پیش بینی یک انقلاب در ایران
به گزارش اقتصاد نیوز،9 بهمن 1321 آرتور ملیسپو حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی برای بار دوم و به دعوت دولت ایران وارد ایران شد.
میلسپو در 1262 خورشیدی در ایالت میشیگان آمریکا متولد شد. مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه «جان هاپکینز» و سپس دکترای حقوق خود را از دانشگاه «ایلینویز» دریافت کرد. او دو بار و متعاقب دو جنگ جهانی به ایران آمد و خدماتی را نیز در جهت اصلاح امور مالی کشور ارائه کرد.
بار نخست در سال در سال 1301 و بار دوم در سالهای اولیه دهه ۱۳۲۰ و در شرایطی که نیروهای متفقین در ایران جولان میدادند و حکومت رضاشاه نیز از هم پاشیده شده بود، اقتصاد ایران در وضعی بسیار اسفبار قرار داشت. هر دو بار از ایران اخراج شد با اول به دلیل مخالفت های رضا خان و با دوم بر اثر مصوبه ای در مجلس. آغاز ماموریت دوم او مقارن با 9 بهمن 1321 است گرچه درباره کارنامه کاری او قضاوت ها متفاوت است اما نگاه او به نظام اداری وقت ایران قابل تامل است.
ملیسپو در بخشی از خاطرات خود نوشته است:"نمی دانم چرا ایرانیانِ ثروتمند از دادن مالیات که حق جامعه از درآمد آنان است تا این حد گریزان هستند و نمی خواهند امور مالیاتی وطن شان که به سود همه و عامل تقویت بنیه و پیشرفت کشور، ضامن تداوم درآمد و تامین امنیت آنان است تنظیم و رو به راه شود. همین بی نظمی مالیاتی عامل ایجاد مسائل متعدد، بی پولی دولت و روشن نبودن وضع اقتصاد ایران بوده است و مطبوعات که به طبقه مورد اعتماد دولت و سیاسیون تعلق دارند نمی کوشند که به حل مسائل وطن شان کمک و از ایجاد مسائل تازه پیشگیری شود و تا اِعمال نفوذ و مسئله مالیات برطرف و مطبوعات اصلاح نشوند نجات ایران و افتادن در راه پیشرفت امکان پذیر نخواهد بود.
میلسپو اضافه کرده بود: نمی دانم که چرا دولت کنونی (تابستان 1322 هجری خورشیدی) و دولت های گذشته ایران درصدد گرفتن مالیات واقعی برنیامده اند. از چه می ترسند؟. در جلسات مختلف با مقامات ایران، صدبار برایشان گفتم که مالیات مردم، آمریکا را به یک قدرت جهانی مبدل کرده است که به خرجشان نمی رود. تا در جلسه (مذاکره با مقامات) هستیم نظر مرا تأیید می کنند و «بله درست است» می گویند ولی پس از خروج از جلسه همان راه همیشگی خودرا ادامه می دهند. من این معمّا را نمی فهمم و نمی توانم آن را هضم بکنم. به آنها گفتم که بنجامین فرانکلین از پدران موسس آمریکا گفته است که از دو چیز نمی توان گریخت: یکی دادن مالیات و عوارض و دیگری مرگ. مقامات ایرانی گوش می کنند ولی اعتنا نمی کنند. ندادن مالیات در ایران شده است یک بیماری مزمن و تا این بیماری درمان نشود، نمی توان مسائل دیگر را حل کرد. هزینه های دولت باید تماما از مالیات و هزینه های شهری از عوارض تامین شود و تا این مسئله باقی باشد، مشکلات ایران که پس از نادرشاه بروز کرده برطرف شدنی نخواهد بود. من تاریخ ایران را با دقت تمام خوانده ام. از روزی که کریم خان زند به دلیل رئوفت مالیات ها را موقتا بخشید، مالیات ندادن در ایران یک عادت و رسم عمومی شده است که باید به این اعتیاد پایان داده شود. دولت باید بداند که هر تبعه کشور هر سال چقدر درآمد دارد و مالیاتش را بگیرد و .... مقامات ارشد ایران به من گفته اند که می دانند فساد اداری و اعمال نفوذ قدرتمندان در امور و بوروکراسی ناشی از «من درآوردی بودن» سازمانهای اداری خوره وجود (جذام) کشور است ولی معمّا در این است که چرا برای حل آن کاری نمی کنند و تعجب من از همین است و نسبت به آنان (میهن دوستی و دلسوز بودشان) دچار تردید شده ام.
میلسپو که معتقد بود تا ایرانیان به مالیات دادن عادت نکنند، و بورو کراسی پیچیده ایران ـ از رشوه، پارتی بازی و توصیه (اعمال نفوذ) تا تنبلی کارمندان، بی اعتنایی نسبت به مراجعین، بی دقتی و امروز و فردا کردن از میان نرود و نظام استخدام دولتی دگرگون نشود و از سیستم رسمی و قراردادی درنیاید مسائل ایران حل نخواهد شد و برای حل این معضل که از زمان حکومت مغولان ریشه گرفته نیاز به یک انقلاب اداری است و این انقلاب یک «پیش ـ انقلاب» لازم دارد و آن حل مسئله مالیات در ایران است. به گزارش روزنامک میلسپو که 9 روز پس از سلب اختیارات کناره گیری خود را اعلام داشت و به آمریکا بازگشت در این کشور در یک مصاحبه مطبوعاتی عمومی این پیش بینی خودرا ابرازداشت که بوروکراسی ناراضی ساز ایران سرانجام به انقلاب منجر خواهد شد که در آن همه چیز دگرگون و زیر و رو خواهد شد.