ملاحظاتی درباره نرخ ارز
یک: وزیر محترم اقتصاد گفتهاند «یکی از سیاستهای دولت برای کاهش قیمت کالاهای اساسی، اعطای ارز دولتی برای واردات بود؛ اما برخی افراد با سوءاستفاده از شرایط کشور، اقدام به فروش کالاهای وارداتی با قیمت آزاد در بازار کردند.» این جمله از نظر تئوری اقتصادی به این مفهوم است که ایشان تصور «دولت خیرخواه» و «عوامل اقتصادی خیرخواه» را در ذهن دارند؛ بهطوریکه مستقل از منافع اقتصادی و تضاد منافع و مشکل تئوریک سیاستگذار و مجری، ایشان پنداشتهاند که با دادن ارز ارزانتر به عدهای، چه دولتی و چه خصوصی، آنها اجناس اساسی را به قیمت ارزان در اقتصاد عرضه خواهند کرد. این توهم از زاویه تئوری کاملا باطل بوده و در حوزه عمل نیز نتیجه آن مشخص است.
دو: عرضه ارز ارزان ایجاد و تشویق به فساد است. در واقع دولت به دست خود و با استفاده از تمام بدنه اجرایی خود، زمینه سوءاستفاده عدهای، چه در نظام اداری و چه در بخش خصوصی را فراهم میکند و البته سپس بهدنبال تنبیه خاطیان میگردد.
سه: عرضه ارز ارزان علاوهبر ایجاد ریسک فساد و ناکامی در حفظ قدرت خرید اقشار مردم برای تهیه کالاهای اساسی، دست بانک مرکزی را نیز برای دخالت موثر در بازار آزاد بهشدت محدود میکند؛ چراکه منابع این بانک باید صرف این اجرای این سیاست شود. کمتوانی بانک مرکزی در دخالت در بازار به معنی افزایش فاصله بین نرخ بازار و نرخ ارز دولتی است. افزایش شکاف بین این دو نرخ ثمرهای جز ایجاد عدم نااطمینانی در مردم و عاملان اقتصادی ندارد. در نتیجه یکی دیگر از پیامدهای بالقوه این سیاست میتواند افزایش ارتفاع نوسانهای ارزی در بازار بهدلیل درگیر شدن منابع بانک مرکزی در یک سیاست غیر بهینه باشد.
چهار: مفهوم «قیمت سایه» در اقتصاد چارچوب مناسبی برای تحلیل قیمت ارز در شرایط امروز است. به زبان ساده، اگر آشفتگی در بازاری وجود داشته باشد یا اساسا بازاری برای کالایی نباشد، قیمت سایه را میتوان بهعنوان بهترین شاخص قیمت یک کالا تصور کرد. این قیمت چیزی نیست جز قیمتی که «افراد تمایل به پرداخت آن برای هر واحد کالا» دارند. خوب است دولتمردان این سوال را بررسی و سپس پاسخ دهند که در حال حاضر تمایل افراد برای خرید یک دلار در اقتصاد چند است؟ بدون شک قیمتهای مختلفی از سوی افراد و بخشهای مختلف داده خواهد شد، ولی نکته مهم آن است که قیمت ارز بسیار بالاتر از نرخ میخکوب شده دولت و مورد استناد وزیر محترم است. در واقع قیمتی که مردم حاضر به خرید هستند همان قیمت بازار است. پس امروزه دولت به دست خود کالایی بسیار باارزش را بسیار پایین تر از قیمت سایه عرضه میکند و سپس دست به دعا میگذارد که کالای وارده شده از این محل با قیمت مناسب به دست مردم برسد. غافل از اینکه قیمت سایه کار خود را در بخش توزیع کالا هم خواهد کرد و دقیقا به این دلیل است که تمام انتظارات قیمتی و تورمی بر اساس قیمت سایه یا همان قیمت بازار ارز شکل میگیرد و عاملان اقتصادی توجهی به نرخ ارز دولت در شکلگیری انتظارات خود ندارند.
پنج: بدون تردید عرضه ارز در قیمت ثابت و شرایط حاضر به هدف طراحی شده نخواهد رسید، این را هم با تئوری اقتصادی و هم با شواهد آماری میتوان ثابت کرد. اصرار بر ادامه این سیاست سوزاندن منابع ارزشمند در شرایط دشوار کنونی است. بهترین راه، عرضه ارز در یک بازار منسجم و یکپارچه و با توجه به عرضه و تقاضا است. با این روش، درآمد ریالی دولت از ناحیه فروش ارز زیاد خواهد شد که در مقابل دولت میتواند با این درآمد ۱- به اقشار پایین درآمدی کمکهای جدی کند. ۲- تغییر محسوسی در نرخ تورم داده نخواهد شد، چراکه تورم اساسا با نرخ بازار خود را تنظیم میکند. ۳- قدرت بانک مرکزی برای تنظیم نرخ بسیار افزایش خواهد یافت. ۴- فساد تخصیص در این زمینه از بین خواهد رفت. ۵- احتمالا دادگاهها خلوتتر خواهند شد.