بازگشایی درهای فرصت به روی دمشق

چشم‌انداز رویاپردازانه پیش روی شام؛ سوریه باثبات می‌تواند به قطب بزرگ انرژی تبدیل شود؟

کدخبر: ۶۹۸۹۰۹
اقتصادنیوز: یک سوریه باثبات در دوران پسااسد می‌تواند به کشوری تبدیل شود که خطوط لوله در منطقه می‌تواند از این کشور عبور کرده و سوریه را به «هاب» یا «قطب» انرژی تبدیل کند.
چشم‌انداز رویاپردازانه پیش روی شام؛ سوریه باثبات می‌تواند به قطب بزرگ انرژی تبدیل شود؟

به گزارش اقتصادنیوز، سقوط بشار اسد در سوریه، «درهای فرصت» را به روی مجموعه‌ای از کشورها گشوده است. این کشورها عمدتاً شامل کشورهای عربی به‌علاوه ترکیه هستند که در زمره بزرگ‌ترین ذی‌نفعان از سوریه پسااسد محسوب می‌شوند. اما این «درهای فرصت» چیست که باعث دامن زدن به رقابت‌ها شده است؟ برخی آن را یک «رویای لوله‌ای» می‌نامند که سقوط اسد آن را محقق کرد. «رویای لوله‌ای» به این معناست یک سوریه باثبات در دوران پسااسد می‌تواند به کشوری تبدیل شود که خطوط لوله در منطقه می‌تواند از این کشور عبور کرده و سوریه را به «هاب» یا «قطب» انرژی تبدیل کند. در حقیقت، سوریه فعلی با گذار از استراتژی «انکار» در دوران اسد به عصر «تعامل» در دوران پسااسد روی آورده که می‌تواند سرنوشت این کشور را به‌گونه‌ای دیگر رقم بزند و در صورت ثبات، این احتمال هست که خطوط لوله انرژی از این کشور بگذرد.

این در حالی است که آمریکا هم در تلاش است تا فعالیت اقتصادی در سوریه را «روان‌تر» کند. بر همین اساس، وزارت خزانه‌داری آمریکا روز دوشنبه (۱۷ دی‌ماه) اعلام کرد که این کشور مجوز عمومی برای سوریه صادر کرده که تراکنش‌ها با نهادهای دولتی و برخی تراکنش‌های شخصی و همچنین در حوزه انرژی را مجاز می‌کند. «وال‌استریت ژورنال» هم اعلام کرد که دولت «جو بایدن» که آخرین روزهای خود را سپری می‌کند، قصد دارد محدودیت‌ها بر عرضه کمک‌های بشردوستانه به سوریه را کاهش ‌دهد؛ اقدامی که هدفش تسریع تحویل محموله‌های اساسی به سوریه بدون برداشتن تحریم‌هایی است که جلوی کمک‌های دیگر به دولت جدید در دمشق را می‌گیرند.

خط لوله قطر-ترکیه

قطر دارای ۲۵ تریلیون مترمکعب گاز است و مدت‌هاست که می‌خواهد خط لوله‌ای بسازد که ذخایرش را به بازار پرسود اروپا برساند. این امر سوریه را به یک قطب بزرگ انرژی تبدیل خواهد کرد. بی‌ثباتی در منطقه، انتقال گاز قطر را با بحران مواجه کرده و این کشور عربی را مجبور کرد تا گاز خود را در قالب «ال‌ان‌‌جی» (LNG) انرژی‌بَر و کم‌سودتر به سراسر جهان ارسال کند. قطر به‌تنهایی گاز کافی برای تامین یک‌قرنی گاز اروپا را دارد و در حال حاضر یک بازیگر اصلی در تجارت جهانی ال‌ان‌جی است. برخی اهل نظر سوریه را به‌مثابه «چوب‌پنبه»‌ای توصیف کرده‌اند که دسترسی خاورمیانه به بازارهای اروپایی را محدود کرده است. طبق گزارش‌ها، ایده خط لوله قطر-ترکیه در سال ۲۰۰۹ از سوی بشار اسد رد شد و روسیه نیز با آن مخالفت کرد زیرا این کشور در آن زمان‌ بر عرضه خطوط گاز به اروپا مسلط بود.

انحصار روسیه در عرضه گاز به اروپا از سوی قطر مورد تهدید قرار گرفته بود و کرملین سخت تلاش می‌کرد تا از ساخت خطوط لوله اتصال جلوگیری کند. نگه‌ داشتن سوریه زیر نفوذ مسکو برای جلوگیری از چنین انتقالی یکی از دلایل حمایت روسیه از اسد بود. اما اکنون همه ایرادات ژئوپولیتیک به خط لوله قطر-ترکیه از بین رفته است. اسد در مسکو است و پس از تخریب خطوط لوله نورد استریم ۱ و ۲ در سال گذشته، عرضه گاز روسیه به اروپا به‌کلی قطع شده است. علاوه بر این، ساخت خط لوله قطر-ترکیه، اروپا را برای همیشه از هرگونه نیاز به واردات گاز روسیه رها می‌کند. این خط لوله از قطر باید از طریق پادشاهی عربستان و سوریه قبل از رسیدن به ترکیه بگذرد. یک مسیر جایگزین می‌تواند قبل از رسیدن به دریای مدیترانه، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل را طی کند؛ همچنین می‌تواند به‌عنوان یک «مسیر جدید حمل‌ونقل هند-خاورمیانه» مطرح شود که هند را به اروپا وصل می‌کند. اجرای این خط لوله از طریق عربستان سعودی، کویت، عراق و ترکیه نیز در نظر گرفته شده است.

برآورد اولیه حاکی از ۱۰ میلیارد دلار هزینه برای ساخت یک خط لوله ۱۵۰۰کیلومتری از بخش قطری میدان عظیم «گنبد شمالی/پارس جنوبی» (در خلیج‌فارس، که با ایران مشترک است) به ترکیه است که در آرزوی ایجاد یک «هاب گازی» همراه با تولیدکنندگان آفریقا و آسیای مرکزی و همچنین روسیه است. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، در اوایل سال جاری گفت که «هاب گازی ترکیه» می‌تواند ۱۰۰ میلیارد مترمکعب یا دوسوم حجم گازی را که روسیه در اختیار اروپا قرار می‌داد در اختیار قاره سبز قرار دهد. این امر به‌‌رغم این واقعیت است که ترکیه ذخایر گازی ندارد. «خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی» (TANAP) که آذربایجان را به ترکیه و اروپا متصل می‌کند، در حال حاضر وجود دارد و اکنون تنها رقیبی است که خط لوله قطر-ترکیه با آن مواجه است. بااین‌حال، با ظرفیت کل تنها ۱۶ میلیارد مترمکعب در سال، این خط کوچک است و در حال حاضر به‌طور کامل برای تحویل ۱۳ میلیارد مترمکعب گاز آذربایجان به اتحادیه اروپا استفاده می‌شود.

خط لوله گاز عربی

به گزارش تجارت فردا، همچنین خط لوله ۱۰ میلیارد مترمکعبی «گاز عربی» (AGP) وجود دارد که گاز مصر را به سوریه و سایر کشورهای منطقه صادر می‌کند. در تئوری، جریان این خط لوله می‌تواند معکوس شود و برای اتصال به خط قطر-ترکیه گسترش یابد. این خط لوله ۱۲۰۰کیلومتری از «العریش» مصر سرچشمه می‌گیرد و از اردن و سوریه می‌گذرد و یک شاخه به لبنان و یک شاخه دیگر به اسرائیل می‌رسد. پیش‌ از این طرحی برای اتصال «خط لوله گاز عربی» (AGP) به ترکیه وجود داشت، اما با شروع جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱ این برنامه متوقف شد. اگر گذار در سوریه موفقیت‌آمیز باشد و دولت «تحریر الشام» بتواند شرایط را به سمت ثبات ببرد، این طرح‌ها دوباره قابلیت اجرا می‌یابند و این امکان را دارد که سوریه را به «قطب» انرژی و مسیر اصلی گذر خط لوله‌ها تبدیل کند.

خط لوله عراق-سوریه

سرنگونی بشار اسد همچنین درخواست‌هایی را برای احیای خط لوله فراموش‌شده‌ای که زمانی نفت خام را از عراق به بندری در سوریه (و به دریای مدیترانه) می‌برد، به همراه داشت. چندین کارشناس عراقی از دولت خود خواسته‌اند که بازسازی این تاسیسات را در نظر بگیرد. یکی از مشاوران السودانی، نخست‌وزیر عراق، گفت که نیاز به مذاکره میان دو همسایه عرب برای ایجاد زمینه‌ای به‌منظور احیای این خط لوله وجود دارد. اما تحلیلگران دیگر به این دلیل که وضعیت سوریه نامشخص است و صادرات نفت عراق به اروپا به نفع بازارهای آسیایی کاهش یافته است، با این درخواست‌ها مخالفت کردند. در اکتبر ۲۰۲۳، مقامات عراقی گفتند که بازسازی خط لوله ۸۵۰کیلومتری در مذاکرات دو روزه بین «شرکت دولتی نفت شمال» در کرکوک و چندین شرکت نفتی محلی مورد بحث قرار گرفت. بعدها «باسم العوادی»، سخنگوی دولت عراق، گفت که بغداد به فکر احیای این خط لوله برای گسترش خروجی‌های صادراتی است. «مضار صالح»، سخنگوی نخست‌وزیر عراق گفت: «خط لوله عراق-سوریه یکی از پروژه‌های حیاتی است که صنعت نفت در عراق و کل منطقه را شکل داده است.»

صالح گفت: «عراق همچنان به احیای برنامه‌هایی برای توسعه صادرات نفت خود از طریق دریای مدیترانه برای مشتریان اروپایی خود نیاز دارد... اما این موضوع مستلزم مذاکره بین دو کشور است، زیرا بخش خط لوله در سوریه به‌شدت توسط دمشق ملی شده است.» این خط لوله که قدمت آن به اوایل دهه ۱۹۵۰ برمی‌گردد، استان نفت‌خیز کرکوک در شمال عراق را به بندر بانیاس در غرب سوریه در دریای مدیترانه متصل می‌کرد. عراق این خط لوله را بین سال‌های ۱۹۸۲ و ۲۰۰۰ به دلیل اختلافات سیاسی با سوریه تعطیل کرد و در جریان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ آسیب‌های سنگینی به آن وارد شد. «عبدالحسین الحنین»، یکی از اعضای انجمن اقتصاددانان عراق، می‌گوید: «من معتقدم زمان آن فرا رسیده است که عراق با سوریه درباره بازسازی این خط لوله پس از تغییرات اخیر در آن کشور و تمایل آمریکا برای کاهش محاصره اقتصادی گفت‌وگو کند.»

الحنین می‌گوید که ایالات‌متحده طرح‌های عراق برای احیای این خط لوله را در سال ۲۰۰۳ رد کرد و این امر بغداد را بر آن داشت تا به فکر احداث خط لوله عقبه در جنوب اردن باشد. یکی دیگر از اعضای انجمن اقتصاددانان عراق می‌گوید که یک خط لوله احیاشده به سوریه می‌تواند جایگزینی برای خط لوله کرکوک-جیهان باشد که عراق و ترکیه را به هم متصل می‌کند. الحنین می‌گوید: «من فکر می‌کنم اکنون عراق تمایلی به جست‌وجوی خروجی‌های جدید صادرات نفت برای کاهش اتکا به خط لوله جیهان دارد، که مکرراً با خطرات سیاسی و امنیتی مواجه است. من خط لوله سوریه را بهترین جایگزین در این زمینه می‌دانم.»

«ولید خدوری»، یکی دیگر از تحلیلگران انرژی عراق، این دیدگاه را رد می‌کند و می‌گوید خط لوله به ترکیه از نظر اقتصادی امکان‌پذیرتر است. وی می‌گوید: «خط لوله به سوریه برای دهه‌ها حفظ نشده است. عراق همچنین معتقد است که این خط لوله از نظر اقتصادی کمتر از خط لوله کرکوک-جیهان برای انتقال نفت خام به اروپا شدنی است.» «نبیل المرسومی»، استاد اقتصاد دانشگاه بصره نیز دیدگاه مشابهی دارد. او می‌گوید: «فکر نمی‌کنم اکنون به احیای خط لوله کرکوک-بانیاس فکر کنیم، زیرا اکنون وضعیت سوریه نامشخص و بی‌ثبات است.»

جایگاه سوریه در ژئوپولیتیک انرژی

«حیدر اروچ»، محقق خاورمیانه‌ای مستقر در ترکیه، معتقد است که اهمیت سوریه در ژئوپولیتیک انرژی بیشتر از موقعیت این کشور در امتداد کریدورهای انرژی شرقی-غربی و شمال-جنوب ناشی می‌شود تا منابع آن. اروچ با تاکید بر موقعیت مرکزی سوریه، به پروژه‌هایی مانند «خط لوله گاز طبیعی عربی» اشاره کرد که هدف آن انتقال گاز طبیعی مصر از طریق اردن، لبنان و سوریه به ترکیه و در نهایت رسیدن به اروپاست. وی خاطرنشان کرد که موقعیت استراتژیک سوریه به دلیل طولانی شدن جنگ داخلی مورد استفاده قرار نگرفته و کشورهای همسایه را مجبور به جست‌وجوی مسیرهای جایگزین کرده است. در دوران حکومت بشار اسد، میادین کلیدی نفت و گاز سوریه خارج از کنترل دولت مرکزی بود. بنابراین دمشق برای تامین سوخت به ایران متکی بود.

این پویایی اکنون با فروپاشی رژیم اسد تغییر کرده است. به گفته «کیت دوریان»، عضو غیر مقیم «موسسه کشورهای عربی خلیج‌فارس» در واشنگتن، ایران پس از سقوط رژیم اسد قادر به تامین نفت و مشتقات آن به سوریه نخواهد بود. بنابراین، ترکیه می‌تواند وارد عمل شده و سوخت سوریه را تامین کند. دوریان با اشاره به داده‌های بین‌المللی خاطرنشان کرد: «سوریه قبل از قیام ۲۰۱۱ روزانه حدود ۳۸۳ هزار بشکه نفت و 9/8 میلیون مترمکعب گاز طبیعی تولید می‌کرد.» بااین‌حال، سال‌ها آشفتگی داخلی، تولید نفت سوریه را از ۱۷۱ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۱۲ به تنها ۹۳ هزار بشکه در روز تا سال ۲۰۲۲ کاهش داد و این کشور را برای نیازهای انرژی خود به‌شدت به ایران وابسته کرد.

چرا ترکیه به دنبال نفوذ بر سوریه است؟

ترکیه بازی پیچیده‌ای را در سوریه انجام می‌دهد. در قلب آن مسئله کردها نهفته است. درحالی‌که جمعیت کردهای سوریه کمتر از کشورهای همسایه است، کنترل آنها بر مناطق در امتداد مرز ترکیه آنها را به نگرانی جدی برای آنکارا تبدیل می‌کند. این با بازی شطرنج منطقه‌ای گسترده‌تر ترکیه مطابقت دارد. درحالی‌که مقامات ترکیه با اکراه راهی برای همزیستی با اقلیم کردستان عراق یافته‌اند، سوریه چالش متفاوتی را ارائه می‌دهد. دوم، پویایی مذهبی است که لایه دیگری به جاه‌طلبی‌های ترکیه می‌افزاید. هم ترک‌ها و هم بیشتر سوری‌ها مسلمان سنی هستند که به‌شدت با اقلیت علوی اسد در تضاد هستند. ترکیه صبورانه منتظر «طوفان کامل» بود: آسیب‌پذیری سیاسی ایالات‌متحده در دوران انتقال ریاست‌جمهوری؛ ضعف فزاینده روسیه از ماجراجویی‌های نظامی و گرفتاری در اوکراین؛ زیر ضرب بردن حماس و حزب‌الله از سوی اسرائیل.

اولین نشانه در سال ۲۰۲۳ رخ داد، زمانی که ترکیه به آذربایجان کمک کرد تا قره‌باغ کوهستانی را پس بگیرد و روسیه تضعیف‌شده متحد ارمنی خود را رها کرد. پس‌ از آن، اردوغان با تماشای شکست‌های عظیم روسیه در اوکراین و درخواست‌های نومیدانه پوتین از کیم جونگ اون، فرصت را مناسب دید. کاهش تاثیر روسیه در سوریه حکایت از این ماجرا دارد. سقوط اسد نه‌تنها نشان‌دهنده شکست بازی روسیه در سوریه است، بلکه نشان می‌دهد که چگونه قدرت‌های منطقه‌ای مانند ترکیه یاد گرفته‌اند که منتظر بمانند و از نقاط ضعف مسکو بهره‌برداری کنند.

یک نتیجه‌گیری همراه با احتیاط

حتی با وجود یک سوریه باثبات، اما هنوز خطرات سیاسی بزرگی در تمام مسیرهای جایگزین از قطر به اروپا وجود دارد. عراق همیشه بی‌ثبات بوده و امروز نیز بی‌ثبات است. مسیر عراق همچنین از منطقه کردستان در شمال عراق می‌گذرد که از ثبات کمتری برخوردار است، اما همچنین برای ترکیه که سال‌هاست با کردها می‌جنگد، مشکل بزرگی خواهد بود. وجود مشکلات در منطقه مسیر سوریه را بسیار جذاب‌تر می‌کند. اکنون نقاط مشترک زیادی بین دمشق و آنکارا برای ساخت خط لوله وجود دارد. درعین‌حال، روابط خوبی هم بین ترکیه و قطر وجود دارد.

اما باید به یک روایت «محتاطانه» دیگر هم اشاره کرد. «چارلز کوپچان» و «سینان اولگن» در یادداشتی برای «پروجکت سیندیکیت» نوشتند، سقوط اسد اگرچه می‌تواند منافع منطقه‌ای گسترده‌تری به همراه داشته باشد اما نباید احتیاط را از دست داد. در خاورمیانه، حذف افراد قدرتمند عموماً باعث هرج‌ومرج خشونت‌آمیز شده است، نه حکمرانی پایدار و فراگیر. بنابراین، نباید از نظر دور داشت که سوریه پسااسد هم ممکن است طعمه سیاست تقسیمات قومی و فرقه‌ای شود. در این میان، گروه‌های افراطی می‌توانند از سقوط اسد و آشفتگی‌های ناشی از آن برای تقویت جایگاه خود سود ببرند. این همان چیزی است که در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد، زمانی که داعش توانست کنترل بخش قابل ‌توجهی از عراق و سوریه را در نتیجه آشوب سیاسی در هر دو کشور به دست بگیرد. گروه‌های افراطی اکنون می‌توانند بازی مشابهی را اجرا کنند.

مسیر سوریه در درجه اول به توانایی بازیگران بی‌شمار آن برای دستیابی به یک گذار سیاسی فراگیر بستگی دارد. بازسازی یک کشور کارآمد مستلزم احیای تمامیت ارضی سوریه است که به‌نوبه خود به تمایل چندین ذی‌نفع ارضی برای تقسیم قدرت و قربانی کردن خودمختاری خویش در راستای منافع وحدت ملی بستگی دارد. چالش کلیدی دیگر ایجاد یک قرارداد اجتماعی جدید است که سطوح مناسبی از امنیت و فرصت‌های اقتصادی را برای مردم سوریه فراهم می‌کند. اما جامعه بین‌المللی هم نقش مهمی دارد. با تکیه بر درس‌های آموخته‌شده در عراق، قدرت‌های خارجی باید گروه‌های مخالف تازه قدرت‌یافته را تحت‌ فشار قرار دهند تا از به حاشیه راندن اجباری علویان خودداری کنند.

علاوه بر این، ترکیه و ایالات‌متحده باید به نیروهای نیابتی خود یعنی «ارتش ملی سوریه» و «نیروهای دموکراتیک سوریه» فشار بیاورند تا بازیگران سازنده‌ای باشند و با دولت انتقالی کار کنند، نه علیه آن. بنابراین جامعه بین‌المللی باید یک برنامه کمک چندجانبه را راه‌اندازی کند که کمک‌های بشردوستانه و مالی را با اقدامات ظرفیت‌سازی ترکیب می‌کند. سقوط اسد فرصتی برای بازسازی سیاسی و اقتصادی یک کشور کلیدی عربی ایجاد کرده است. اما چند ماه آینده حیاتی است.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید