پایان عصر گفت‌و‌گو-1

معادلات جهانی به هم ریخت/ چین و آمریکا به تقابل نزدیک شدند؟

کدخبر: ۶۴۶۶۴۸
اقتصادنیوز: تحولاتی چون ریاست دونالد ترامپ و همه گیری کووید 19 بسیاری از معادلات جهانی را برهم ریخت. در شرایط کنونی چین و آمریکا بیش از هر زمان دیگر در آستانه رویارویی تمام عیار قرار دارند.
معادلات جهانی به هم ریخت/ چین و آمریکا به تقابل نزدیک شدند؟

به گزارش اقتصادنیوز، بر اساس سند استراتژی امنیت ملی که دولت بایدن در سال 2022 صادر کرد، ایالات متحده در رقابت با چین با "دهه تعیین کننده" روبرو است. مقامات چینی نیز به همین باور رسیده اند. از آنجایی که واشنگتن بیش از هر زمان دیگر بر رویارویی با پکن تمرکز کرده، دولت چین نیز به جای اعتراض برای هرگونه رویارویی عزمش را جزم کرده است. از نظر پکن، ایالات متحده از این که برتری اش را از دست بدهد، هراس دارد و به همین دلیل چنین مبارزه ای را به چین تحمیل می کند. همانطور که در گزارش بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین برآن تاکید شد، چین نیز به نوبه خود چاره ای جز «افزایش جسارت جنگیدن» ندارد. فارن افرز در باب رویارویی احتمالی چین و آمریکا یادداشتی منتشر کرده است. اقتصادنیوز این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.

چین به دنبال تغییر نظم جهانی نیست!

رویارویی میان آمریکا و چین تاسف بار است اما اجتناب ناپذیر نیست. تحلیلگران« بلت وی» در باب تهدید احتمالی چین برای سیستم‌های دموکراتیک غربی و نظم بین‌الملل بسیار اغراق کرده‌اند. در سال‌های اخیر، رهبران ایالات متحده، چین را به عنوان قدرت تجدیدنظرطلب معرفی کرده‌اند و به شبح درگیری جهانی بین دموکراسی و استبداد اشاره دارند. اما مشکلات دموکراسی در قرن بیست و یکم ربطی به چین ندارد. طبق گزارش سال 2023 خانه آزادی، لیبرال دموکراسی در سراسر جهان به مدت 17 سال و به شکلی مداوم در حال افول بوده است. چین در شکست این پروژه نقشی ندارد. چین ارزش های سوسیالیستی خود را در خارج از کشور ترویج نکرده و از سال 1979 تاکنون مستقیماً در هیچ جنگی مشارکت نداشته و علیرغم شراکتش با روسیه، به تلاش های جنگی مسکو در اوکراین کمک مرگباری نکرده است.در واقع، چین قدرتی رویزیونیست نیست که دنبال تخریب جهان باشد، این بازیگر از وضعیت موجود حمایت می کند و تقریباً به تمام رژیم‌ها و نهادهای بین‌المللی که پس از جنگ جهانی دوم توسط غرب به رهبری ایالات متحده تأسیس شده، پیوسته است. چین به عنوان بزرگترین تاجر جهان و بزرگترین ذینفع جهانی شدن، عمیقاً در نظم بین المللی موجود جا افتاده و مایل است از این سیستم محافظت کند. فارغ از اختلاف ها و تنش ها، چین روابط مستحکم خود را با غرب حفظ می کند.

1

ائتلاف های ناکارامد!

چین نهادهای جدیدی مانند سازمان همکاری شانگهای، گروه بریکس و ابتکار کمربند و جاده را برای ایجاد زیرساخت های جهانی توسعه داده که همگی می توانند چشم انداز سیاسی و اقتصادی بین المللی را تغییر دهند. اما این تغییرات به جای اصلاح نظم بین‌الملل، عادلانه‌تر کردن آن و ارتقای منافع بسیاری از کشورهای کمتر مرفه به گونه ای دیگر تفسیر شده است. با این حال، اگر به نهادهای سیاستگذار در غرب گوش دهیم، می توان صدای خط کشی ها را شنید. جملاتی که امروزه اغلب شنیده می شود حکایت از آن دارد که جهان وارد جنگ سرد جدیدی شده است. هنوز خیلی زود است که قضاوت کنیم که آیا رقابت بین چین و ایالات متحده شبیه رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده است - و در واقع، آیا این رقابت همچنان سرد خواهد بود یا خیر. اما این قیاس نمی تواند چندان قابل توجه باشد: برخلاف جنگ سرد، شاهد رقابت بین دو تایتان(اسطوره یونان) منفرد هستیم تا دو اردوگاه. واشنگتن نمی‌تواند اتحاد سرسخت ضد چینی تعریف کند، همانطور که پکن قادر نیست بلوکی را رهبری کند که یک صدا با ایالات متحده مخالف هستند. اکثر متحدان ایالات متحده چین را به عنوان بزرگترین شریک تجاری خود قلمداد می کنند. مانند همه کشورهای دیگر در دنیای چندقطبی فزاینده، آنها مواضع خود را در مورد موضوعات خاص انتخاب کرده و به شکلی کورکورانه از قدرتی پیروی نمی کنند. واشنگتن با هدف مهار چین انجام می شود، ائتلاف هایی چون شراکت امنیتی هند و اقیانوس آرام معروف به کواد و مشارکت نظامی بین استرالیا، بریتانیا، و ایالات متحده به نام آکوس را تعریف کرد،ائتلاف هایی  که چندان موفق نبودند. اما این گروه بندی ها زیاد نیستند: آنها مانند چند جزیره کوچک در یک اقیانوس وسیع به نظر می رسند. در بسیاری از نقاط جهان، به ویژه در آفریقا، ایالات متحده پیشتر در برابر چین شکست خورده است.

