قدم اول شهردار آینده
شهر حوزه تاثیرگذاری شهردار است، اما شهرداری ابزار اوست. به همین دلیل در برنامه نجفی ۴ موضوع راهبردی برای شهرداری و ۱۰ موضوع راهبردی برای شهر تهران تعریف شده و به ازای هر موضوع مجموعهای از چالشهای کلیدی، اهداف، راهبردها و سیاستها مشخص شدهاست. در این برنامه موارد خوب متعددی وجود دارد؛ هرچند مواردی هم نیازمند بهبود یا اصلاح است. موضوعات راهبردی ذکر شده برای شهرداری، عمدتا بر شیوه اداره و شرایط سازمانی این نهاد متمرکز شده است.
هوشمندسازی شهرداری، بازتعریف مناسبات مدیریت شهری و حاکمیت، مدیریت منابع و مصارف شهرداری و حکمروایی خوب شهری این چهار موضوع راهبردی هستند. مشخص است که بحث مدیریت منابع چالش مهمی در شهرداری است و به همین دلیل بخش مهمی از این سرفصل برنامه نجفی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است. روانسازی رابطه مالی دولت و شهرداری، کاهش هزینهها و پایدارسازی منابع درآمدی سه اقدام اصلی در این زمینه است.
درخصوص مدیریت شهر تهران هم در ۱۰ حوزه اصلی که جنبههای متفاوت اما به هم مرتبط زندگی در شهر تهران را نشان میدهند نظیر محیطزیست، آب و فاضلاب، معماری و شهرسازی، ترافیک، ایمنی، عدالت شهری و حوزههای دیگر چالشها و راهبردها و اهداف مشخص شدهاست. در این برنامه تاکید شده که برنامههای فعلی و اسناد فرادست موجود مبنای کار خواهند بود؛ اما متناسب با نگرش شهردار و شورای جدید این برنامهها بازنگری خواهند شد. اگرچه برنامه ارائه شده ازسوی شهردار جدید فعلا یک چارچوب کلی و فاقد عناصر سنجشپذیر است، اما در حد همین کلیات میتوان نگرشهای اصلی نجفی در اداره شهر را دریافت. این نگرشهای کلیدی مثبت که در همه اجزای این برنامه دیده میشود بیانگر تغییر مفروضات و ایدهآلها در مدیریت شهری است.
برجستهترین مزیت برنامه و نگرش شهردار جدید تاکید بر انسانمحوری در اداره شهر تهران است. در نهایت هر اقدامی در شهر میشود باید به انسانهای ساکن در شهر احساس آرامش و آسایش دهد. نجفی به درستی تاکید کرده که تهران فقط بافت کالبدی نیست و بافتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن هم به قدر بافت کالبدی و شاید بیشتر اهمیت دارند. شهردار تهران صرفا متولی توسعه فیزیکی شهر و ساختوساز نیست. شهر باید قابلزیست محترمانه و آرامشبخش باشد. هرجا که توسعه فیزیکی با آرامش و آسایش اکثریت شهروندان تعارض دارد، باید در آن اقدام تامل و تردید کرد.
نگرش مهم دیگری که در برنامه نجفی دیده میشود حرکت به سمت کوچکسازی شهرداری و در عوض افزایش مشارکت شهروندان است. شهرداری تهران هماکنون بیش از ۶۰ هزار کارمند دارد و حدودا ۲۰۰ سازمان و شرکت مستقل زیرمجموعه شهرداری است. آیا برای اداره شهر تهران، به این همه طول و عرض تشکیلاتی نیاز است؟ شهرداری چرا باید مالک روزنامه، بانک، سینما، فروشگاههای زنجیرهای، مراکز تجاری، شرکتهای IT، آژانسهای تبلیغاتی، کتابفروشی، باشگاه ورزشی و... باشد؟ حتی بسیاری از فعالیتهایی که وظیفه شهرداری هم هست قابلبرونسپاری است. چرا شهرداری باید شبهدولتی درون یک شهر باشد؟ آیا انگیزههای سیاسی پشت این گسترش بیحساب تشکیلات شهرداری تهران بودهاست؟ پاسخ این سوالات هرچه باشد تردیدی نیست که چنین تشکیلاتی ضرورتا فسادخیز، کند، گران و ناکارآمد است. طبیعی است هر چه شهرداری بزرگتر شود طبعا نیاز کمتری به کمک گرفتن از شهروندان و جلب مشارکت آنها دارد. مشارکتجویی مستلزم ایجاد فضا برای مشارکت است که با کوچکسازی ممکن خواهد شد. طبیعی است کوچکسازی شهرداری مستلزم مطالعه و بررسی سنجیده است. بازنگری در ساختار شهرداری پیشنیاز چنین اقدامی است که مورد تاکید دکتر نجفی هم قرار گرفتهاست.
