پادزهرِ سم ترامپ
میتواند کره شمالی را به سوی قبول خلع سلاح هستهای بکشاند، اما در عوض آن باید به چین امتیازهایی بسیار پرهزینه بدهد. میتواند بر کالاهای هر کشوری که بخواهد تعرفههای تنبیهی ببندد و با این کار، تولید داخلی کشورش را تا مدتی افزایش دهد و رایدهندگانش را خشنود کند، اما نخواهد توانست بر مکانیزمهای بازار و تمنای کالاها به واردات و صادرات که چندی بعد در برابرش قد علم میکنند، مقاومت کند. حالا این رئیسجمهوری، از قرارداد چندجانبه برجام خارج شده تا بر جمهوری اسلامی فشار آورد و آن را وادار به تمکین کند. آقای ترامپ در این فقره خواهد توانست پارهای ارتباطات تجاری ایران را مختل کند، اما همه سرمایههای جهان، به این فرمان گردن نمینهند. وی خواهد توانست در روابط ایران با چند کشور اختلال ایجاد کند، اما این اختلال سراسری نخواهد بود و جامعه جهانی با او همراهی نخواهد کرد. نشانه این عدم همراهی از دقایقی پس امضای فرمان ترامپ آشکار شد و حتی اتحادیه اروپا که نزدیکترین متحد آمریکاست، خشم خود را در سخنان خانم موگرینی نشان داد.
به این ترتیب، ایران از چندی دیگر، با مشکلاتی در عرصه جهانی روبهرو خواهد شد؛ اما این مشکلات همسنگ مشکلات قبل از امضای قرارداد برجام نخواهد بود. تنها چیزی که ممکن است برای ایران موجب دردسر جدی شود، ارسال پیامهای متناقض از سوی مقامهای ایرانی است. احتمالا در هفتههای آینده، اروپاییها پیشنهادهایی تازه به ایران ارائه خواهند کرد که فحوای آنها، الحاقیههایی به سند برجام برای تامین نظر آمریکاست. اینجا همان نقطهای است که اگر از ایران پیامهای معارض به سوی غرب فرستاده شود، تمام رشتههای سه سال گذشته پنبه خواهد شد. پس، پادزهرِ سمی که دونالد ترامپ به سوی ایرانیان افشانده اینهاست: اول یکپارچگی ملی در دفاع از منافع ملی و امنیت ملی، دوم نمایش وحدت حاکمیتی و معیارهای واحد در دفاع از ایران و سرانجام پشتیبانی گسترده و فراجناحی از دستگاه دیپلماسی و مذاکرهکنندگان.