امتحانات آوردهاند، نمرۀ پایانترمشان را میدهم.
مشکل در این ترم، از آنجایی شروع شد که من نمیتوانستم دانشجویان را بشناسم و صرفاً از روی نمرات امتحانی قضاوت نمایم. بماند پاسخهایی که یکسان بودند، اشتباهاتی که در بسیاری از اوراق تکرار شده بود؛ و... . بمنظور آنکه حقی از دانشجویان ضایع نشود، بهآنها گفتم که معدل کلشان را هم لحاظ خواهم کرد. در پایانترم هم، بتمامی دانشجویان کموبیش همان نمرۀ معدلشان را دادم.
درست زمانیکه میخواستم نمرات را وارد سیستم نمایم، با کمال تأسف، متوجه شدم نیمی از دانشجویان، معدلهایشان را درست اعلام نکرده و بین دو تا چهار نمره، اضافه کرده بودند. واقعاً برایام باورنکردنی بود. هنوز هم امیدوارم که سوءتفاهمی شده، و چنین اتفاقی نیفتاده باشد. من نزدیکِ سیسال است که در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران تدریس میکنم. مطمئنم اگر این ماجرا سیسال پیش اتفاق افتاده بود، اینقدر بیاعتمادی صورت نمیگرفت. براستی بکجا داریم میرویم؟
واقعیت تلخ آن است که این دانشجویان، از کرۀ ماه نیامده و محصولات جامعهای هستند که من و ما مسئولیت تربیت و ساختن آنها را بر عهده داشتهایم. بدبختی اینجاست که نظام، در قبال تربیت نسل جدید، فقط یک دغدغه و اولویت بیشتر ندارد؛ آنهم طرفداری از حکومت است و بس! نه برایاش درستی و صداقت مطرح است، و نه هیچ فضیلتهای اخلاقی دیگر؛ فقط اینکه نسلهای جدید به ایدئولوژی نظام باور کرده و از آن تبعیت کنند.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده