الزامات سیاست خارجی
در عصر اطلاعات به علت پیدایش شهروندان جهانی، محیط سایبر اثرگذار و قدرت هوشمند کشورها دیگر نمیتوان به شیوههای مکانیکی دوره مدرن حکومتداری کرد. سیاست اعتماد، جوانمردی، راستگویی و تکیه بر اخلاق حتی در عصر مدرن نیز توانایی حفظ منافع ملی را نداشت، چه برسد به عصر اطلاعات. به نظر میرسد اکنون آنچه در گفتمان سیاست خارجی ایران وجود دارد بازیهای صفر و صدی است که در منطق سیاست خارجی معنایی ندارد. سیاست صفر یعنی خودکفایی کامل، دیوار کشیدن دور کشور و قطع رابطه با همسایگان و کشورهای اثرگذار؛ با این استدلال که آنها زورگو و متجاوز هستند. سیاست صد نیز به معنای اعتماد کامل، دوستی، رها کردن کشور و تفسیر همه رویدادها با منطقهای فردی و خانوادگی است. دولت-کشور با خانواده، قبیله و طایفه تفاوت دارد به این معنا که هر گونه رفتار صفر به اسم امنیتگرایی، واقعگرایی و هرگونه رفتار صد به اسم آرمانگرایی و تنشزدایی محکوم به شکست است.
اصول بدیهی در مورد مبانی و تکنیکهای سیاست خارجی وجود دارد. اینکه همه کشورها دنبال منافع ملی خود هستند بنابراین از آنها توقع اخلاقی بودن، اعتماد، راستگویی و فرشته مسلکی نداشته باشیم. با همه بازیگران بینالملل میتوان رابطه داشت و حتی زمانی که دو کشور در جنگ به سر میبرند منطقی و کمهزینه است که مراودات دیپلماتیک داشته باشند. دیپلماسی و ارتباطات بینالملل حتی در عهد امپراتوریها و کشورهای باستان و قرون وسطی نیز وجود داشته است، چراکه دیپلماسی ابزار است نه هدف. از سوی دیگر در ارتباطات بینالملل و تنظیم سیاست خارجی همیشه باید قدرت را با قدرت مهار کرد و جز تشویق و تنبیه یعنی برنامهریزی واقعگرایانه راهکاری برای رسیدن به منافع ملی وجود ندارد. توقع راستی، وفای به عهد، هزینه کردن مداوم بازیگران بدون سود بردن، امروزه حتی در مناسبات خانوادگی هم رایج نیست، چه برسد به عرصه روابط بینالملل و فضای آنارشیک که حتی سازمانها و حقوق بینالملل نیز در آن کم اعتبار هستند.
افغانستان براساس توافق سال ۱۳۵۱ ملزم به تامین حقابه هامون است. هیرمند رود مشترک دو کشور است که از افغانستان سرچشمه میگیرد و به هامون که بخشی از آن نیز در افغانستان است سرازیر میشود. افغانستان به کمک هند سدهای فراوانی روی هیرمند زده است و در اثر کوتاهی دستگاه سیاست خارجی اکنون هامون خشک شده است. ۸۰۰ روستا تخلیه شدهاند، ریزگردها مردم سیستان و بلوچستان را آزار میدهد و مهاجرتهای فراوانی شکل گرفته است. ایران برای افغانستان همیشه پناه بوده است و اتباع افغانستان میلیونی در ایران زندگی میکنند. افغانستان به آبهای آزاد دسترسی ندارد و ایران بدون پیش شرط چابهار و خط راهی برای آنها باز کرده است. اکنون سیستان و بلوچستان باید اولویت دستگاه سیاست خارجی ایران باشد و بازگشت آب به هامون و رونق کشاورزی و بهبود محیط زیست آنجا به نفع هر دو کشور است. مهم این است که هامون و وضعیت آب سیستان و بلوچستان وارد معادله سیاست خارجی ایران با افغانستان شود.
در موضوع عراق نیز باید مرزهای دو کشور مشخص و در مجلس عراق تصویب شود. حساب و کتاب غرامت جنگ، کمکها و... باید محاسبه شود. میتوانیم هزینهها و سرمایهها را ناگهانی دریافت نکنیم، اما نمیتوانیم همه را ببخشیم و به حساب نیاوریم و کار به جایی برسد که مرزها مشخص نباشد، باید مشخص شود چرا برخی در عراق در زمان قطع آب و برق علیه ایران شعار میدهند و به پرچم و کنسولگری ایران توهین میکنند. سیاست خارجی ایران باید در ظاهر تنشزدا، مبتنیبر روابط حسنه، اخلاقی و کاملا متعهدانه رفتار کند، اما در واقعیت همه امور را بسنجد و هیچ موضوعی را رها نسازد. آنچه اکنون بهنظر میرسد در حال روی دادن است و بهخصوص مرزنشینان را اذیت و منافع ملی کشور را دچار آسیب ساخته است، رویکردهای صفر و صدی است که یا تنشزدایی محض یا قطع ارتباط را دستور کار قرار دادهاند.