همان طور که پیشتر گفته شد شهرداری تهران از نظر مالی موسسه بسیار پرریسکی است. شهرداری حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد؛ درحالیکه کل بودجه شهرداری در سال ۹۶ تقریبا ۱۸ هزار میلیارد تومان است که احتمالا بخشی از این بودجه هم محقق نخواهد شد. بزرگ شدن تشکیلات و انبوه پروژهها و اقداماتی که بیحساب و کتاب توسط شهرداری تعهد و تعریف شده عملا باعث میشود شهردار بعدی نتواند مصارف بودجه را به سرعت و سادگی کاهش دهد.
به گمان من مهمترین اقدام شهردار جدید در ۱۰۰ روز نخست باید تدوین طرحی اجرایی برای کاهش هزینههای شهرداری تهران و مدیریت ریسک مالی این نهاد باشد. ادامه چنین وضعیتی مانند فرو رفتن در باتلاق است که هر چه جلوتر بروید احتمال کمتری دارد که زنده بمانید. حذف هزینههای عملیاتی غیرضروری، اولویتبندی پروژهها و کاهش بار بودجه عمرانی، استمهال تعهداتی که هزینه مالی دارند، وصول مطالبات - خاصه از دولت - برنامهریزی برای کوچکسازی شهرداری و دیگر اقداماتی که به کاهش ریسک مالی شهرداری تهران منجر میشود پیشنیاز هرگونه اقدامی برای اصلاحات اساسی بعدی است. اگر شهردار نتواند برای این بحران چارهای بیندیشد در ادامه کار اساسا فرصتی برای ورود به حوزههای دیگر پیدا نخواهد کرد و منابعی هم برای هزینه در توسعه شهر نخواهد داشت. شهردار ابتدا باید شهرداری را سامان دهد آنگاه خواهد توانست به فکر سامان دادن شهر باشد.
شهر حوزه تاثیرگذاری شهردار است، اما شهرداری ابزار اوست. به همین دلیل در برنامه نجفی ۴ موضوع راهبردی برای شهرداری و ۱۰ موضوع راهبردی برای شهر تهران تعریف شده و به ازای هر موضوع مجموعهای از چالشهای کلیدی، اهداف، راهبردها و سیاستها مشخص شدهاست. در این برنامه موارد خوب متعددی وجود دارد؛ هرچند مواردی هم نیازمند بهبود یا اصلاح است.
موضوعات راهبردی ذکر شده برای شهرداری، عمدتا بر شیوه اداره و شرایط سازمانی این نهاد متمرکز شده است. هوشمندسازی شهرداری، بازتعریف مناسبات مدیریت شهری و حاکمیت، مدیریت منابع و مصارف شهرداری و حکمروایی خوب شهری این چهار موضوع راهبردی هستند. مشخص است که بحث مدیریت منابع چالش مهمی در شهرداری است و به همین دلیل بخش مهمی از این سرفصل برنامه نجفی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است. روانسازی رابطه مالی دولت و شهرداری، کاهش هزینهها و پایدارسازی منابع درآمدی سه اقدام اصلی در این زمینه است.
درخصوص مدیریت شهر تهران هم در ۱۰ حوزه اصلی که جنبههای متفاوت اما به هم مرتبط زندگی در شهر تهران را نشان میدهند نظیر محیطزیست، آب و فاضلاب، معماری و شهرسازی، ترافیک، ایمنی، عدالت شهری و حوزههای دیگر چالشها و راهبردها و اهداف مشخص شدهاست. در این برنامه تاکید شده که برنامههای فعلی و اسناد فرادست موجود مبنای کار خواهند بود؛ اما متناسب با نگرش شهردار و شورای جدید این برنامهها بازنگری خواهند شد. اگرچه برنامه ارائه شده ازسوی شهردار جدید فعلا یک چارچوب کلی و فاقد عناصر سنجشپذیر است، اما در حد همین کلیات میتوان نگرشهای اصلی نجفی در اداره شهر را دریافت. این نگرشهای کلیدی مثبت که در همه اجزای این برنامه دیده میشود بیانگر تغییر مفروضات و ایدهآلها در مدیریت شهری است.
برجستهترین مزیت برنامه و نگرش شهردار جدید تاکید بر انسانمحوری در اداره شهر تهران است. در نهایت هر اقدامی در شهر میشود باید به انسانهای ساکن در شهر احساس آرامش و آسایش دهد. نجفی به درستی تاکید کرده که تهران فقط بافت کالبدی نیست و بافتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن هم به قدر بافت کالبدی و شاید بیشتر اهمیت دارند. شهردار تهران صرفا متولی توسعه فیزیکی شهر و ساختوساز نیست. شهر باید قابلزیست محترمانه و آرامشبخش باشد. هرجا که توسعه فیزیکی با آرامش و آسایش اکثریت شهروندان تعارض دارد، باید در آن اقدام تامل و تردید کرد.
نگرش مهم دیگری که در برنامه نجفی دیده میشود حرکت به سمت کوچکسازی شهرداری و در عوض افزایش مشارکت شهروندان است. شهرداری تهران هماکنون بیش از ۶۰ هزار کارمند دارد و حدودا ۲۰۰ سازمان و شرکت مستقل زیرمجموعه شهرداری است. آیا برای اداره شهر تهران، به این همه طول و عرض تشکیلاتی نیاز است؟ شهرداری چرا باید مالک روزنامه، بانک، سینما، فروشگاههای زنجیرهای، مراکز تجاری، شرکتهای IT، آژانسهای تبلیغاتی، کتابفروشی، باشگاه ورزشی و... باشد؟ حتی بسیاری از فعالیتهایی که وظیفه شهرداری هم هست قابلبرونسپاری است. چرا شهرداری باید شبهدولتی درون یک شهر باشد؟ آیا انگیزههای سیاسی پشت این گسترش بیحساب تشکیلات شهرداری تهران بودهاست؟ پاسخ این سوالات هرچه باشد تردیدی نیست که چنین تشکیلاتی ضرورتا فسادخیز، کند، گران و ناکارآمد است. طبیعی است هر چه شهرداری بزرگتر شود طبعا نیاز کمتری به کمک گرفتن از شهروندان و جلب مشارکت آنها دارد. مشارکتجویی مستلزم ایجاد فضا برای مشارکت است که با کوچکسازی ممکن خواهد شد. طبیعی است کوچکسازی شهرداری مستلزم مطالعه و بررسی سنجیده است. بازنگری در ساختار شهرداری پیشنیاز چنین اقدامی است که مورد تاکید دکتر نجفی هم قرار گرفتهاست.
همان طور که پیشتر گفته شد شهرداری تهران از نظر مالی موسسه بسیار پرریسکی است. شهرداری حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد؛ درحالیکه کل بودجه شهرداری در سال ۹۶ تقریبا ۱۸ هزار میلیارد تومان است که احتمالا بخشی از این بودجه هم محقق نخواهد شد. بزرگ شدن تشکیلات و انبوه پروژهها و اقداماتی که بیحساب و کتاب توسط شهرداری تعهد و تعریف شده عملا باعث میشود شهردار بعدی نتواند مصارف بودجه را به سرعت و سادگی کاهش دهد.
به گمان من مهمترین اقدام شهردار جدید در ۱۰۰ روز نخست باید تدوین طرحی اجرایی برای کاهش هزینههای شهرداری تهران و مدیریت ریسک مالی این نهاد باشد. ادامه چنین وضعیتی مانند فرو رفتن در باتلاق است که هر چه جلوتر بروید احتمال کمتری دارد که زنده بمانید. حذف هزینههای عملیاتی غیرضروری، اولویتبندی پروژهها و کاهش بار بودجه عمرانی، استمهال تعهداتی که هزینه مالی دارند، وصول مطالبات - خاصه از دولت - برنامهریزی برای کوچکسازی شهرداری و دیگر اقداماتی که به کاهش ریسک مالی شهرداری تهران منجر میشود پیشنیاز هرگونه اقدامی برای اصلاحات اساسی بعدی است. اگر شهردار نتواند برای این بحران چارهای بیندیشد در ادامه کار اساسا فرصتی برای ورود به حوزههای دیگر پیدا نخواهد کرد و منابعی هم برای هزینه در توسعه شهر نخواهد داشت. شهردار ابتدا باید شهرداری را سامان دهد آنگاه خواهد توانست به فکر سامان دادن شهر باشد.