پشت پرده تجمعات اعتراضی مردم از نگاه جامعه شناسان/ در قرن وسطی گرفتار شدیم؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از قرن نو، اعتراضاتی که از دهه نود گاه و بیگاه با پیش زمینه های اقتصادی، سیاسی و ...در ایران شکل گرفت به قرن جدید هم رسید و این روزها شاهد برخی تجمعات اعتراضی با زمینه های فرهنگی و اجتماعی هستیم، اعتراضاتی که در نقد رویکرد و عملکرد برخی نهادهای متولی حجاب از جمله گشت ارشاد شکل گرفت.
ظریف: نمی توانیم مردم را نادیده بگیریم/ آنها در برابر حرف نادرست مقاومت می کنند
اما فارغ از آنچه که این روزها، در خیابان ها می گذرد، اظهار و نظرهای اهالی سیاست و جامعه شناسان بود که جلب توجه می کند.
در قرن وسطی گرفتار شدیم؟
برخی از سیاستمداران و جامعه شناسان انتقادات جدی به گشت ارشاد و مشکلات اقتصادی داشتند و حتی سیاست های آموزشی را شکست خورده می دانستند. مانند عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب که با اشاره به اعتراضات نوشت:« آنان که امروز در خیابان معترضند و با تعبیر رسمی اغتشاشگر معرفی میشوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلکه پدر و مادرشان نیز در همین نظام آموزش دیدهاند. شما که این همه روی خانواده انگشت میگذارید، توجه باید کنید که اتفاقا نظام آموزشی ایران خانواده را تخریب کرده است. نوشتن برنامه راهبردی و ردیف کردن کلمات و جملات زیبا، هیچ مشکلی از آموزش را حل نمیکند. اگر حل میکرد، الان باید بهترین جامعه را میداشتیم، چون به اندازه کافی سندهای زیبا و با جملات زیباتر داریم، خروجی این نظام آموزشی، همین است که میبینیم.»
ابراهیم فیاض، تحلیگلر نزدیک به اصولگرایان نیز از مخالفت خود با گشت ارشاد روایت کرد و گفت:« شوروی هم موشک داشت؛ ولی فروپاشید، چون فرهنگ نداشت. من از اول با گشت ارشاد مخالف بودم. گفتم گشت ارشاد سوسیالیستی است، در اسلام چنین چیزی نداریم. ما در مبانی اشتباه رفتیم، ما در قرون وسطا گرفتار شدهایم، بعد از ابوعلی سینا، ایرانی تمدنش متحرک است، یکجانشینی نیست، علوم انسانی را بهشدت در ایران فقیر کردهاند. مدرنیزاسیون در ایران نمایشی است، همهاش پول نفت است. طلبههایی که در قم هستند که از دانشگاه تندتر هستند.»
از سوی دیگر محمد فاضلی، جامعه شناس نیز با اشاره به مشکلات اقتصادی می گوید؛ « روایت من از جامعه امروز این است که جامعه ای است که به شدت بالغ شده، از 36 میلیون نفر شده 84 میلیون، تحصیلاتش به شدت رفته بالاتر، به لحاظ آگاهی بسیار پیشرفت کرده. این جامعه به شدت جهانی شده، به شدت می تواند خودش را مقایسه کند. به شدت مردمش به سفر می روند و خودشان را با جهان مقایسه می کنند. این جامعه مواجه شده با یک ساختار حکمرانی که دائم دارد توانش را از دست می دهد و به شدت بر سر موضوعات مختلف انرژِی خود را هدر داده است.»
سلبریتیها مرجع فکری هستند یا نیستند؟
اما، از سوی دیگر هم برخی جامعه شناسان، به نقش هنرمندان و ورزشکاران در جامعه اشاره کردند و آنان مرجع فکری ندانستند و همچنین از گشت ارشاد دفاع کردند. عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا با بیان آنکه انتقاد خوب است اما تخریب به زیان جامعه تمام خواهد شد، بیان کرد:« گروههایی مانند هنرمندان و ورزشکاران را «مرجع فکری جامعه» نمیدانم. اگرچه آنها توانمندیهای قابلتوجهی در حوزههای مختلف جامعه دارند و البته بسیار هم محترم هستند، اما مرجع جامعه کسی است که ازنظر فکری، چند سطح از عامه جامعه بالاتر باشد، اما اکثریت این قشر با وجود توانمندیهایی که دارند، مرجع جامعه بهحساب نمیآیند. گروه مرجع، گروهی است که مطالعاتش و هوشمندیاش در عرصههای مختلف اجتماعی از سطح متوسط جامعه بالاتر است.»
عبدالله گنجی هم می گوید؛ « طیفی داریم مسلمان هستند، اما حجاب ندارند و مخالفند. عدهای میگویند امر شخصی است. ما معتقدیم امری اجتماعی است. کسی نماز نخواند یا در خانه اش مشروب بخورد کسی کاری ندارد. اما قبول کنیم حجاب امری اجتماعی است دیگر کسی و گروهی صلاحیت ندارد خودش عمل کند. ما گشت ارشاد نداریم بلکه مصطلح شد و جا افتاد. اگر گشت ارشاد بخواهد قانون را رعایت کند باید به ۲۰ میلیون تذکر دهیم. ما قانون را به صرت کامل اجرا نمیکنیم بلکه پلیس وقتی ناهنجاری ببیند برخورد میکند.»
* در جدول زیر اظهار نظرهای برخی جامعه شناسان و سیاسیون، درباره اعتراضات اخیر را می خوانید.
اسم |
اظهارات |
تقی آزاد ارمکی |
* این چه گرفتاری است که ما فکر میکنیم جمهوری اسلامی دارد سقوط میکند؟! تظاهرات باشد، مگر دنیا پر از تظاهرات نیست؟ فکر میکنیم انقلاب کردیم و اسلام وارد ایران شد و شیعه شدیم! ایران یک پدیده تاریخی است. تاریخمند است. ما چرا باید از کوروش بترسیم؟ در ایران تاریخ را یکوجهی مینویسیم. * مشکل این است که جمهوری اسلامی تنهایی را ترویج میکند! سر جامعه را به اسم بورژوازی بریدند. جامعهای که به لحاظ اقتصادی بیسر است، طبقه متوسط شروع میکند سر خودش را تراشیدن. جامعه از لحاظ فرهنگی صاحب ندارد! در بحرانها طبقه متوسط است که باید میانداری کند؛ ولی نیست، مشروعش نکردیم. یک هنرمند، یک عکاس، یک روزنامهنگار و... که الان باید جامعه را میانداری بکند، کجاست؟. بعد مجبوریم از نیروی انتظامی دعوت کنیم برای آرامکردن و خشونت ادامه پیدا میکند. پنج سال در خیابان ماجرا باشد ولی آن را امنیتی نکنید. نقطه قوت میشود؛ جامعه فریاد بزند. دانشگاهیها کجا هستند؟ دانشگاهی! نه کسانی که معلوم نیست چه کسانی برایشان مقاله نوشته است. |
عماد افروغ |
*لازمه یک اداره سالم و مدیریت مطلوب جامعه این است که نظام حتی در برخی از قوانین خودش هم تجدید نظر کند. ما یک اصول مبنایی داریم که یک رسم است و یک قوانین داریم که آن باید منطبق با آن اصول و ارزشها باشد. گاهی اوقات قوانین با منطق با ارزش ها نیست یا از آن ها در اجرا فاصله می گیرد در حالیکه باید هر از چند گاهی یک تجدید نظری روی قوانین صورت گیرد. در یک قدرت رسمی و قدرت اجتماعی یا دیالیگتیک( باید و نبایدهای ایدئولوژیک و تاثیر و تاثرات واقعی اجتماعی) مردم باید شاهد باشند که نظام اگر مایل است که مردم از آن تاثیر بپذیرند، نظام هم از آنها تاثیر بپذیرد و یک بده بستان وجود داشته باشد. * وقتی این اتفاق می افتد یک انبساط طبیعی رخ می دهد ولی، در حال حاضر مردم احساس میکنند که این انبساط نیست و به لحاظ ساختاری جامعه شناختی بروز و ظهور میکند و این خواست کشور ما نیست. یعنی هرجا فاصلهای هست نشان می دهد که با واکنش عمومی مردم و حتی بعضا خشونت آمیز مردم رو به رو شده است بنابراین این یک نارضایتی عمومی است و این نارضایتی عمومی باید درک شود. مثلا نارضایتی ناشی از شغل، گرانی، بیکاری، رکود اقتصادی، شکاف درآمدی و طبقاتی و ... * در امور فرهنگی هم شاید بهانه گشت ارشاد باشد که البته گشت ارشاد یک مواجهه نرمی نداشته است ضمن اینکه در وجهه قانونی آن هم هزار اما و اگر وجود دارد و معلوم نیست کدام قانون دارد گشت ارشاد را حمایت میکند؟ چرا که من شخصا هیچ قانونی درباره گشت ارشاد ندیدم و حتی مصوبات شورای انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی هم گشت ارشاد و نحوه برخورد آن را تایید نمی کند و باید تجدید نظری صورت گیرد. * یعنی یک تجدید نظری روی گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن صورت گیرد و حداقل باید در همان ابتدای فوت مرحومه مهسا امینی یک عذرخواهی میکردند. این عذرخواهی هم توجیه دارد و اینطور نیست که ما بگوییم یک عذرخواهی تصنعی بکنند، به هر حال اگر برخی مدعی هستند که این خانم سابقه عمل جراحی داشته و قبلا در ۸ سالگی سابقه عمل جراحی داشته پس چرا تا الآن فوت نکرده بود؟ * چرا باید در یک حادثه به خصوص فوت کند؟ چرا وقتی پلیس گشت ارشاد به او گیر می دهد این اتفاق می افتد؟ این نشان می دهد مسئولیت متوجه گشت ارشاد است، چون شوک غیر مترقبهای به او وارد شده است، اینها مباحث ظریفی است که متاسفانه به آن توجه نمی شود. رابطه قدرت و مسئولیت است و اگر بخواهم به سؤال شما برگردم حکایت از نارضایتی عمومی از وضع رایج شهر است. |
عباس سلیمی نمین |
* گروههایی مانند هنرمندان و ورزشکاران را «مرجع فکری جامعه» نمیدانم. اگرچه آنها توانمندیهای قابلتوجهی در حوزههای مختلف جامعه دارند و البته بسیار هم محترم هستند، اما مرجع جامعه کسی است که ازنظر فکری، چند سطح از عامه جامعه بالاتر باشد، اما اکثریت این قشر با وجود توانمندیهایی که دارند، مرجع جامعه بهحساب نمیآیند. گروه مرجع، گروهی است که مطالعاتش و هوشمندیاش در عرصههای مختلف اجتماعی از سطح متوسط جامعه بالاتر است. * انتقاد خوب است، اما تخریب قطعا به زیان جامعه خواهد بود. تخریب نخبگان جامعه ازسوی جریانهای سیاسی، به سود دشمنان نظام و انقلاب خواهد بود. انتقاد مصلحانه برای دشمن فرصت ایجاد نمیکند، اما اتهامزنی و استفاده از شیوههای غیرمنصفانه سبب بروز برخی رفتارهای ناشیانه و ناصواب میشود. این موضوع نخبگان جامعه را تضعیف میکند و طبیعی است که در چنین شرایطی، برخی افراد جامعه بهسوی کسانی متمایل میشوند که در سطح نخبگانی و «مرجع فکری» نیستند. همواره در این عرصه باید دشمنشناسی را مدنظر داشته باشیم و از ریشه تخریب نکنیم. |
عباس عبدی |
* در خصوص احقاق حق در مورد خانم امینی نیز اکتفا کردن به نظرات رسمی و احاله دادن به آینده مطلقا مشکل را حل نمیکند. سرعت تحولات خیلی خیلی بیش از سرعت تصمیمگیریهای کند اداری است. تصمیماتی که شفاف و اعتمادآفرین هم نیست. لذا تنها راهی که میتوانست حلال مشکلات باشد و باید در همان زمان تماس با خانواده مرحوم امینی میپذیرفتند که هیات مستقلی مرکب از افراد معتبر و به ویژه نمایندگانی از سوی خانواده آن مرحومه با همه اختیارات عهدهدار رسیدگی به ماجرا و تهیه گزارش شوند، امروز حتی همین راهحل هم مشکلی را حل نخواهد کرد، هر چند میتواند امیدآفرین باشد. متاسفانه این پیشنهاد همان زمان هم مطرح شد ولی ظاهرا دولت محترم عادت به رسیدگیهای مستقل ندارد و گمان میکنند که با تکیه بر همین شیوههای ناکارآمد قادر به جلب اعتماد از دست رفته هستند و خیال میکنند با گفتن اینکه پزشکی قانونی نظر داده، مساله حل خواهد شد. البته مطابق قانون نظرات کارشناسی پزشکی قانونی معتبر است، ولی این کار باید مطابق آیین دادرسی و با فوریت و حق اعتراض شکات و ذینفعها انجام شود. استناد به گزارشهای اداری مشکلی را حل نمیکند. * گرچه قدری دیر شده است و دولت نباید با تکرار واکنشهای مشابه به گذشته، اجازه میداد که کار به اینجا کشیده شود، ولی راه دیگری نیست، جز اینکه اعتماد بخش قابل توجهی از جامعه را به دست آورد و این کسب اعتماد مستلزم تغییر در رویههاست. به این معنی که در این جامعه اتفاقات ریز و درشتی رخ میدهد. تاکنون حکومت فقط و فقط خود را مُحِقّ در تصمیمگیری و رسیدگی میدانسته است. تقریبا در همه موارد در برابر تحقیقات مستقل مقاومت کرده است. در نتیجه گزارشهای رسمی هیچگاه مورد قبول جامعه واقع نشدهاند و بیاعتمادی را عمیقتر کردهاند. راهحل واقعی ایجاد کمیتههای حقیقتیاب و مورد قبول مردم است. ساز و کار تعیین این کمیتهها را میتوان به سرعت تعریف کرد، البته نه اینکه دوباره مختص خودیها باشد. ترکیبی کاملا مستقل. آغاز آن میتواند از پرونده مهسا باشد. اگر مرگ این دختر بتواند آغازی به شکلگیری چنین نهادی باشد، میتوان گفت که در این صورت یکی از پربارترین مرگهای تاریخ ایران خواهد بود، هر چند داغ آن برای خانواده وی همچنان تازه خواهد ماند. در کنار این فورا دستور اصلاح و تغییر قانونی را بدهد که از ابتدا هم اجرا نشده چون قابل اجرا نبوده است. * آنان که امروز در خیابان معترضند و با تعبیر رسمی اغتشاشگر معرفی میشوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلکه پدر و مادرشان نیز در همین نظام آموزش دیدهاند. شما که این همه روی خانواده انگشت میگذارید، توجه باید کنید که اتفاقا نظام آموزشی ایران خانواده را تخریب کرده است. نوشتن برنامه راهبردی و ردیف کردن کلمات و جملات زیبا، هیچ مشکلی از آموزش را حل نمیکند. * اگر حل میکرد، الان باید بهترین جامعه را میداشتیم، چون به اندازه کافی سندهای زیبا و با جملات زیباتر داریم، خروجی این نظام آموزشی، همین است که میبینیم. شاید بتوان گفت جوهره نظام آموزشی کشور، دیندار کردن جوانان است. در مقابل، قطعا میتوان گفت، کمترین موفقیت نظام آموزشی در همین حوزه است، بالاتر از این ادعا هم وجود دارد، نه فقط موفقیت نداشته که شکست فاحشی در دیندار کردن جوانان داشته است. چرا؟ یک بخش آن به حوزه عمومی جامعه و سیاست برمیگردد که محل بحث کنونی نیست، ولی یکی از علل اصلی دور شدن جوانان از دینداری، نظام و سیاستهای آموزشی است. |
غلامحسین کرباسچی |
* افراد بسیاری از شمال شهر تا جنوب شهر، حتی نصف خانمهایی که در مراسم شهید سلیمانی بودند را باید میگرفتند. یک قانونی در زمانی تصویب شده که حالا اکثریت جامعه به آن عمل نمیکنند. الان باید قانون مورد تجدید نظر قرار بگیرد. طبق این قانون اگر یک تار مو یا دسته موی زن بیرون باشد او مجرم است! قوه مقننه باید این قانون را اصلاح کند. * اول معروف و منکر را برای پلیس مشخص کنید! اگر زن موهایش را نپوشاند، اما مرد او را بغل کند و بگذارد در ون؟! لباسش پاره شود و.. درست است؟ تعجب میکنم از آقای گنجی! ما موارد بدتر از این داشتیم! کلاس آموزشی کجای قانون است؟! در کجای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم؟! این بچه ۱۵ سال ۲۰ سال در سیستم آموزشی شما بوده است. در این سالها نتوانستهاید یادش دهید، در ۳۰ دقیقه در آن وضعیت آن هم با زور میتواند یاد بگیرد؟ البته قبلا هم داشته ایم که کسی فوت کند. خانم بنی یعقوب هم بوده است، او را برای امر به معروف گرفتند، در زندان فوت کرد. کسی نمیگوید چرا دزد را با تیر زدید. قانون دزدی و قتل روشن است. آقای رئیسی قول داد که گشت اختلاس داریم…، اما برای مدیران. اختلاس را هیچکس نگفته نگیرید، همه میگویند چرا مواردی که در انتخابات قول دادید را نمیگیرید. طبق قانون فعلی ۸۰ درصد خانمهای ما مجرم هستند! روزی هزار نفر به خیابان وزرا برده میشوند. اینها تحقیر میشوند. این قانون کامل اجرا نمیشود، چون عواقب سوء هم برای نظام دارد. |
عبدالله گنجی |
* طیفی داریم مسلمان هستند، اما حجاب ندارند و مخالفند. عدهای میگویند امر شخصی است. ما معتقدیم امری اجتماعی است. کسی نماز نخواند یا در خانه اش مشروب بخورد کسی کاری ندارد. اما قبول کنیم حجاب امری اجتماعی است دیگر کسی و گروهی صلاحیت ندارد خودش عمل کند. *ما گشت ارشاد نداریم بلکه مصطلح شد و جا افتاد. اگر گشت ارشاد بخواهد قانون را رعایت کند باید به ۲۰ میلیون تذکر دهیم. ما قانون را به صرت کامل اجرا نمیکنیم بلکه پلیس وقتی ناهنجاری ببیند برخورد میکند. * ما یک بدحجابی عرفی داریم. سنت و فرهنگشان این است و مویشان بیرون است و پلیس هم برخورد نمیکند. امروز ما رسانه ایها با فرماندهان نیروی انتظامی جلسه داشتیم. با پلیس صحبت کردیم دو سه جور آدم دارم یا اقلیت هستند. عدهای هستند که در پوشش سیالیت جنسی دارند. اصلا متوجه نمیشوید آقاست یا خانم! برخی هستند که حس میکنید که از