راه نجات یمن از برجام میگذرد؟
به گزارش اقتصادنیوز؛ با آغاز به کار دولت جدید آمریکا، امیدواری برای پایان دادن به بزرگترین بحران انسانی حال حاضر جهان، رفته رفته رنگ و بوی واقعیت به خود میگیرد؛ در آخرین مورد از تصمیمات دولت جو بایدن در این راستا، اقدام دقیقه نودی دولت ترامپ لغو، و گروه انصارالله یمن (حوثیها) از لیست گروههای تروریستی ایالات متحده خارج شد.
شب گذشته دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد: «در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۲۱، وزارت خارجه آمریکا قرار گرفتن انصارالله در فهرست تروریسم را باطل کرده که در نتیجه این اقدام، انصارالله دیگر ذیل ''مقررات تحریمهای جهانی تروریستی"، "مقررات تحریم سازمانهای تروریست خارجی" یا "فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴" تحریم نیست.»
پیشتر در تاریخ ۱۲ فوریه، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در بیانیهای هدف از لغو تحریمها علیه حوثیها را "اطمینان یافتن از رسیدن کمکهای بشردوستانه به کسانی که هم اکنون از بدترین بحران انسانی جهان رنج میبرند" دانست و ابراز امیدواری کرد که "با تمرکز بر بهبود وضعیت انسانی در یمن، طرفهای یمنی نیز بتوانند بر گفتوگو تمرکز کنند."
بلینکن در انتهای این بیانیه تصریح کرد: ما از همه طرفها میخواهیم که برای دستیابی به یک راهحل سیاسی پایدار، تلاش کنند. یک راه حل سیاسی پایدار تنها ابزار برای پایان دادن به این بحران انسانی، به شکلی پایدار است.
همچنین جو بایدن در نخستین سخنرانی خود در وزارت خارجه آمریکا -در ۴ فوریه- در اظهاراتی جسورانه متعهد شد که "تمام حمایت آمریکا از عملیات تهاجمی" ائتلاف تحت هدایت عربستان -از جمله فروش تسلیحات- را متوقف کند. بایدن یک روز بعد -۵ فوریه- در یکی از نخستین فرمانهای اجرایی حوزه سیاستخارجی، دستور توقف فروش برخی تسلیحات به عربستان سعودی و امارات متحده عربی را صادر کرد.
رئیسجمهوری آمریکا همچنین تیموتی لندرکینگ، دیپلمات مجرب وزارت خارجه و دستیار وزیر خارجه در امور خاورنزدیک در دولت اوباما را به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور یمن گماشت. لندرکینگ روز گذشته با اشاره به تلاشها برای حل بحران یمن به پایگاه خبری هیل گفت که "این فرصت وجود دارد که ایران پشت این تلاشها قرار گیرد و از حل مسالمت آمیز درگیری در یمن حمایت کند."
راه نجات برجام از یمن میگذرد؟
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پایان دادن به یک بحران انسانی تنها انگیزه دولت جو بایدن از اقدامات فوریاش در این زمینه نیست، بلکه روی دیگر و نسبتاً پنهان این تصمیمات، تسهیل مسیر تعامل با ایران و احیای برجام است.
به گفته سوزان مالونی، مدیر بخش سیاستخارجی اندیشکده بروکینگز، بازگشت به برجام و تعامل با ایران بدون حل مسائل منطقهای، یا ناممکن است، یا اگر ممکن شود، متزلزل خواهد بود.
همچنین احمد نقی، عضو "بنیاد کارنگی برای صلح" در مطلبی با عنوان «اربابان جنگ» تحلیل کرده است حوثیها انگیزه چندانی برای مذاکره و مصالحه ندارند و ایران می تواند در سوق دادن انصارالله به مسیر مذاکره راهگشا باشد.
وی در ادامه نوشته است: «کسانی که می خواهند حوثی ها را به مذاکرات صلح سوق دهند، اهرم فشار کمی برای این کار دارند. حوثیها به عنوان یک نهاد غیردولتی نسبت به تحریم ها یا انتقادات بینالمللی بیتفاوت هستند. ماررتین گریفیتس نماینده ویژه سازمان ملل در تلاش است تا با مقامات ایرانی صحبت کند و از اهرم فشار روابط نزدیک آنها با حوثیها استفاده کند. اما نفوذ ایران بر این گروه از منافع گسترده تهران در یمن و منطقه جدا نیست. بنابراین ، آنچه برای پایان دادن به درگیری لازم است، در صورت وقوع، نمیتواند از روند گفتگوهای ایالات متحده و ایران جدا شود.»
از سوی دیگر مسئله یمن به رغم ارتباط مستقیم با پرونده ایران، حساسیتهای کمتری را در واشنگتن برمیانگیزاند. تصمیم قاطعانه بایدن برای توقف حمایت از تهاجم ائتلاف سعودی، تقریباً هیچ صدای مخالفی را در واشنگتن بلند نکرد، برخلاف تصمیم مقدماتی وی درباره ایران که با مطرح شدن احتمال انتصاب رابرت مالی به عنوان نماینده امور ایران، جنجالآفرین شد. پس تعجبآور نیست که بایدن در سخنرانی سیاستخارجیاش، درباره ایران تماماً سکوت کرد و درباره جنگ عربستان در یمن کاملاً بیپرده سخن گفت.
بنابراین به نظر میرسد برای دولت بایدن، حل بحران یمن نه فقط از روی ضرورت پایان دادن به یک فاجعه انسانی است، بلکه ظاهراً آن را به مثابه کلید ورود به مسئله ایران و نیز مسائل منطقهای تلقی میکند.
مطالب مرتبط؛
داروغه جدید خاورمیانه
حل بحران یمن کلید احیای برجام است؟
فاجعهِ مطلق در یمن
اما ماجرای یمن از کجا آغاز شد، چگونه پس از ۶ سال درگیری خونبار، بزرگترین فاجعه انسانی حال حاضر جهان را رقم زد، و چه نوع چشماندازی پیش روی این کشور و ملت بحرانزده قرار دارد؟
مقاله تفصیلی رابرت مالی، نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران، که در آغاز حمله ائتلاف سعودی به یمن در سال ۲۰۱۵ به عنوان دستیار امور خاورمیانه دولت اوباما فعالیت می کرد، روایتی دقیق و دست اول از ماجرا ارائه کرده و برای یافتن پاسخ سوالات یادشده راهگشا خواهد بود.
شراکت در جنایت (بخش دوم)
رابرت مالی، یکی از چهرههای اصلی دولت اوباما در جریان مذاکرات هستهای، پس ازروی کار آمدن دولت ترامپ، به خانه اصلیاش، گروه بینالمللی بحران بازگشت و به عنوان رئیس این اندیشکده، فعالیت صلحمحور خود را متمرکز بر معضلات ژئوپلتیک جهانی از سر گرفت. به جز برجام و پرونده هستهای ایران، بحران یمن نیز یکی از موضوعات مورد توجه وی در این سالها بوده است.
به تازگی وبگاه نشریه فارنافرز مقاله مفصلی به قلم رابرت مالی و استفن پامپر (مدیر سیاستگذاری گروه بینالمللی بحران و از اعضای ارشد شورای امنیت ملی دولت اوباما) منتشر کرده است که در آن شرح دقیقی از ماجرا و نیز راهکارهایی برای حل و فصل کارآمد مسئله ارائه شده است.
این مطلب که پیش از ورود راب مالی به دولت بایدن نوشته شده، مربوط به شمارگان مارس/آوریل۲۰۲۱ نشریه فارن افرز است که با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی، پیش از انتشار نسخه کاغذی در وبگاه نشریه با عنوان«شریک قتلعام؛ چگونه آمریکا وسیله جنگ در یمن را مهیا کرد» منتشر شده است.
اقتصادنیوز ترجمه این مقاله را در ۲ بخش تقدیم مخاطبان میکند. (لینک بخش اول مقاله)
۳ دلیل آمریکا برای حل فوری بحران یمن
جو بایدن نشان داده است که موضوعاتی که وی به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده بر روی آنها تمرکز خواهد بود، مسائلی با تأثیرات ملموس داخلی است: تغییر اقلیم، پاندمی کرونا و چین. با توجه به پر بودن میز کارش از این پروندهها، اساساً چرا باید اهمیتی برای حل بحران یمن قائل شود؟ سه دلیل قابل ملاحظه وجود دارد.
دلیل نخست، مسئولیت آمریکا در وضعیت بوجود آمده است. مطمئناً عربستان سعودی حتی اگر دولت اوباما درخواست کمک آنان را رد کرده بود، در یمن مداخله میکرد و بدون کمترین توجه به قوانین جنگی، در غیاب نظارت معیوب ایالات متحده، ممکن بود کارزار خود را تحت پیگرد قرار دهد. بدون حمایت ایالات متحده ، عربستان سعودی به سختی می توانست جنگ را شروع کند و مسلماً بیشتر به دنبال راهی برای خروج بود. واشنگتن موظف است در پاک کردن وضعیت بهمریختهای که در ایجاد آن دخیل بوده، کمک کند.
دلیل دوم، عظمت بحران انسانی یمن است. طبق آمار سازمان ملل، از اواسط سال 2020، حدود 24 میلیون یمنی، یعنی 80 درصد از جمعیت این کشور، به نوعی نیازمند کمک بودهاند. تقریباً 20 میلیون نفر در مرز قحطیزدگی به سر میبرند. در نوامبر 2020، دبیرکل سازمان ملل آنتونیو گوترش هشدار داد که یمن "اکنون در معرض خطر قریبالوقوع بزرگترین قحطیای است که جهان در دهههای گذشته به خود دیده است." مقصر فقط این درگیری نیست -یمن فقیرترین کشور منطقه حتی قبل از آغاز درگیری بود- اما فروپاشی اقتصاد و از دست رفتن دسترسی به فرودگاهها و یا بستن آنها که همگی تبعات جانبی جنگ است، عامل اصلی این وضعیت محسوب میشود..
دلیل سوم، پتانسیل سرریز شدن منطقهای است. تا زمانی که این درگیری تداوم یابد، این خطر وجود دارد که بتواند یک رویارویی مستقیم بین ایران و عربستان ایجاد کند. بایدن به عنوان یک کاندیدا متعهد شد که ایالات متحده را از ماجراجویی در خاورمیانه دور کند. اما انجام چنین تعهداتی ممکن است در لحظات بحران سخت باشد. اگر درگیری ها میان ایران و عربستان سعودی در شبه جزیره عربستان تشدید شود، دولت بایدن ممکن است علیرغم نظر مخالف خود، تحت فشار زیادی برای درگیر شدن قرار گیرد. این خطر به تنهایی باید دلیل کافی باشد تا بایدن، در آغاز دولت خود، هم ایالات متحده را از درگیری در یمن جدا کند و هم به دنبال پایان دادن به آن باشد.
با این وجود یک مشکل بزرگ در این راه وجود دارد: اینکه ممکن است جواب ندهد.
حربه دیپلماتیک پیچیده
بایدن در یمن با معمایی پیچیده روبرو است. اعضای ارشد تیم وی، از جمله وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن و مشاور امنیت ملی جیک سالیوان، نامهای را در سال 2018 امضا کردند (که ما نیز آن را امضا کردیم) که در تصدیق شکست سیاست دولت اوباما در یمن بود. به عنوان یک کاندیدای انتخاباتی، خود بایدن متعهد شد "به حمایت ایالات متحده از جنگ فاجعهبار در یمن به رهبری عربستان سعودی پایان دهد و دستور ارزیابی مجدد روابط ما با عربستان را صادر کند". وی همچنین قول داده است که به توافق هستهای با ایران بازگردد. این اقدامات به ناچار تنشهای آمریکا را با عربستان سعودی افزایش خواهد داد. با این حال دولت بایدن نیز متعهد به پایان دادن به جنگ در یمن و مذاکره در مورد توافق بعدی با ایران در مورد مسائل منطقهای است، مراحلی که طبق تعریف آنها نیاز به همکاری نزدیک با ریاض دارد.
با پیچیدهتر شدن مسائل، حوثیها احتمالاً از هرگونه کاهش حمایت ایالات متحده از اقدامات جنگی عربستان که باعث احساس انزوا در سعودیها میشود، احساس خشنودی میکنند، با این وجود دولت بایدن به نوعی باید اطمینان حاصل کند که حوثیها تحت فشار کافی برای پیوستن به روند توافق صلح قرار دارند. برای انجام چند کار همزمان ایالات متحده به یک حربه دیپلماتیک پیچیده احتیاج دارد: بیرون کشیدن پای خود از جنگ ضمن کمک به پایان دادن به آن، تحت فشار گذاشتن عربستان سعودی بدون بیگانهسازی بیش از حد آن، و تعامل مستقیم با حوثیها بدون جسارت بخشیدن بیش از حد به آنها.
نقشه راه ۳ مرحلهای
هر مقام آمریکایی که سعی در هدایت این پرونده داشته باشد، ممکن است نقشه راه ذیل را طرح کند:
اول، بایدن تصمیم لحظه آخری دولت ترامپ برای تعیین حوثیها به عنوان یک سازمان تروریستی را لغو میکند (اقدامی که شب گذشته صورت گرفت). همانطور که مقامات دولت ترامپ، فارغ از ایجاد اهرم فشار بر حوثیها، تحریمهای اعمال شده میتواند پیامدهای انسانی فاجعهباری داشته باشد و تلاش های دیپلماتیک را به شدت پیچیده کند.
دوم، بایدن توقف کمک نظامی ایالات متحده به اقدامات جنگی سعودی را اعلام میکند (این اقدام در ۵ فوریه صورت پذیرفت). واشنگتن برای جلوگیری از دور شدن روابط با ریاض و رسیدن به جایی که از همکاری امتناع ورزد، باید تعهد خود را برای کمک به پادشاهی و شرکای آن در دفاع از تمامیت ارضیشان تکرار می کند، همزمان روشن میکند که این وعده فقط در مورد تهدیدهایی در ابعاد مشخص اعمال می شود. به قول جیک سالیوان، هدف باید "تعادل میان اضطراب و اطمینان" باشد. دولت همچنین ممکن است روشن کند که جهت روابط دو جانبه تا حد زیادی به این مسئله بستگی دارد که سعودی ها از دریچه این روابط راهی عملی برای خاتمه جنگ بیابند.
به موازات این ۲ اقدام، واشنگتن پشتیبانی خود را از روند صلح به رهبری سازمان ملل متحد تشدید می کند و شاید برای این منظور فرستاده ویژه ایالات متحده در امور یمن تعیین کند (بایدن چندی پیش تیموتی لندرکینگ را به این سمت گماشت).
و سرانجام، دولت بایدن در حاشیه بحث و گفتگو با ایران در مورد بازگشت متقابل به توافق هستهای ، دولت تهران را ترغیب کند که حوثیها را برای توقف رفتار خصومتآمیز متقاعد کند و در مذاکرات صلح انعطاف نشان دهند، البته نه به عنوان شرط پیوستن مجدد به توافق، بلکه به مثابه گامی که تنشهای منطقهای را کاهش می دهد و اعتماد ایجاد می کند.
راه پرمخاطره
در میان مواردی که دولت جدید در لیست کارهای خاورمیانه قرار داده است، یمن یکی از مواردی است که ممکن است برای پیشرفت مستعد باشد. اگرچه این به معنای موفقیتآمیز بودن تلاشها نیست.
یک مشکل احتمالی، کالیبراسیون میزان اطمینان خاطری است که واشنگتن برای عربستان سعودی و شرکای آن ارائه میکند. تاریخ حاکی از آن است که مفهوم اطمینان خاطر مشکلاتی را به وجود میآورد. به هر حال، همین مسئله، دلیل منطقیای بود که دولت اوباما را وادار کرد از کارزار سعودیها برای حمله به یمن حمایت کند. بر همین اساس دولت بایدن باید روشن کند که به چه چیزهایی تمایل دارد و از چه چیزهایی بر حذر است. و در اثنای یک جنگ مسلحانه، مطمئناً این تمرین مملو از خطر خواهد بود.
این مخاطرات بیشتر از آن رو است که فهمیدن اینکه کدام عناصر حمایت ایالات متحده از کارزار تحت هدایت عربستان سعودی باید ادامه یابد و کدام یک از آنها متوقف شود، امری چالش برانگیز خواهد بود. چه اقدامی به منزله تدافع است و چه حرکتی به مثابه تجاوز خواهد بود؟ ممنوعیت محمولههای تسلیحاتی حوثیها از کدام مسیر نقض میشود؟ در مورد به اشتراک گذاشتن اطلاعات با سعودیها، کدام موارد میتوانند برای هدف قرار دادن سایتهای پرتاب موشک حوثیها مورد استفاده قرار گیرد و کدام موارد به سعودیها کمک میکند هواپیماهایشان را حفظ کنند؟ وقتی حوثی ها از مرز عربستان سعودی عبور کنند، اگر واشنگتن اطلاعات یا اسلحه برای مقابله با حوثیها فراهم می کند، آیا این ادای تعهد آمریکا نسبت به دفاع از تمامیت ارضی عربستان سعودی محسوب میشود، یا در تناقض با وعده بایدن مبنی بر پایان حمایت آمریکا از جنگ یمن قرار خواهد گرفت؟
تصمیم کلی بایدن برای پایان دادن به حمایت از اقدمات جنگی عربستان در یمن، به چنین سوالاتی پاسخ نمیدهد. این فقط یک روش دیگر برای مطرح کردن آنهاست. هوشیار باشیم که اوباما نیز به دنبال ایجاد چنین تمایزهایی بود اما به هر حال درگیر جنگ گستردهتری شد. اما تیم بایدن حداقل این مزیت را دارد که ببیند چه چیزی برای دولت اوباما مفید نبوده و میتواند خود را از ورود به چنین شرایطی مهار کند.
علاوه بر این، در زمان فعلی، هرچقدر سعودی ها در روند صلح همکاری کنند، ممکن است ناکافی باشد. موانع صلح فراوان است. حوثیها باید بپذیرند که با توجه به مقاومت بخش قابل توجهی از مردم یمن، یک توافق عملی، واقعیتهای سرزمینی را به مشروعیت بینالمللی حاکمیتشان تبدیل نخواهد کرد.
اما با توجه به اینکه در دو سال گذشته، گستره تحت سلطه حوثیها بزرگتر شده، بعید است که رغبتی به سازش نشان دهند. دولت منصور هادی باید بپذیرد که خواسته های وی برای بازگشت به قدرت در صنعا از طریق تسلیم حوثیها کاملاً غیرواقعی است. اما رئیس جمهور زخمخورده به طرز چشمگیری لجبازی نشان داده و احتمالاً تشکیل دولت جدید را نشانهای از پیروزی نهایی و تغییر روند به نفع خود تلقی کند.
ایالات متحده و ایران، به نوبه خود، پس از دستیابی به توافق بر سر برجام، ممکن است حتی برای رسیدن به توافق در مورد مسئله یمن تلاش کنند. و اگرچه پایان کمپین فشار حداکثری باید انگیزه ایران برای اقدام علیه متحدین آمریکا در خلیج فارس را کاهش دهد، اما این دلیل کافی نیست که این کشور به حوثیها فشار جدی برای مصالحه وارد آورد -امری که به هر حال ممکن است حتی قادر به انجامش نباشد.
یمن دیگر آن کشور سابق نیست
مانع آخر: یمن دیگر آن کشوری نیست که هنگام شروع جنگ بود. وقتی که درگیری آغاز شد، قدرت در میان بسیاری از بازیگران مسلح حاضر در زمین -نه فقط حوثیها و دولت هادی بلکه نیروهای جدایی طلب در جنوب و شبه نظامیان تحت فرمان طارق صالح (برادرزاده علی عبدالله صالح، سلف منصور هادی)- دست به دست و توزیع شده است. جنگ اکنون در جبهههای مختلفی در جریان است و هر کدام از آنها پویایی سیاسی و خطوط فرماندهی و کنترل ارضی خود را دارند. بدون معامله با همه این بازیگران، بعید است که یک توافق صلح، پایدار باشد، و بدهبستان با همه آنها نیز دشوار خواهد بود؛ چراکه بسیاری از گروهها در یمن انگیزههای اقتصادی برای طولانی شدن درگیری ایجاد کردهاند. با پیچیدگی بیشتر مسائل، چندین بازیگر منطقهای متنفع از پشتیبانی گروههای مختلف حاضر در میدان هستند.
دولت بایدن نباید اجازه دهد که این ملاحظات وی را از تلاش عمده برای صلح در یمن منصرف کند. خطر بسیار است و نمیتوان طعم آن را نچشید. اما دولت باید این را به خاطر داشته باشد که هر کاری انجام میدهد، باید در مورد تصمیم خود مبنیبر عقبنشینی ایالات متحده از اغلب فعالیتهای جنگی، با عربستان سعودی صریح و ثابتقدم باشد. پایان دادن به جنگ یمن ممکن است فراتر از توان اثرگذاری دولت جدید باشد، اما پایان دادن به همدستی و شراکت با این جنگ، اینگونه نیست.
پیشگیری از یمنهای آینده
لاینحل بودن جنگ در یمن باید یک یادآوری هشدارآمیز برای تبعات و هزینههای ورود به چنین درگیریهایی باشد. بنابراین، باید دولت بایدن را وادار کند تا با یک سوال مهم مواجه شود: چگونه ایالات متحده میتواند از همدستی دوباره در بلایای مشابه جلوگیری کند؟