غرور پرهزینه پوتین /فصل چالش برانگیز جنگ اوکراین
به گزارش اقتصادنیوز ، شرق اروپا زمستانهای سرد و خشک و دشتهای وسیع و بیرحمی دارد. اوراسیا در طول تاریخ بارها به گورستان ارتشهای بزرگ بدل شده است؛ آن هم عموماً به نفع روسیه. اما آیا اینبار ممکن است این زمستان دامن روسها را بگیرد؟
جنگ زمستانی سخت در راه است؟
با وجود اینکه تصور میشد با شروع فصل سرد جریان جنگ در اوکراین به نفع مسکو عوض میشود، اما تاکنون شاهد تحقق چنین سناریویی نبودهایم.
نشریه فارن افرز، با انتشار یادداشتی با عنوان «جنگ زمستانی جدید روسیه» این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش اول آن در اقتصادنیوز با تیتر، «تاکتیک روس ها در جنگ زمستانی» پیشتر منتشر شد. در ادامه بخش دوم و پایانی این یادداشت را میخوانید:
یخشکنهای استالین
در قرن بیستم، شرایط زمستانی در اوراسیا نهتنها برای انسانها و اسبها، بلکه برای تسلیحات نظامی نیز به تهدیدی فزاینده تبدیل شده بود. گاهی اوقات این به ضرر روسیه تمام میشد. با وجود قدرت غیر قابل قیاس و مهمات بیانتها، ارتش شوروی نتوانست مقاومت فنلاند را در جنگ زمستانی 1940-1939، پس از تهاجم استالین به این کشور بشکند.
فنلاندیها که نشان دادند حتی بهتر از مهاجمانشان از تاکتیکهای زمستانی استفاده میکنند، شبانهروز سربازان ارتش سرخ را به وحشت میانداختند. سربازان اسکیباز فنلاندی با استتار سفید از جنگل حملات غافلگیرکنندهای را انجام میدادند و سپس مانند روح ناپدید میشدند. شجاعت و مهارت آنها استالین را متقاعد کرد که استقلال فنلاند را بپذیرد؛ اما این درسی هم برای جنگ پیش رو بود.
در روند مکانیزاسیون نظامی سریع بین دو جنگ جهانی، اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین ارتشِ تانکها در جهان را ایجاد کرد. ارتش سرخ متوجه شد که اسلحهها و موتورها در شرایط آبوهوایی سخت به روانکنندههای خاصی نیاز دارند. چنین اقداماتی در توانایی استالین برای مسدود کردن مسیر ارتش هیتلر در راه مسکو در دسامبر 1941 کلیدی بود. هم ارتش آلمان و هم لوفتوافه - نیرویهوایی خوفانگیز نازیها - برای آن شرایط آماده نبودند. آنها مجبور بودند زیر خودروها و موتور هواپیماها آتش روشن کنند تا یخ آنها ذوب شود.
سربازان آلمانی به تلخی از شرایط زمستانی به عنوان «هوای مخصوص روسها» یاد میکردند. آنها به یونیفرمهای زمستانی ارتش سرخ - کت و شلوارهای پنبهای ضخیم با استتار سفید که بسیار مؤثرتر از کتهای آلمانی بود - حسادت میکردند. مورخان نظامی روسی آمار نسبتاً پایین سرمازدگی و یخزدن پاها در سنگر در میان نیروهای شوروی را به تکنیک نظامی قدیمیشان در باندپیچی چند لایه پاها با پارچه کتان به جای جوراب نسبت میدهند؛ درحالی که سربازان آلمانی با سرعت بیشتری سرمازده میشدند زیرا کف چکمههایشان میخهای فولادی داشت که همه گرما را تخلیه میکرد.
در فوریه 1943، زمانی که باقیمانده ارتش ششم فیلد مارشال پائولوس سرانجام در استالینگراد تسلیم شدند - نقطه عطف روانی جنگ جهانی دوم - بیش از 90 هزار اسیر آلمانی با پاهای یخ زده و لنگان از شهر خارج شدند. با این حال شکست آنها بیشتر از سرما، به دلیل دستور هیتلر برای حفظ شهر و ناتوانی تانکهای آلمانی با زنجیرهای باریکشان برای حرکت در برف بود.
زمستان نقش مهمی نیز در پیروزی نهایی ارتش سرخ در سال 1945 ایفا کرد. پیشرفت بزرگ شوروی در ژانویه از رودخانه ویستولا به رودخانه اودر، به آب و هوا بستگی داشت. پیشبینی هوای روسها خبر از «زمستانی عجیب» با «باران شدید و برف مرطوب» پس از یخبندانهای سخت ژانویه میداد.
استالین و فرماندهی ارشد ارتش سرخ 12 ژانویه را به عنوان تاریخ شروع حمله تعیین کردند تا تانکها بتوانند از زمین یخزده قبل از شروع آن به آب شدن عبور کنند. استالین به دروغ مدعی شد که تاریخ را از 20 ژانویه به دوزادهم تغییر داده است تا فشار را از روی آمریکاییها در آردنس کم کند (نیروهای ایالاتمتحده پیش از آن حمله آلمانیها را متوقف کرده بودند.) در واقع، انگیزه دیگری نیز وجود داشت: استالین میخواست قبل از ملاقات با رئیسجمهور آمریکا - فرانکلین روزولت - و نخستوزیر بریتانیا - وینستون چرچیل - در هفته اول فوریه در یالتا، بخش عمدهای از قلمرو لهستان را تحت کنترل بگیرد.
فرماندهان استالین او را ناامید نکردند. سرهنگ یوسف گوساکوفسکی با افتخار گفت: «تانکهای ما سریعتر از قطارها به مقصد برلین حرکت میکنند.» او به خود زحمت نداد که منتظر تجهیزات پل زدن برای رسیدن به خط مقدم باشد و تلاش کرد از رودخانه پیلیکا عبور کند. او به تانکهای پیشرو خود دستور داد تا یخ را با شلیک گلوله بشکنند و سپس مستقیماً از بستر رودخانه عبور کنند. جبهه شرقی آلمان در لهستان در برابر حمله زرهی شورویها فروریخت، باز هم به دلیل عملکرد بهتر زنجیرهای عریض 34-T شوروی نسبت به پانزرهای آلمانی در یخ و برف.
پس از سال 1945، دستاوردهای ارتش سرخ در جنگ زمستانی به آنها شهرت ترسناکی در غرب داد؛ اما زمانی که شوروی در تابستان 1968 به چکسلواکی حمله کرد، نیروهای پیمان ورشو، نقشه و مواد غذایی و سوخت نداشتند. آن زمان بود که تحلیلگران غربی برای اولینبار گمان کردند که شاید تواناییهای جنگی شوروی را بیش از حد دستبالا گرفتهاند.
سرانجام، در دهه 1980، فروپاشی امپراتوری شوروی با مبارزه محکوم به فنا برای کنترل افغانستان رقم خورد؛ منطقهای که جنگ زمستانی در آن برای ارتشهای متعارف غیرممکن بود. سپس، در خلال فروپاشی اقتصادی در دهه 1990، دولت بوریس یلتسین - رئیسجمهور وقت روسیه - نشان داد که اغلب قادر به پرداخت حقوق سربازان و افسران نیست و فساد، نهادینه شد. سربازان وظیفه اغلب در آستانه مرگ از گرسنگی بودند زیرا آذوقههای آنها فروخته میشد. دزدی، قلدری و بیانضباطی بیداد میکرد. قطعات یدکی وسایل نقلیه و همچنین هر چیزی از سوخت گرفته تا لامپ، چکمه و بخصوص لوازم مخصوص هوای سرد ناپدید میشدند و از بازار سیاه سر در میآوردند.
فساد در بین ژنرال های روسی
پس از حمله آشفته روسیه به گرجستان در سال 2008، فساد حتی بدتر شد. پوتین شروع به ریختن پول برای نیروهای مسلح کرد. هدر دادن پول در پروژههای بیفایده، پیمانکاران و ژنرالها را تشویق کرد تا به دنبال پر کردن حسابهای بانکی خود را بیفتند.
به نظر میرسد چیز زیادی در دکترین جنگی روسیه تغییر نکرده است. ایده روسها از جنگ شهری همان چیزی است که در جنگ جهانی دوم بود؛ زمانی که توپخانه آنها کل شهرها را به ویرانه تبدیل میکرد. این رویکرد در طول مداخله روسیه در جنگ داخلی سوریه از سال 2015 نیز ادامه داشت.
با این حال، بزرگترین پیروزی پوتین در نگاه روسها، تسخیر پنهانی کریمه در سال 2014 از طریق نفوذ نیروهای ویژه با لباس شخصی بود. این حرکت بخشی از واکنش خشمآلود پوتین به «انقلاب میدان» در کییف بود، که متحد وی، رئیسجمهور ویکتور یانوکوویچ را مجبور به فرار کرد و به آغاز جنگ در منطقه دونباس در قسمت شرقی و روسی زبان اوکراین انجامید.
پوتین در انکار
در فوریه 2022، هشت سال بعد، پوتین «عملیات نظامی ویژه» خود در اوکراین را آغاز کرد. آن زمان، به نیروهای پیشقراول گفته شده بود که یونیفورم رژه خود را برای جشن پیروزی در کییف همراه خود ببرند؛ یکی از بزرگترین نمونههای غرور نظامی در تاریخ. با این حال، هفت ماهِ فاجعهبارِ بعد، زمانی که کرملین سرانجام مجبور شد دستور «بسیج محدود» جمعیت روسیه را صادر کند، به کسانی که فراخوانده میشدند هشدار داده میشد که در یونیفرم و تجهیزات، کمبود وجود دارد.
آنها باید زره خود را تهیه میکردند و حتی از نوار بهداشتی برای پانسمان صحرایی استفاده میکردند. کمبود بانداژ در میان نیروهای روسیه شگفتآور است؛ بویژه اکنون در میان زمستان که باندپیچی برای جلوگیری از برفک زدن زخمهای باز حیاتی است.
فرمانده جدید پوتین در جنوب - ژنرال سرگئی سوروویکین - مصمم است تا تلاشهای برخی از سربازان وظیفه برای اجتناب از جنگ را سرکوب کند.
حتی اگر زخمهای عمدی و ترک وظیفه را در نظر نگیریم، خیلیها به خرابکاری در تجهیزات مثل وسایل نقلیه، اسلحه و سوخت متوسل شدهاند. همچنین مشکل ساختاری دیرینه ارتش روسیه - کمبود افسران باتجربه - منجر به عملکرد وحشتناکی در نگهداری از تسلیحات، تجهیزات و وسایل نقلیه شده است. این مشکلات بویژه در زمستان با فناوریهای حساسی مانند هواپیماهای بدون سرنشین، پرهزینه خواهد شد.
از آنجایی که هر دو طرف وارد فصل بسیار چالشبرانگیزی از جنگ میشوند، نتیجه تا حد زیادی به روحیه و اراده افراد بستگی دارد. در حالی که سربازان روسی از کمبود و نبود غذای گرم رنج میبرند، سربازان اوکراینی حالا از تجهیزاتی نظیر لباسهای استتار عایقبندی شده، چادرهای مجهز به اجاق گاز و کیسه خوابهای تأمینشده توسط کانادا و کشورهای شمال اروپا بهره میبرند.
به نظر میرسد پوتین نسبت به وضعیت ارتشش و مزایای نسبی که دشمنانش در زمستان دارند، در موضع انکار است. او همچنین ممکن است با تمرکز کردن بر حملات موشکی علیه شبکه برق اوکراین و جمعیت غیرنظامی آسیبپذیرِ آن، اشتباه دیگری مرتکب شده باشد.
آنها بزرگترین رنج را تحمل خواهند کرد، اما احتمال کمی وجود دارد که در مقابل آنها بشکنند.