دو اسب ارابه فلاکت
یک ویژگى دیگر که همه انسانها دارند علاقه به مال مفت است. اگر کسى وعده مال مفت بدهد از او خوشمان مىآید و به دنبالش مىافتیم حتى زمانى که بدانیم دروغ مىگوید! مىگویند که ملا نصرالدین زمانى فریاد کرد که مردم، در فلان محل آش نذرى مىدهند. چون جمعیت به طرف آنجا دویدند، او خود شروع به دویدن کرد. فرزندش گفت تو که مىدانى چنین نیست چرا مىدوى؟ گفت اگر درست باشد مىخواهم عقب نیفتم.
مواردى که ما به دنبال مال مفت افتادهایم و زمام منطق و عقل و سنجش را رها کردهایم به دفعات در تاریخ ما تکرار شده و متاسفانه بهرغم هزینههاى سنگینى که دادهایم باز هم این امکان وجود دارد که به همان چاله بیفتیم! آخرین نمونه را همه بهیاد داریم، قولى که دادند در مورد قرار گرفتن پول نفت بر سفرهها بود و یارانه براى همه. درمورد وعده اولى اینکه دقیقا معلوم نشد حدود 700 میلیارد دلار درآمد بىسابقه نفت چه شد. دومى هم سبب ایجاد تورم بالا، کاهش قدرت خرید همه از جمله اقشار کمدرآمد، تحمیل شرایط نامناسب به بودجه کشور، کاهش سهم بودجه عمرانى و اجرا نشدن طرحهایى که ضامن پیشرفت کشور و ایجاد اشتغال پایدار است و در نتیجه بیکارى جوانان و مشکلات دیگر. متاسفانه بسیارى از ما ارتباط این چند هزار تومان صدقه را، که از جیب خودمان به نحو رنجآورى برداشت مىشود و تحمل هزینه مشکلات اقتصادى و اجتماعى که خود و فرزندانمان خواهیم پرداخت را مشاهده نمىکنیم. همچنین متوجه نیستیم که این شیوهها چگونه بنیاد جامعه و کشور را با عواقب نامناسب خود تهدید مىکند. به همین دلیل این دو ویژگى را دو اسب ارابه فلاکت مىنامم. یعنى ساز وکارى که ما را به سرعت به سوى مشکلات اقتصادى و اجتماعى عمیقتر مىکشاند. البته براى این شرایط نیز دلایل تاریخى وجود دارد. قبل از ادامه بحث دو مورد را براى مقایسه ذکر مىکنم. جان استوارت میل، یک اقتصاددان و فیلسوف معروف قرن نوزدهم است. او در کتاب شرح احوال خود خاطرهاى را ذکر کرده. او به پیروى از جرمى بنتام، فیلسوف نظریه حقوق، بهطور فعال به دنبال اصلاح نظام قانونگذارى و مرام قضایى انگلستان بود و در این زمینه بسیار فعالیت مىکرد. برخى دوستان او پیشنهاد کردند که خود نامزد نمایندگى شود و از درون مجلس اصلاحات مورد نظر خود و فلاسفه حقوق و قضا را مطرح و پیگیرى کند. او نیز پذیرفت و طبق روال در مجامع مختلف براى سخنرانى دعوت شد. او مىگوید یکى از مجامع که او را براى سخنرانى دعوت کردند مربوط به کارگران بود. در سابقه او بوده است که گفته بود کارگران دروغگو هستند لیکن کارگران انگلیس وقتى دروغشان رو مىشود، شرمنده مىشوند. این مطلب را تعدادى از حاضران در سخنرانى، روى بنر بزرگى در سالن نصب کرده بودند. جان استوارت میل مىنویسد که پس از اتمام سخنرانى رئیس جلسه از من پرسید آیا شما واقعا این عبارت را گفتهاید که کارگران دروغگو هستند؟ میل مىگوید بله چنین است. برخلاف انتظار، حاضران به شدت ابراز احساسات کردند و براى مدتى کف زدند. رئیس جلسه گفت آیا مىدانید چرا کارگران براى شما کف زدند؟ براى اینکه شما به آنان با راستى و صداقت برخورد کردید. سایر کاندیداها به ما دروغ مىگویند تا راى ما را به دست آورند و کار خودشان را پیش ببرند. همین بلوغ سیاسى کارگران انگلستان بود که سبب شد یکى از مهمترین احزاب سیاسى انگلستان را ایجاد کرده و در اداره امور کشورشان نقش تاریخى ایفا کنند. نمونه دوم قول پرداخت درآمد تضمینى در سوئیس بود که در ماه ژوئن سال ٢٠١٦ مطرح شد. مبنى بر اینکه به هر فرد بالاى 18 سال ماهانه حدود ٢٥٠٠ دلار و به هر کودک زیر 18 سال ماهانه معادل حدود 600 دلار پرداخت شود. این پیشنهاد به راى مردم گذارده شد و با راى ٧٧ درصد رد شد. این در حالى است که سوئیس متنعمترین کشور جهان است و جمعیت کمى هم دارد و این پرداخت به سادگى قابل تحقق بود. لیکن مردمى که آموختهاند با عزت نفس و کرامت زندگى کنند، آموختهاند که از مال مفت دورى گزینند. بنابراین انتظار دارند حکومت شرایط فعالیت و تلاش همگانى را فراهم کند تا خود به آنچه استحقاق دارند دست یابند. هرچه قول مال مفت داده شود دولتها با ایجاد نمایش پرداخت و توزیع صدقه از مسوولیتهاى اصلى خود دورى مىگزینند و راه ساده براى ادامه کار خود و همزیستى با یک اقتصاد رانتى را بر مىگزینند. به قول فیلسوف هندى چند قرن قبل از میلاد که گفته بود اقتصاد دولتى مانند کوزه عسل است که در دست هرکس باشد نمىتواند انگشتى به آن نزند! عزیزى مىگفت که کارمند اداره آنان گفته است ما یک خانواده 4 نفره هستیم و اگر به هر یک 250 هزار تومان بدهند مىشود یک میلیون تومان و پول خوبى است. بسیارى از افراد براى تصمیمگیرى براى راى دادن، از این حد محاسبه فراتر نمىروند. در کشور ما کسانى که این قولها را مىدهند متاسفانه موفقیت کسب مىکنند. باید پرسید از مال چه کسى بخشایش مىکنید؟ اگر از مال شخصى است بسیار کار کریمانهاى است. بنابراین پول خود را رو کنید. اما چنین نیست، فقط دو راه خواهید داشت تخریب بیش از پیش منابع بودجهاى و ایجاد نقدینگى جدید و به باد دادن ثروتهاى عمومى. این هم قابل تداوم نیست آتش تورم به جان اقتصاد کشور خواهد افتاد و به جز مخروبهاى هم باقى نمىماند. فقط توجه کنید که مشکلات اقتصادى دولت قبل هم آتش زیر خاکستر است و اقدامات نسنجیده به سادگى هیمه جدید بر آتش خواهد گذاشت. به نظر مىرسد در این مقطع زمانى قشر فرهیخته کشور نقش حساسى دارند. در اینکه از طریق شبکههاى اجتماعى از طریق روابط فامیلى و حرفهاى همگان را آگاه کنند که تصمیم خود براى راى دادن را از قولهاى فریبکارانه منفک کنند و براى تصمیم خود به سایر ویژگىهاى نامزدها توجه کنند.