نشانههای ظهور صدام جدید از شرق؟
به گزارش اقتصادنیوز به همین بهانه، رابرت کاپلان، تحلیلگر بنام مسائل بین الملل با انتشار یادداشتی با عنوان «شی جین پینگ: پژواک صدام؟» در نشریه نشنال اینترست این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.
چرخشی شکسپیری در پکن
تحکیم قدرت شی جین پینگ در کنگره اخیر حزب کمونیست در پکن با چرخشی شکسپیری انجام شد. به نظر میرسید که هو جینتائو، سلف شی بهعنوان رئیسجمهور سابق، که در کنار شی نشسته بود، توسط دو نفر از حاضران در مقابل دوربینهای تلویزیونی به زور از جلسه پایانی کنگره حذف شد.
زمانی که روابط ایالات متحده و چین پایدار و قابل بهبود به نظر می رسید، هو بر یک سیستم سیاسی و اقتصادی نسبتاً باز و مرفه ریاست می کرد. در حالی که ممکن است یک توضیح پیش پا افتاده برای حذف هو از کنگره وجود داشته باشد، -مانند ترس از سلامتی او- با توجه به رقص کمال گرایانه این رویدادها، به احتمال زیاد شی خود دستور تحقیر عمومی هو را صادر کرده است.
تداعی یک نمایش تحقیر وحشیانه
این ماجرا تحقیر دیگری را به یاد من می آورد، هرچند بسیار وحشیانه تر. در 22 ژوئیه 1979، شش روز پس از جایگزینی رسمی احمد حسن البکر به عنوان رئیس جمهور عراق، صدام حسین جلسه ای را با رهبران حزب سوسیالیست بعث تشکیل داد که دستور ضبط ویدئویی آن را صادر کرد و در یوتیوب موجود است. صدام که روی صحنه نشسته بود اعلام کرد که شصت و شش رهبر حزب به عنوان خائن شناخته شده اند و ستون پنجم را تشکیل می دهند.
هنگامی که هر نام خوانده می شد، نگهبانان مردی گیج را از جایگاهش در میان حضار می گرفتند و به زور از سالن خارج می کردند. در پایان این روند، کسانی که هنوز بر جای خود نشسته بودند، در حالی که رنگ به چهره نداشتند، با آمیزه ای از ترس و آسودگی، خود به خود به پا خاستند و فریاد وفاداری بی پایان به صدام را کشیدند. از شصت و شش نفر نامبرده، بیست و دو نفر به سرعت به دست جوخه های اعدام سپرده شدند. در پاییز آن سال، تصفیههای گستردهتری دنبال شد. کشور اکنون به معنای واقعی کلمه متعلق به صدام بود. او به ایجاد فضای رعب و ترس کامل دست یافته بود.
دیکتاتور کسل کننده ای که جان صدهاهزار نفر را گرفت
تثبیت قدرت صدام در روزنامه های آن روز چندان مورد توجه قرار نگرفت، زیرا در آن زمان او را فقط یک دیکتاتور کسل کننده عرب به نظر می آمد. اما آن جلسه حزب بعث که در آن او رقبای خیالی خود را از سالن حذف کرد، مقدمه همه فجایع بعدی بود: کشتن حدود 250000 نفر از هموطنانش در طول ربع قرن حکومتش؛ تهاجم او در سال 1980 به استان نفت خیز خوزستان ایران که باعث شعله ور جنگ ایران و عراق و در نتیجه جان باختن صدها هزار نفر دیگر شد؛ تهاجم او به کویت در سال 1990 که منجر به جنگ اول خلیج فارس شد؛ و ممانعت او از بازرسی های تسلیحاتی سازمان ملل که به جنگ دوم خلیج فارس منجر شد و جان صدها هزار نفر دیگر از جمله چندین هزار آمریکایی را گرفت.
اما همه چیز از زمانی شروع شده بود که گروهی از مردان را به زور از یک جلسه عمومی حذف کردند. این لحظه دقیقی بود که نشان از مالکیت واقعی صدام بر حزب بعث و در نتیجه کشورش داشت. تحقیر عمومی و متعاقب آن تخریب اعضای حزب برای رمز و راز قدرت او بسیار مهم بود.
پژواک صدام
اختلافات بین شی و صدام زیاد است. شی یک شاهزاده تحصیلکرده دانشگاهی است که در رده های دستگاه کمونیستی بسیار نهادینه شده در آن -که اکنون دومین اقتصاد بزرگ جهان است- پله های ترقی را طی کرد. صدام یک اراذل و اوباش قبیلهای بود که از پسآبهای امپراتوری عثمانی سر بر آورد. شی یک مرد را از سالن خارج کردد. صدام ده ها نفر را حذف و اعدام کرده بود.
اما در اینجا یک پژواک وجود دارد. برای هر دو، قدرت مطلق کافی نبود. یک نفر باید علناً به شکلی دراماتیک تحقیر می شد تا هدف را به خانه نشان دهد: هرکس مرا به چالش بکشد نابود خواهد شد. در هر دو مورد، اینجاست که بدبینی مذموم با ایدئولوژی لنینیستی ادغام می شود، زیرا جنبش بعث در شام شاخه ای از کمونیسم بود.
وقتی صدام فقط یک دستگرمی است
صدام از آن جلسه حزب فراتر رفت تا یکی از خونین ترین دوران تاریخ خاورمیانه را تعریف کند. اما در مقایسه با پتانسیل شی برای ایجاد ویرانی بین المللی، صدام ممکن است فقط یک دست گرمی بوده باشد. ایالات متحده در عراق اشتباه محاسباتی کرد و صدمات زیادی را متحمل شد. با این حال، جنگ عراق، مانند جنگ ویتنام، ایالات متحده را از مسیر ژئوپلیتیک خود منحرف نکرد. ایالات متحده همچنان قدرت برتر نظامی و اقتصادی جهان است.
اما چین با عراق بسیار متفاوت است، حتی با وجود اینکه شی به روش بسیار پیچیدهتر خود به اندازه صدام در مورد جاهطلبیهای منطقهای و جهانی خود تهاجمی است. خطرات نه تنها برای تایوان و دیگر کشورهای آسیایی، بلکه برای کل جهان، قابل اغراق نیست. اگر آمریکا در آسیا مانند خاورمیانه دچار اشتباه محاسباتی شود نتیجه ممکن است فاجعه آمیز باشد. زمانی که صدام بر حزب بعث تسلط یافت، عده کمی توجه کردند. اما اکنون هیچ کس نمی تواند بگوید که به ما هشدار داده نشده بودیم. بروید از هو جین تائو بپرسید.