کارت برنده ترکیه در شام؛ چگونه اردوغان بازی آمریکا، روسیه و ایران را در سوریه برهم زد؟
به گزارش اقتصادنیوز، میدل ایست آی با انتشار یادداشتی مدعی شد، دولت سوریه تنها در 11 روز سقوط کرد. اما آنچه رخداد داد ماحصل فعل یک بازیگر نبود، بلکه نشان از گشودن بستر برای بازی شبکه گستردهتری از بازیگران داشت.
بی شک تلاشهایی از سوی برخی بازیگران برای از بین بردن این پیروزی سخت انجام میشود و از همین رو شاید میبایست در انتظار ایجاد اختلاف و تضعیف نظم سیاسی جدید در دمشق بود.
ریشه یابی دلایل سقوط دولت اسد
این وبگاه در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، یک دهه پیش و با آغا بهار عربی، دولت اسد در شرایط متزلزلی قرار گرفت هرچند توانست با حمایتهای ایران و روسیه، رادیکالها را مهار کرده و قدرت را نگاه دارد.
تا سال 2015، مخالفان سوری، علیرغم شکست، قوای خود را تجدید کردند. در شمال سوریه، ثباتی شکننده زیر آوار هرج و مرج حاکم بود و راه را برای نظمی آزمایشی هموار کرد.
روند آستانه در سال 2017، علیرغم نقش آفرینیهای روسیه و ایران، آتش بس متزلزلی را ایجاد کرد که زمان و فضای حساسی را برای سازماندهی مجدد در اختیار مخالفان قرار داد. با ظرفیت اداری و انتقال دانش از ترکیه، اپوزیسیون ساختارهای ابتدایی حکومتی را ساخت.
در همین حال، ایالات متحده، روسیه و ایران در مسیر تبدیل توافقات آستانه و سایر توافقات از یک مکانیسم کاهش تنش به بستری برای حل سیاسی، درگیر اشتباه محاسباتی شدند.
به ادعای میدل ایست آی، این نظارت نه تنها منابع باقیمانده قدرت برای بشار اسد را تهی کرد، بلکه به مخالفان اجازه داد تا استراتژیهای خود را اصلاح کرده و قدرت خود را افزایش دهند. همزمان نیروهای حمایت کننده از اسد - که هر کدام به دنبال منافع متفاوتی بودند - ناخواسته سقوط او را تسهیل کردند.
حمله روسیه به اوکراین، کشتارهای اسرائیل در غزه و تشدید بمبارانها در لبنان، درگیری ایالات متحده در شمال شرق سوریه با پکک و بیثباتی سیاسی در داخل و در کنار هم تعادل ساختار حاکم بر سوریه را برهم زد. تا سال 2024، اپوزیسیون سوریه از این تغییرات ژئوپلیتیکی بهره برد و اولین پیشروی قابل توجه خود را به سمت دمشق پس از سالها آغاز کرد.
مردم سوریه که به دلیل دههها بحران فرسوده شده بودند، پشت سر مخالفان تجمع کردند و بستر را برای سقوط اسد هموار ساختند. به ادعای این وبگاه، فروپاشی دولت اسد نه تنها بازیگرانی را که برای بقای آن سرمایه گذاری کرده بودند را مبهوت کرد، بلکه ضربهای به حکومت اقلیت در سوریه و منطقه وارد ساخت.
اشتباه تاکتیکی واشنگتن
به ادعای میدل ایست آی، با این حال به نظر نمیرسد که همه قدرتهای خارجی این واقعیت را درونی کرده باشند. به عنوان مثال، ایالات متحده با مشارکت با حزب کارگران کردستان (پکک) - گروهی که توسط خود واشنگتن بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود،_ به دنبال تکرار عناصر الگوی حکومت اسد در شمال شرق سوریه است. تحت پوشش مقابله با تهدید گروه تروریستی داعش که اکنون از بین رفته است، ایالات متحده از یک ساختار حکومتی غیرقابل دفاع در منطقهای که کمتر از 20 درصد از جمعیت کرد سوریه در آن ساکن هستند، حمایت کرده است.
این پروژه که نزدیک به یک سوم خاک سوریه و منابع انرژی آن را در بر میگیرد، به اندازه دولت اسد ناپایدار است. اینکه آیا این رویکرد تحت دولت ترامپ تغییر میکند یا نه، نامشخص است، اما با توجه به حذف میلیونها عرب، کرد و ترک از چارچوب آن، چشمانداز مشروعیتش ضعیف است.
خروج ایالات متحده از سوریه تحت ریاست دولت دوم ترامپ میتواند منجر به راه حلی با خشونت کمتر شود، اگرچه این امر به متغیرهای غیرقابل پیش بینی، به ویژه رفتار پ.ک.ک بستگی دارد.
از سوی دیگر، حمایت مستمر ایالات متحده از منطقه خودمختار پکک میتواند درگیریها را طولانیتر کند. با این حال، این درگیری شبیه رویاروییهای دهه قبل نخواهد بود. حفظ یک حکومت غیرمردمی از طریق زور، مقاومت شدید مردم محلی را به دنبال خواهد داشت.
وجود نیروهای به اصطلاح سوریه دموکراتیک (SDF) مسائل را پیچیدهتر میکند. این گروه عملاً ماهیت خود را از دست داده و ویژگی «دمکراتیک» آن عنوانی است که یدک میکشد. با عقب نشینی سیستماتیک گروههای عربی، قابلیت این گروه به عنوان یک «نیرو» اکنون کاملاً تضعیف شده است.
رویکرد بیثبات کننده تلآویو
در همین حال، اسرائیل امکان یک سوریه دموکراتیک را با نگرانی رصد میکند. برای تلآویو، ظهور یک موج دموکراتیک در داخل یا اطراف فلسطین تهدیدی برای افشای ماهیت آپارتاید و قومسالاری اسرائیل است.
در منطقهای که با هنجارهای دموکراتیک تعریف میشود، تسلط نظامی اسرائیل و حمایتهای غرب میتواند دو مقوله غیرقابل دفاع باشد. این ترس منجر به تشدید حملات نظامی اسرائیل در سوریه شده است.
به نوشته این وبگاه، تلآویو با تداوم بیثباتی به دنبال به تعویق انداختن ظهور یک دولت سوری با ثبات و دموکراتیک است و محاسبه میکند که هرج و مرج مانند گذشته با منافع استراتژیک این بازیگر هماهنگ است.
روسیه که به دلیل رویارویی با غرب در اوکراین غرق شده است، توجه خود را از سوریه منحرف کرده و خرابههای سالها سرمایه گذاری نادرست را پشت سر گذاشته است. برای اینکه رویکرد مسکو بهتر شود، باید یک استراتژی منسجم برای خاورمیانه طراحی کند، استراتژی که شامل رویکردی عمل گرایانه در قبال سوریه در همسویی با ترکیه باشد. بدون چنین کالیبراسیون مجدد، چشم انداز محوری پایگاه دریایی که سیاست روسیه در سوریه را هدایت کرده، نتایجی به دنبال ندارد.
به ادعای میدل ایست آی، ایران با با شرایط جدیتری روبرو است. تهران در شام به لحاظ استراتژیک هزینه کرده و حالا با سقوط دولت اسد و پیچیدهتر شدن محاسبات و معادلات خاورمیانه باید تصمیم سازی کند.
در این میان، از منظر ترکیه، بازگرداندن ثبات و پرداختن به تهدیدات امنیتی پس از یک دهه هزینههای هنگفت، از اهمیت بالایی برخوردار است. هیچ رابطه منطقهای با عمق روابط ترکیه و سوریه رقابت نمیکند.
در دهه گذشته، ترکیه به تعدادی از سوریها آموزش، مراقبتهای بهداشتی، کمکهای بشردوستانه، خدمات بانکی، تجارت و سایر خدمات کرد و بدین طریق آنکارا به رقیبی جدی برای دولت اسد تبدیل شد.
به ادعای ناظران، در حالی که این تلاشها به تنهایی نمیتوانند سوریه را بازسازی کنند، مبنایی حیاتی برای بازسازی فراهم میکنند.
آنکارا معتقد است که برچیدن منطقه خودمختار پکک به همان اندازه حیاتی است. اما شرایط جغرافیایی، جمعیتی و امنیتی لازم برای حفظ چنین منطقهای به سادگی وجود ندارد.
تعامل پیشگیرانه ترکیه برای ترسیم مسیری به سوی یک نظم باثبات و صلح آمیز در سوریه ضروری است. برای بیش از یک دهه، تصور در آنکارا این بود که بازیگران منطقهای به دنبال متعادل کردن نفوذ این بازیگر هستند و هزینههایی را تحمیل کردند که انعطاف پذیری ترکیه را به آزمایش بگذارند.
با این حال، ظرفیت ترکیه برای بسیج سریع تخصص و منابع به عنوان عملی ترین مسیر برای بازگرداندن ثبات به نفع این بازیگر گزارهای قابل تامل است.
این رویکرد نه تنها با الزامات ژئوپلیتیکی ترکیه همسو است، بلکه در خدمت هدف گسترده تر تقویت صلح منطقه ای نیز هست.