قدیمی‌ترین گنج‌ جهان را در کجا بیابیم؟ + عکس

کدخبر: ۵۸۱۶۳۰
اقتصادنیوز: شکوه ایران در جذابیت ها و شگفتی های آثار ایران باستان و تازگی و قدمت آن‌هاست که جهان را انگشت به دهان کرده، نه جنس و قیمت آنها. آثاری که در ادامه می‌آید گزیده‌ای از شگفتی‌ها و شاهکارهای نمایشگاه شکوه ایران است.
قدیمی‌ترین گنج‌ جهان را در کجا بیابیم؟ + عکس

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری آنلاین، باستانشناسان عادت کرده‌اند، آثار را به سیمین و زرین و بلورین و در هزاره‌های پیش و پس از میلاد دسته بندی کنند. غافل از اینکه همین نگاه سبب می شود، آثار باستانی را در قالب چند کیلو طلا و نقره ببینیم و چیزی جز جنس و سن آن برایمان جذاب نباشد؛ نگاهی برخاسته از کاتالوگ حراجی‌های اروپایی قرن نوزدهم.

واژگونی اتوبوس حامل گردشگران در بخش زاینده‌رود / چند نفر مصدوم شدند؟

جذابیت ها و شگفتی های آثار ایران باستان که هر کدام پرسش و معمایی بی‌پاسخ اند نشان از ذهن خلاق و خیال پرداز سازندگان آن دارد که بعضی از ساخته‌هایشان را فارغ از آنکه از چه ساخته شده اند و چند می ارزند، می‌توان به عنوان شاهکارهای طراحی صنعتی در موزه ها و نمایشگاه های هنر مدرن و معاصر به نمایش گذاشت، بی آنکه بازدید کننده ای در مدرن و معاصر نبودن آن شک کند. شکوه ایران در این شگفتی ها و تازگی و قدمت آن‌هاست که جهان را انگشت به دهان کرده، نه جنس و قیمت آنها. آثاری که در ادامه می‌آید  گزیده‌ای از شگفتی‌ها و شاهکارهای نمایشگاه شکوه ایران است.

 

  • شاید مجسمه مفرغی مرد شَمی را در موزه ملی ایران دیده باشید که به دوره اشکانی منسوب است. این سر سیمین سلوکی از همان منطقه پیدا شده و تحت فشار چند هزاره، کمی کج شده است.

  • هیچ جایی بهتر از پشت این مرغ ماهیخوار نیست تا کوزه‌گر پارسی دسته زنبیلی این ظرف پایه‌دار را جادهد. ماهی‌های درون شکم مرغ، روی کوزه در حال دم‌زدن‌اند.

  • این صفحه سیمین هم که دو بز بالدار از آن سربرآورده اند و با شاخ‌های خمیده به ما زول‌زده‌‌اند را نزدیک به بیست و پنج قرن پیش اهل کلماکره لرستان ساخته‌اند.

  • یک گیلانی اهل املش، گویا در دوره ساسانی این سنجاق را که انسانی بالدار بر پشت جانوری سوار است، به سینه می‌زده.

  • موزه ایران باستان

  • این پیکره سیمین هم یک گیلانی اهل مارلیک است که از چندهزاره پیش دست به سینه راست ایستاده. این پیکره دو بَرج زرین، شبیه بَرج‌هایی که آنها هم از مارلیک به‌دست‌آمده‌اند بر سینه دارد.

  • موزه ایران باستان

  • کوچک است اما گوساله نیست. همدانیان عصر هخامنشی انگار که در مقایسه با گیلانیان، هنرمندانی واقع‌گرا بودند و این گاو زرین را چنان کوچک، ظریف و واقعی، از زر ریخته‌اند که هر زرگر معاصری به روش کار آنان رشک می‌برد.

  • این جام قوچسار هخامنشی را همدانیان باستان از زر ریخته‌اند. این جام‌ها سطح اتکا نداشته و صاحب جام می‌بایست محتوی آن را تا ته سر بکشد و سپس جام را وارونه بگذارد تا نیفتد و نریزد.

