انقلاب چهارم صنعتی
در تمام دنیا در برنامههای توسعهای ۳ بعد مورد توجه قرار میگیرد: امنیت، اقتصاد و فرهنگ. تقریبا در دو دهه اخیر این مولفههای سرمایه انسانی، فناوری و مسائل زیست محیطی به محورهای برنامهریزی جهانی اضافه شده و از تعامل اینها برنامهها تدوین میشود. امروزه در سطح جهانی هیچ بخشی بدون توجه به اتفاقاتی که ناشی از تحولات تکنولوژی است، وجود ندارد.
بعد از ورود تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و توسعه تکنولوژی در همه بخشها، ارقام تغییر مثبت و معناداری کرده است؛ بهطور مثال تمام بخشهای اقتصادی کشورهای حاضر در گروه OECD که معمولا بالای ۳۰ هزار دلار درآمد سرانه دارند، همگی مبتنی بر تحولات تکنولوژی است. اهمیت حضور تکنولوژی است که با ایجاد نوآوری، فروش و سود بیشتر را برای بنگاهها به دنبال داشته است. امروز ما در یک محیط اتمسفری زندگی میکنیم که اشیا، انسان، سازمان و فرآیند همه مکانیزه هستند، بنابراین در یک سپهر کامل ارتباطات و اطلاعات زندگی و رفتار میکنیم. از اینجاست که موضوع شهر هوشمند، دولت هوشمند یا دولت الکترونیک، شهروند الکترونیک یا شهروند هوشمند معنا و مفهوم اجرایی پیدا میکند؛ یعنی اگر ما از این موضوع غفلت کنیم همانند از دست رفتن منابع در حوزههای دیگری است که خامفروشی میکنیم. اگر گزارشهای مربوط به وضعیت رشد اقتصادی کشورها در اروپا را مورد بررسی قرار دهید، اقتصاد ضعیف اروپا مربوط به یونان، پرتغال و اسپانیا است، جالب اینجاست که غفلت این دولتها در دهههای گذشته در سرمایهگذاری در زیرساختشان منجر به ضعف آنها در رقابت اقتصاد جهانی شده است. ما در کشورمان در ۵ برنامه بعد از انقلاب بیشترین سهم رشد را در بخش ارتباطات داشتهایم؛ بهطوریکه در این مدت این بخش حدود ۳ برابر رشد داشته است. این مساله گویای آن است که کشش اقتصادی در این حوزه بینهایت است. حتی در برنامه ششم توسعه هم سهم قابل توجهی برای بخش ارتباطات قائل شدهاند.
انسان معاصر اما در آستانه یک دگرگونی بزرگ و در آغاز یک انقلاب صنعتی جدید با عنوان انقلاب صنعتی چهارم در سطح جهانی قرار دارد؛ البته این اتفاق به سرعت در کشورهای توسعهیافته مدیریت میشود. ما هم زمانی که از این رویداد غفلت میکنیم، زیانهایش بیشتر به ما میرسد. تحولات تکنولوژیک روی کاهش قیمت کالا، قیمت سرویس و قیمت مولفههای دیگر بسیار کمک کرده است. امروز با قدرت پردازشی که در PCI بهوجود آمده است، زمان و هزینه کاهش یافته و در بسیاری از عرصهها حل مساله راحتتر شده است. امروز برآورد میشود که در ۱۰ سال آینده بشر به راهحل درمان کل بیماریهایی که تا بهحال کشف شده است، برسد؛ آن هم بهخاطر توان پردازشگری است که بهوجود آمده است.اما ما باید چه کنیم؟ باید در ابتدا یک طرح دقیق نظام حقوقی و اجتماعی مناسب و منابع و الگوهای درستی برای انجام کار باید داشته باشیم. ما در بخش دولت الکترونیک، این اتفاق را ساماندهی کردهایم. ما با برخی عملیات از جمله اتوماسیون اداری توانستیم شبکهسازی کسبوکار را روی پلتفرم الکترونیکی در اختیار مردم قرار دهیم. امروز به جرات میتوانم بگویم که ۹۰ درصد دستگاههای کشور در مرحله نسبتا کاملی برای ارائه خدمت قرار دارند. اما مانع اصلی کار کجاست؟ ما از لحاظ سختافزاری و نرمافزاری به تکنولوژی مناسبی رسیدهایم؛ اما در بخش سرعت تحول اجتماعی و مهارت انسانی متوقف یا کند شدهایم، این به این معناست که تکنولوژی و تمدن مبتنی بر سختافزار نیست.
حوزه انسانی و سرمایه انسانی و اجتماعی ما در نحوه استفاده از این تکنولوژی هم در سطح دولت و هم در سطح ملی برای ما مساله شده است. اما دولت در اصل چه دولتی است؟ دولت آیا توانمندساز یا کارآفرین یا پلتفرمساز است؟ (در اینجا البته منظورمان از دولت همه قوا و همه جریانها است که شهروند همه را یکپارچه میبیند). مساله ما این است که شهروند الکترونیک و هوشمند میخواهیم و مدیرانی که به این عرصه رسیده باشند. در این رابطه تحولی که دولت الکترونیک دنبال کرده است، از حضور در شبکه، شروع، بعد از آن به نمونهسازی و بعد به اصلاح و تغییر شکل حاکمیت دولت الکترونیک منتهی میشود. در این مراحل تقریبا تا سطح سوم پیش رفتهایم؛ اما در سطح چهار و پنج که متکی به دولت است به دلیل مقاومت سیستمهای سنتی در برابر سیستمهای جدید به کندی پیش رفتهایم. داده باز، اختیارات انحصاری را از بین میبرد؛ اما به دلیل همین انحصارات و مقاومت سیستم سنتی سرویسها پیشرفت قابل توجهی نداشتند. البته دولت در پلتفرم اصلی خود با دستهبندی و خوشهبندی داده مسیر کار خود را انجام داده و هدف از آن در واقع تسهیل و تسریع در ارائه خدمات است. ما در سطح ملی سه عنصر را کنار هم میچینیم که یکی از آنها عنصر هویت آدرس مکان و دیگری هم هویت پول و آخری هم هویت انسان است. از تعامل اینها هر نوع معماری در اتوماسیون و الکترونیککردن به دست میآید. این سه عنصر در کشور ما تقریبا پایهگذاری و تکمیل شدهاند. حرف ما این است که افزایش مهارتهای یادگیری دیجیتال در صحنه دیجیتال شامل چه بخشهایی است؟ چه کسانی باید ببینند؟ و مردم در این عرصه و بستر چه بخشهایی را باید بیشتر ببینند؟ از سمت تقاضا (مردم) آمادگی وجود دارد، منتها سرویسهایی را که به مردم معرفی میکنیم بهخاطر تعلل در بخشهای دولتی، کمتر توانستهاند ارائه شوند. در این میان حوزه اجتماعی در معنای هدایت مساله که به سمت آموزشهای بیشتر هدایت میشود برای ما مساله روز است. در کشور ما بحث دولت الکترونیک مسبوق به سابقه است؛ ولی ساختیافتگی در حوزه اقتصادی، فرهنگ اجتماعی و زیست محیطی بهصورت سیستماتیک کامل نشده است. مهمترین پیشران در این حوزه هم فرهنگ اجتماعی است. در موضوع دستگاهها به تبع دولت الکترونیک اتفاق کامل شده یا در حال تکمیل است؛ اما در حوزه فرهنگی اجتماعی ما عقب هستیم و همینطور که امروز مطرح شد، انواع نیازهای آموزشی را ما پیشرو داریم.