کرونا با ما چه خواهد کرد؟
ویروسی که تا به حال نزدیک به ۲ میلیون نفر را بیمار کرده و نزدیک به ۱۲۰ هزار نفر را کشته است. پیشبینی میشود تعداد مبتلایان و احتمالا آنان که فوت خواهند کرد در ماههای آتی چندین برابر شود.
آنچه همه را ترسانده آن است که ویروس برای مدتی (حدود ۲ هفته) میتواند بهصورت مخفی و بدون داشتن آثار بیماری در فرد، او را آلوده کرده باشد و در همین دوران او میتواند دیگران را آلوده کند؛ یعنی هیچ کس نمیداند فردی که با او زندگی میکند، یا با او دوست است یا از کنار او رد میشود میتواند او را آلوده کند و این احساس بسیار ترسناک است؛ البته وقتی درباره مرضی صحبت میکنیم که میتواند به سرعت کشنده باشد.
برای کرونا تا به حال هیچ دارویی ساخته نشده و واکسنی برای آن کشف نشده است هرچند پیشنهادهایی در اطراف جهان ازجمله در ایران مطرح هستند که معلوم نیست چه زمانی به نتیجه میرسند. تا آن زمان بشر چگونه خواهد توانست زندگی کند، کار کند و یا برای یک زندگی عادی برنامهریزی کند.
کشورهایی که حکومت متمرکز دارند (همانند چین) کارشان آسانتر است؛ زیرا دستور میدهند که کارها تعطیل شود یا دستور میدهند کارها شروع شود و مردم به اجرای دستور عادت دارند. البته معمولا در این کشورها اطلاعات شفاف وجود ندارد و بنابراین نمیدانیم که این گونه تصمیمات چه هزینه یا فایدهای برای جامعه داشته است. ولی در جوامع آزاد تصمیمگیری برای ادامه تعطیلی کارها و خانهنشینی یا شروع فعالیت بسیار سخت است و برآورد هزینه و یا فایده آن با مشکلات بسیار همراه است.
کشور ما تصمیم گرفته از اول اردیبهشت کارها را شروع کند و به خانهنشینی خاتمه دهد هرچند یکسری از فعالیتهای اجتماعی که لازمه آن اجتماع افراد است هنوز بسته خواهند ماند مانند سینماها یا ...
در کشورهای دیگر همه درگیر همین گونه تصمیمگیری هستند. مسوولان بهداشتی عموما اصرار بر صبر و نداشتن عجله در بازگشایی کارها دارند؛ ولی دولتها نمیتوانند از عهده هزینه تعطیلی کارها برآیند زیرا مجبورند هزینه بیکاری افراد و کسبوکارها را بپردازند. شاید برای اولین بار است که «جان» آحاد جامعه در مقابل «هزینه» سالم ماندن آنان در دست و تصمیم دولتها قرار گرفته است.
از دید کارشناسی اقتصادی بهنظرم میآید قبل از آنکه درباره بازگشایی تمام فعالیتها تصمیم قطعی گرفته شود، نکات زیر موردتوجه قرار گیرد:
۱- مهمترین عوامل که از دید اقتصادی باید موردنظر دولت قرار گیرد «هزینه بیکاری» در جامعه و «میزان بدهی» حکومت است. دولت در صورتی میتواند جان مردم را با خطر مواجه سازد، یعنی بازگشایی کند که یا درمانی پیدا شده باشد یا حجم بیکاری و میزان بدهی ایجادشده قابلتحمل برای جامعه نباشد. اگر هر دولتی این دو عامل را مورد ارزیابی قرار ندهد و تصمیمگیری کند، قطعا ریسک جامعه را افزایش خواهد داد.
۲- امکانات بهداشتی که در اختیار جامعه است از اهمیت فراوان برخوردارند. مسوولان بهداشتی کشور زمانی میتوانند با بازگشایی کارها موافقت کنند که امکانات کافی برای جوابگویی مراجعات بعدی نداشته باشند. برآورد امکانات و پیشبینی مراجعات آتی برعهده تخصص مسوولان بهداشتی و دانشگاههای پزشکی است و کس دیگری نمیتواند در آن دخالت کند. بهعبارتی کلیه امکانات قابل تامین میبایست موردنظر قرار گیرد.
۳- تصمیم در بازگشایی فعالیتها باید بهصورت غیرسیاسی مورد ارزیابی قرار گیرد؛ زیرا تصمیمگیری سیاسی جان مردم را در خطر قرار خواهد داد و ممکن است موجب مرگ هزاران نفر شود که هیچ یک از افراد جامعه و مسوولان خواستار آن نیستند.
۴- افرادی که تصمیم فوق را میگیرند باید مسوولیت آن را نیز بپذیرند. همه بهخاطر داریم که در جنگ تحمیلی زمانی تصمیم بر توقف جنگ گرفته شد که امکانات جوابگو نبود و جان سربازان با ریسک مواجه میشد. اینک تصمیمگیری درباره ریسک ادامه زندگی بخش مهمی از افراد جامعه مطرح است.
۵- توصیه میشود از متخصصان، در هر کجای دنیا که هستند، کمک گرفته شود تا تجربیات دیگر نقاط جهان را نیز در اختیار بگذارند و درنتیجه تصمیمگیری براساس اطلاعات روزنامهای و فضای دیجیتالی اتخاذ نشود. همه میدانیم تا چه حد این گونه اطلاعات غیردقیق هستند.