رختخواب به خیابان آمده اند. یک دسته هم هستند که سیاسی هستند. پلیس با این سه دسته متوجه میشود و اقلیت هستند و بالاخره ناهنجاری است. یکی از اساتید دانشگاه توئیت کرد در فرودگاه امام روسری را برداشت به دوستانش گفت الان تو سریع فیلمبرداری کن، اما پلیس مهر زد و چیزی نشد و دستشان خالی ماند! اولین بار در ۲۰ سال است که چنین حادثهای رخ داده است. الان ۲ سال است گشت ارشاد داریم، اما چنین حادثهای نداشتیم. واژه گشت ارشاد را تاکید میکنم، ما چنین چیزی نداریم. نشنیده ام که چیزی به اسم کلاس آموزشی {برای حجاب} در قانون داشته باشیم. کسانی را سوار ون میکنند که مقاومت میکنند. این خانم دو سه تا خانم دیگر هم همراهش بوده اند، اما آنها را سوار ون نکردهاند. |
محمد فاضلی |
* ما تبدیل شدهایم به جامعه مسائل حلنشده! در زمان شاه هم عدهای به جامعهشناسها میگفتند حرفهای غربی میزنید! در دولت شاه هم که به غربگرایی متهم بود، عدهای به جامعهشناسها میگفتند حرفهای غربی میزنید! در آن حکومت هم که میخواست سرتاپا غربی شود، عدهای میگفتند این حرفها غربی است! و شد آنچه شد! * مردم مطالبهگر هستند، بر سر فساد، بر سر اشتغال، بر سر زنان، بر سر مداخله در سبک زندگیشان، بر سر تخریب محیط زیست. * مجموعهای از تناقضات را نمیتوانید پوشش دهید. به میلیونها نفر بگویید مقاومت کنید و بعد ببینید خودشان طور دیگری زندگی میکنند! وسایل خودشان را از جای دیگری میخرند، بچههایشان در جای دیگری زندگی میکنند! من توییت میزنم و میگویم که ابراهیم رئیسی کار درستی کرد که با خانواده مهسا امینی تماس گرفت. مخاطب به من ناسزا میگوید و میگوید که کدام یکی به نتیجه رسیده که این یکی برسد! جامعه ایران بهشدت بالغ شده. * باید بدانیم جامعه ایران در چه وضعیتی است. فقط ۱۴ درصد متولد سالهای قبل از انقلاب هستند، ۸۶ درصد پس انقلاب به دنیا آمدهاند. * در جایی داریم زندگی می کنیم که در فاصله سالهای 80 تا 97، در سال 80 هشتاد درصد تجارت ما با 23 کشور بوده است. رسیدیم به جایی که در سال 97، پنجاه و چهار درصد تجارت کشور با سه کشور بوده است (چین، عراق، امارات). اگر شما به این نمی گویید جداافتادگی از جهان، پس چه می گویید؟! * در داخل به شدت تضعیف شده اید از نظر اقتصادی و به مردم فشار آمده است، در حالی که کشور 10 میلیون جمعیت افزایش یافته 40 درصد درآمد سرانه اش را از دست داده است. میانگین تورم در جهان در سال 2018، 2.4 درصد بوده است، و تورم بلندمدت ایران 20 درصد بوده و فقط سه کشور ونزوئلا، زیمباوه و آرژانتین تورم بیشتری داشته اند! * روایت من از جامعه امروز من این است که جامعه ای است که به شدت بالغ شده، از 36 میلیون نفر شده 84 میلیون، تحصیلاتش به شدت رفته بالاتر، به لحاظ آگاهی بسیار پیشرفت کرده. این جامعه به شدت جهانی شده، به شدت می تواند خودش را مقایسه کند. به شدت مردمش به سفر می روند و خودشان را با جهان مقایسه می کنند. این جامعه مواجه شده با یک ساختار حکمرانی که دائم دارد توانش را از دست می دهد و به شدت بر سر موضوعات مختلف انرژِی خود را هدر داده است. |
ابراهیم فیاض |
شوروی هم موشک داشت؛ ولی فروپاشید، چون فرهنگ نداشت. من از اول با گشت ارشاد مخالف بودم. گفتم گشت ارشاد سوسیالیستی است، در اسلام چنین چیزی نداریم. ما در مبانی اشتباه رفتیم، ما در قرون وسطا گرفتار شدهایم، بعد از ابوعلی سینا، ایرانی تمدنش متحرک است، یکجانشینی نیست، علوم انسانی را بهشدت در ایران فقیر کردهاند. مدرنیزاسیون در ایران نمایشی است، همهاش پول نفت است. طلبههایی که در قم هستند که از دانشگاه تندتر هستند. |
مهدی نصیری |
* اصل بحث هم از همینجا آغاز میشود این است که آیا از منظر شریعت و فقه میتوانیم حجاب را الزام کنیم؟ و قانون رعایت حجاب وضع کنیم؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد، هر دو دیدگاه هم ادلههایی برای خود دارند و هر دو نیز قابل اعتنا است. یعنی اینطور نیست که بگوییم دیدگاه یک سو ادلهی خیلی قوی دارد و طرف دیگر استدلال ضعیفی دارد. یک دیدگاه میگوید بله! حکومت دینی میتواند حجاب را الزام کند و دیدگاه دیگر نیز میگوید که ما در شریعت و فقه دلیلی برای الزام حجاب نداریم. * من الان فرض میگیرم که دیدگاه امکان الزام حجاب صحیح باشد، اما اگر تجربهی چهل سالهی ما نشان داده باشد که این قانون الزام موفق نبوده است و به حفظ و تثبیت حجاب نینجامیده و خودش هم از عوامل تضعیف حجاب بوده آیا ما شرعا و عقلا میتوانیم این روند را ادامه دهیم؟! به نظر بنده نه! از منظر منطق عقلی و شرعی نمیشود ادامه داد. * چه کسی فکر می کرد فرجام انقلابی که قرار بود دین و دنیای مردم را آباد کند، به اینجا برسد که میلیونها خانواده ایرانی با وجود زندگی در کشوری غنی و ثروتمند، به زیر خط فقر سقوط کنند. * از آنجا که این وضعیت فلاکت بار محصول حکمرانی ای است که به نام دین و فقه و با رهبری روحانیت صورت می پذیرد، طبیعی است که بر خلاف آنچه که در پیش از انقلاب گمان می رفت با استقرار نظامی اسلامی آیه "یدخلون فی دین الله افواجا" در مورد جامعه ایران محقق شود، با صد افسوس گزاره "یخرجون من دین الله افواجا" رخ نماید. * روحانیت حاکم نه تنها در عرصه حکمرانی با علومی چون اقتصاد و سیاست و جامعه شناسی و تاریخ و ارتباطات و حقوق و ...بیگانه و یا کم اطلاع است بلکه حتی از بسیاری از آموزه های دینی نیز فاصله دارد. * پیامبر اکرم ص در آخرین خطبه ای که در روزهای پایانی زندگی اش خواند، به حاکمان بعد از خود هشدار داد که مبادا مردم را به فقر و ناداری بکشانند، چه آن که این امر موجب کفر آنها و فاصله گیری از خدا و دین خواهد شد.(کافی ج ۱ ص ۴۰۶) در جایی دیگر فرمود: خداوندا به نان ( و غذای) ما برکت ده که اگر نان نباشد ما نه اهل نماز خواهیم بود و نه روزه و نه دیگر واجبات خداوند. (کافی ج ۵ ص ۷۳) * رهبران روحانی جمهوری اسلامی با فهمی اشتباه از مقوله استکبار ستیزی و تقابل حق و باطل و استقلال، از آغاز چنان سیاست خارجی و تقابل آمیزی با بخش وسیعی از دنیا را بر کشور و مردم حاکم کردند که تاکنون پیشرفت و آسایش و اخیرا نان و غذای آنان را به گروگان گرفته اند. |