-1x-1

پایان عصر گفت و گو!

اما این روابط نشان دهنده تشکیل اردوگاه ضد غربی و یا حامی چین نیست. همانطور که جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده زمانی اعلام کرد، روابط بین چین و ایالات متحده را نمی توان به سادگی در قاب "رقابت تنگاتنگ" تعریف کرد. در عوض، این دو بازیگر رقابت و همکاری را در یک تعادل همیشه در حال تغییر ترکیب می کنند. زمانی که واشنگتن بر رقابت با پکن متمرکز شده ، اصرار پکن بر همکاری بی فایده است. آانچه که هر دو طرف می توانند روی آن توافق کنند یک خط قرمز اساسی است –این که دو کشور اجازه ندهند رقابت شان به سمت رویارویی آشکار کشیده شود. برای این منظور، چین و ایالات متحده باید همچنان برای کمک به جلوگیری از سوء تفاهم ها و محاسبات نادرست و اطمینان بخشیدن به دنیای مضطرب رایزنی ها را در اولویت قرار دهند.متأسفانه، پکن و واشنگتن در سال های اخیر بسیار کمتر از دو ابرقدرت پیشین در طول نیمه دوم جنگ سرد با یکدیگر گفتگو کرده اند. در آن زمان، هر دو طرف به گفتگو متعهد بودند حتی اگر نسبت به یکدیگر از رویکرد محتاطانه پیروی می کردند. رونالد ریگان، رئیس جمهور ایالات متحده، پس از امضای معاهده نیروهای هسته ای میان برد با میخائیل گورباچف، رهبر شوروی در دسامبر 1987، از یک ضرب المثل معروف روسی استفاده کرد - «اعتماد نکن اما تأیید کن»، او با بیان این عبارت مودبانه نشان داد که در واقع به شوروی اعتماد ندارد اما این امر او را از ورود به مذاکره و توافق با روس ها باز نداشت.

همان منطق هنوز هم صادق است: اعتماد لزوما پیش شرط گفتگو یا تعامل نیست. در غیاب اعتماد، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده همچنان موفق به همکاری در حوزه های مختلف، از جمله کنترل تسلیحات، ریشه کنی آبله، و اکتشاف مشترک فضا برای اهداف صلح آمیز شدند. اگر پیروی از رویکرد محتاطانه مشخصه سال‌های آخر جنگ سرد بود، نسخه اصلاح‌شده این ضرب‌المثل الگوی درستی برای چین و ایالات متحده امروز است: «اعتماد نکن، اما حرف بزن». دوران نسبتا مثبت ریاست اوباما، زمانی که کشورها مذاکرات گسترده ای در مورد مسائل دوجانبه، منطقه ای و جهانی داشتند، بعید است به این زودی ها بازگردد. سیاست‌های تندرو دولت ترامپ، همه‌گیری کووید-19 و سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان در سال 2022، مهر پایان به آن دوران زد. بایدن بسیاری از مواضع ترامپ در مورد چین را حفظ کرده و اجماع دو حزبی در واشنگتن به وجود آمده مبنی بر این که ایالات متحده باید در برابر نزدیکترین همتای ژئوپلیتیک خود سختگیرانه تر عمل کند.

با این حال، گفت‌وگوها به‌ویژه ارتباطات نظامی که پس از سفر پلوسی به تایوان قطع شد، اکنون به‌طور قطع از سر گرفته شده است. تماس های تلفنی بین مقامات عالی رتبه، گفتگوهای هماهنگی در حوزه سیاست دفاعی ایالات متحده و چین بین مقامات دفاعی، گفتگوهای مربوط به توافقنامه مشورتی دریایی نظامی ایالات متحده و چین در مورد اختلافات دریایی و هوانوردی، و کانال ارتباطی جدید بین چین و آمریکا بخشی از رایزنی های طرفین است. چنین گفتگوهایی نشان دهنده شروع خوبی است، اما آنها فقط یک شروع هستند. افسران ارشد نظامی باید مرتباً با یکدیگر دیدار کنند، هر دو طرف باید از خط تلفنی که در سال 2008 برای مدیریت بحران ایجاد شد، بیشتر استفاده کرده و می بایست ارتباطات مستقیم بین خلبانان و ملوانان را تشویق کنند تا از برخوردهای نزدیک خطرناک در هوا و دریا جلوگیری شود.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید