خلع سلاح کردها؛ چگونه انحلال پکک معادلات امنیتی از ترکیه تا شام و عراق را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟

به گزارش اقتصاد نیوز، در تاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۲۵، عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان (PKK)، فراخوان تاریخی خود را برای تسلیم سلاحها، انحلال گروه و ادغام در دولت ترکیه اعلام کرد. این اعلامیه مهم میتواند به جنگی که دهها سال به طول انجامیده و بیش از ۴۰ هزار قربانی گرفته، پایان دهد و چشمانداز سیاسی منطقه را تغییر دهد.
در حالی که خوشبینی محتاطانهای وجود دارد، آینده روند صلح هنوز نامشخص است، به ویژه با توجه به تلاشهای قبلی، پیچیدگیهای داخلی سیاست کردها و مسائل ژئوپلیتیکی منطقهای گستردهتر. این اعلامیه تنها به معنای پایان مبارزه مسلحانه پکک نیست، بلکه احتمال بازتعریف روابط ترکیه با جمعیت کردی خود را نیز مطرح میکند که بر سیاست داخلی و ائتلافهای منطقهای تاثیرگذار است.
ژئوپلتیکال مانیتور در این باره یادداشتی را منتشر کرده و اقتصادنیوز آن را به دو بخش تقسیم کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
آزمون آنکارا و پکک
بیانیه اوجالان زنجیرهای از وقایع را به راه انداخت که هرکدام پیامدهای سیاسی و نظامی عمیقی به همراه داشتند. نمایندگان حامی کردهای ترکیه پیام او را به طور عمومی قرائت کرده و بر این نکته تاکید کردند که پکک دیگر از لحاظ تاریخی، اجتماعی یا ایدئولوژیکی معنای گذشته خود را ندارد.
این تایید عمومی از سوی دولت تنها نمادین نبوده، بلکه نشاندهنده تلاشی گسترده برای به تصویر کشیدن این سازمان به عنوان نهادی منسوخ در نظر شهروندان ترکیه و جامعه بینالمللی است. واکنش سریع کمیته اجرایی پکک، که در تاریخ ۱ مارس ۲۰۲۵ آتشبس اعلام کرد، نشاندهنده همراستایی قوی با دستور اوجالان بود و تغییر اولویتهای گروه را نشان میدهد.
به طور تاریخی، رهبری نظامی پکک در کوههای قندیل از دستورات اوجالان به طور نسبی استقلال داشته، اما این بار، تعهد سریع آنها به آتشبس، نشاندهنده سطح بیسابقهای از انسجام داخلی است. در حالی که برخی جناحها ممکن است هنوز تردیدهایی داشته باشند، موضع رسمی رهبری نشان از تمایل به بررسی یک راهحل غیرخشونتآمیز دارد.
آنکارا این اقدام را خوشآمد گفت و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه درخواست اوجالان را «فرصتی تاریخی» برای از بین بردن موانع تروریستی توصیف کرد. این بیانیه نشان از آمادگی برای بررسی راهحل صلحآمیز دارد، مشروط بر این که پکک سلاحها را تسلیم کرده و منحل شود. تایید آتشبس از سوی دولت، استراتژی کلی آن را برای ترکیب فشار نظامی با تعامل انتخابی، که موجب ضعیف شدن ظرفیت عملیاتی پکک شده و در عین حال درهای گفتوگو را باز نگه میدارد، نشان میدهد.
با مطرح کردن آتشبس به عنوان یک فرصت و نه یک امتیاز، حزب عدالت و توسعه قصد دارد حمایت پایگاه رایدهندگان ملیگرا خود را حفظ کرده و در عین حال کانالهای دیپلماتیک با احزاب سیاسی کردی را نیز باز نگه دارد.
تاثیر خلع سلاح پکک
تاثیر این تحولات فراتر از مرزهای ترکیه رفته و میتواند ژئوپولیتیک منطقهای را بازتعریف کند. خلع سلاح پکک این پتانسیل را دارد که روابط ترکیه با سوریه، بهویژه در ارتباط با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و یگانهای مدافع خلق (YPG) را تغییر دهد. ترکیه این گروهها را به عنوان وابسته به پکک میبیند و با ایالات متحده در خصوص حمایت از آنها اختلاف نظر داشته است.
برای سالها، این مسئله روابط ترکیه و آمریکا را تحت فشار قرار داده است، در حالی که واشنگتن یگانهای مدافع خلق را به عنوان متحدی مهم در مبارزه با داعش میداند، در حالی که آنکارا آن را تهدیدی امنیتی تلقی میکند. اگر ترکیه موضع خود را در خصوص مسأله کردی تغییر دهد، این میتواند درهای همکاری بیشتر با ایالات متحده و ناتو در مسائل امنیتی منطقهای را باز کند.
یک راهحل همچنین این پتانسیل را دارد تا نیاز ترکیه به عملیات نظامی در سوریه را کاهش دهد که منجر به بحرانهای انسانی و پیچیدگی بیشتر در روابط دیپلماتیک شده است. علاوه بر این، آینده حضور پکک در عراق نیز ممکن است بازتعریف شود، به ویژه در زمینه روابط ترکیه و عراق.
دولت عراق که طی تاریخ در حفظ حاکمیت کامل بر مناطق شمالی خود با مشکل مواجه بوده، ممکن است خود را بیشتر همراستا با ترکیه بیابد. عملیاتهای نظامی مداوم آنکارا علیه پکک در عراق انتقادات بغداد را برانگیخته است، اما اگر پکک منحل یا به طور قابل توجهی ضعیف شود، این میتواند منجر به بازتنظیم ترتیبات امنیتی بین دو کشور شود.
همچنین، پکک ضعیف شده یا منحل شده، تعادل قدرت بین ترکیه، ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای عربی مختلف را تغییر خواهد داد، که هرکدام گروههای کردی را به عنوان ابزارهای ژئوپلیتیکی در درگیریهای منطقهای استفاده کردهاند.
اسرائیل به طور مثال به طور تاریخی از مناطق خودمختار کردی در سوریه و عراق به عنوان حائلی علیه محور مقاومت حمایت کرده است. یک راهحل برای درگیری پکک میتواند این دینامیکهای دیرینه را تغییر دهد و احتمالاً بازیکنان منطقهای را وادار به بازنگری استراتژیهای خود کند.
صلح در بلند مدت محقق میشود؟
در داخل ترکیه، چشمانداز روند صلح مجدد میتواند مسیری برای ادغام سیاسی و اجتماعی جمعیت کردی باشد و شکایتهای دیرینهای که در خصوص حقوق فرهنگی، نمایندگی و فرصتهای اقتصادی دارند را حل کند. با این حال، این که آیا دولت ترکیه آماده است قدمهای جدی در این مسیر بردارد، سوالی حیاتی است. پایان درگیری مسلحانه به خودی خود به معنی بهبود حقوق سیاسی و اجتماعی کردها در ترکیه نیست، همانطور که تلاشهای صلح قبلی نشان داده است.
نحوه برخورد دولت با مذاکرات پس از خلع سلاح در تعیین این که آیا این تلاش به آشتی واقعی میانجامد یا تنها به توقف کوتاه مدت خشونت، حیاتی خواهد بود. اگر آنکارا نتواند اصلاحات سیاسی واقعی را انجام دهد، ناامیدی میان جمعیت کردی میتواند به بیثباتی بیشتر در بلند مدت منجر شود. بعد اقتصادی ادغام مبارزان سابق پکک و جوامع کردی آسیبدیده در جامعه اصلی ترکیه نیز عامل بزرگی در تضمین صلح پایدار خواهد بود.
با وجود امیدهایی که پیرامون این ابتکار وجود دارد، موانع قابل توجهی همچنان باقیست که بسیاری از آنها ریشههای عمیقی در بافت سیاسی و اجتماعی ترکیه دارند. یکی از بزرگترین چالشها، وضعیت قانونی در ترکیه است که در آن هویت کردی و نمایندگی سیاسی همچنان مسائل حساسی به شمار میروند. هرگونه راهحل معنادار نیازمند اصلاحات قانونی است که حقوق اقلیتها را بهطور رسمی به رسمیت بشناسد، از جمله استفاده از زبان کردی در آموزش و حکمرانی، همچنین اعطای خودمختاری سیاسی بیشتر به مناطق عمدتاً کردی.
با این حال، جریانهای ناسیونالیستی قوی در سیاست ترکیه این تغییرات را دشوار میسازند، زیرا هرگونه امتیاز به خواستههای کردی معمولاً با مقاومت از سوی جناحهای ناسیونالیست، هم در داخل دولت و هم در میان عموم مردم، مواجه میشود.
مسئله بزرگ دیگر، تاثیر واقعی عبدالله اوجالان بر رهبری نظامی حزب کارگران کردستان (PKK) در کوههای قندیل است. در حالی که اوجالان همچنان رهبر نمادین پکک باقیمانده است، فرماندهی عملیاتی در برخی مواقع با استقلال عمل کرده است. میزان تمایل فرماندهان پکک برای پیروی از دستور اوجالان جهت خلع سلاح همچنان نامشخص است. اگر جناحهای داخلی پکک با این اقدام مخالفت کنند، به دنبال ایجاد ائتلافهای جایگزین باشند یا در ازای این اقدام، امتیازات بیشتری را بخواهند، این روند میتواند بهسرعت متوقف شود و احتمال ظهور گروههای انشعابی که ابتکار صلح را رد کرده و به مقاومت مسلحانه ادامه دهند، وجود دارد.
علاوه بر این، سرکوب مستمر گروههای مخالف و سازمانهای سیاسی کردی توسط دولت ترکیه نگرانیهایی را درباره امکان برگزاری مذاکرات واقعی در یک فضای سیاسی آزاد و باز به وجود آورده است. بسیاری از سیاستمداران کردی به اتهام ارتباط با تروریسم در زندان هستند و احزاب طرفدار کرد مانند حزب برابری و دموکراسی مردم (DEM) با چالشهای قانونی و محدودیتهایی مواجه هستند که توانایی آنها در مشارکت در فرآیند سیاسی را تضعیف میکند.
بدون انجام گامهای معنادار برای تضمین مشارکت صداهای سیاسی کردی در مذاکرات، این خطر وجود دارد که روند صلح بهعنوان یک فرآیند یکجانبه تلقی شود و در نهایت پایدار نباشد. اگر ترکیه تنها به عنوان یک مسئله امنیتی به این وضعیت نگاه کند و آن را جزئی از یک تلاش بزرگتر برای دموکراتیزه کردن نبیند، پایداری بلند مدت هر توافق صلح همچنان در هالهای از ابهام خواهد بود.
برای حلوفصل واقعی تنشها، آنکارا باید کاهش تنشهای نظامی را با اصلاحات قانونی و سیاسی که علل ریشهای منازعه را مورد توجه قرار میدهد، متوازن کند. سرمایهگذاریهای اقتصادی در مناطق عمدتاً کردی، بازگشت اعضای سابق پکک به زندگی غیرنظامی و تضمین حفاظت در برابر سرکوب سیاسی، برای برقراری صلح پایدار ضروری خواهند بود. بدون این عناصر، فرآیند خلع سلاح ممکن است تنها یک آتشبس موقت باشد نه یک حلوفصل واقعی برای دههها جنگ.