  • انار باغ‌های هخامنشیان که مورخان باستان از آنان بسیار نوشته‌اند، الهام‌بخش زرگران پارسی بوده که خوشه‌های ریز و درشتی را از زر بریزند تا زینت‌بخش و زیبایِ زنان پارسه و پاسارگاد باشد.

  • سرتاسر زرگری‌های خیابان کریمخان زند تهران را هم که بگردید، دستبندی به این ظرافت و زیبایی نمی‌یابید. صنعتگران هخامنشی قادر بودند نقش قوچ را چه در حجمی به بزرگی جام و چه در مقیاسی به کوچکی و ظرافت این دستبند از زر بسازند.

  • موزه ایران باستان

  • باز داستان یک جام زرین کامل و شکل هندسی یک مخروط ناقص و البته مدرج که بی وجود شیر هم شاهکار بوده و باز صنعتگر باستانی ما این بار در همدان آن را بر پشت شیری نشانده که سرمست از بار پشتش، بال می‌کشد.

  • قلمزن زرگر گیلانی این جام ،گویی به گاوها جان داده که چنین با شکوه و مغرور از دل زرین جام مارلیک سر بر آورده اند و پس از سه هزاره به ما فخر می فروشند و ما به فخرفروشی شان افتخار می‌کنیم .

  • شاید درباره کوزه مشهور شهر سوخته شنیده باشید که بزی را در چند نما نمایش می‌دهد که ایستاده، خیز برداشته و بعد برای خوردن برگ بوته ای پریده و دوباره چهار دست و پا بر زمین گذارده و این چند قاب را نخستین نمونه تلاش انسان برای روایت حکایتی با تصویر متحرک (انیمیشن) دانسته اند.

  • گیله‌مرد پهلوان کلورزی نزدیک به سه هزاره است که دشنه بر کمر، هفت کوزه سنگین را بر یک گاری به پیش می‌راند. حس وجودِ گاری هست اما خودش در کار نیست.

  • گاری چهار چرخی را گاوی می‌کشد. باز گیلانی مارلیک سه هزاره پیش‌تر، چنان، گاو و گاری را در هم آمیخته که انگار نه انگار گاو چرخ ندارد. کوه کوهان و دو شاخه شاخ آن که انگار گردن می‌کشد حرف ندارد.

  • گیلانیان باستان در برگزاری نمایشگاه شکوه ایران و خلاقیت و خیال‌پردازی در طراحی سنگ تمام گذاشته‌اند. بیشترین آثار شاهکار نمایشگاه، ساخته دست اهالی املش و مارلیک و کلورز است و یکی از آن همه، این کوزه است که بدنه و دسته‌اش یکی است که بر پایه‌های کوچک راست می‌ایستد و محتوی آن نمی‌ریزد.

  • دو کوزه کامل وگرد، چیزی برای کوزه بودن کم‌نداشتند اما به راستی چرا کوزه‌گران سیلکی و رودباری نزدیک به سه هزاره پیش سر گاوی را به آن افزوده؟

  • نقش دو بعدی ناگهان از روی سطح ظرف سر بر می‌آورد و سه بعدی و زنده می‌شود. صنعتگر چند هزاره پیش، با این روش به نقش جانور جان می‌دهد. گویی مار از کوزه سر بر آورده و می‌خواهد ما را نیش بزند یا گاو گردن کج کرده تا ما را بنگرد.

  • شاید این نقاب‌های زرین روی سه تندیس و پیکره را می‌پوشانده یا شاید هم پوشش نمادین اجساد خاندانی پادشاهی بوده که در دخمه‌ای یا غار- دخمه‌ای خوابانده شده بودند.

  • صاحب این نقاب‌ها که بوده؟ یک شاه، یا شاهزاده؟ یک کاهن یا جادوگر؟ اما باید بدانید که دو نقاب از سه نقابی که در غار کلماکره پیدا شدند، بسیار کوچک‌تر از آنی است که روی صورت انسان نصب شوند، مگر آنکه برای صورت نوزاد باشند، که چیز بعیدی است.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید