فرار آمریکا از لانه زنبور
به گزارش اقتصادنیوز ؛ نشریه هفتگی اکونومیست در یکی از سرمقالههای شماره جدید خود -۶مارس ۲۰۲۱- با عنوان «درون لانه زنبور؛ آمریکا در خاورمیانه چه باید بکند؟» ضمن پیچیده دانستن پاسخ به این سوال نوشته است: آمریکا باید نوسان بین جنگ و عقبنشینی را متوقف کند.
نقطه تعارض ایدهآلهای بایدن و منافع آمریکا
جو بایدن سرخوردگی خود از عربستان سعودی را پنهان نکرده است. وی در سال 2019 دولت عربستان را حکومتی "منفور (Pariah)" خواند که در آن "کیفیت هنجارهای اجتماعی، بسیار کم است". یکی از اولین اقدامات وی به عنوان رئیس جمهور پایان دادن به حمایت آمریکا از جنگ به رهبری عربستان در یمن بود. هفته گذشته وی گزارش اطلاعاتیای را منتشر کرد که بر مبنای آن محمدبنسلمان (MBS)، ولیعهد سعودی به عنوان مسئول قتل جمال خاشقچی، روزنامه نگار منتقد در سال 2018 شناخته میشود.
اما در این نقطه، ایدهآلهای آقای بایدن در تعارض با منافع ملی آمریکا قرار گرفت. شاهزاده اگرچه قاتلی بیرحم است، اما به عنوان یک متحد مهم آمریکا نیز ایفای نقش میکند. در پایان آقای بایدن برمبنای اینکه هزینه ناشی از مجازات وی برای آمریکا میتواند بیش از حد سنگین باشد، تصمیمگیری کرد.
اولویتزدایی بایدن از خاورمیانه
اینها همه تنها بخشی از تجزیه و تحلیلهای بزرگتر هزینه-فایده است که در کاخ سفید انجام میشود. آقای بایدن به وضوح نشان داده است که میخواهد از خاورمیانه اولویتزدایی کند. او دلایل بسیار خوبی برای عقبنشینی دارد. آمریکا هزاران سرباز در کشورهای عربی مستقر کرده، اما مداخلات ایالات متحده نتایج ناگواری به همراه داشته است. بسیاری از آمریکاییها استدلال می کنند که در عوض ایالات متحده باید بر مقابله با تهدید فزاینده گسترش نفوذ جهانی چین تمرکز کند.
سوالی که دولت بایدن با آن روبرو است این است که چگونه می توان بار مسئولیت آمریکا در خاورمیانه را سبک کرد و در عین حال از منافع حیاتی ایالات متحده در آنجا محافظت کرد؟ این اصلاً آسان نخواهد بود.
تغییر وزن منافع آمریکا در منطقه
این امر کمک میکند که آن منافع همان چیزی نباشد که سابقاً بوده است. دههها آمریکا بر جریان نفت خلیج فارس و بقای اسرائیل تمرکز داشت. سال گذشته آمریکا صادرکننده خالص نفت و گاز طبیعی بود. و اسرائیل، دارنده بزرگترین زرادخانه تسلیحاتی در منطقه، اکنون با بسیاری از همسایگان عرب خود روابط رسمی برقرار کرده است.
البته هنوز هم منافع حیاتی باقی مانده است؛
گروههای تروریستی که در عراق، سوریه یا یمن پناهگاه پیدا میکنند ممکن است در نهایت به غرب حملهور شوند.
همچنین اگر تعامل با ایران درباره برنامه هستهای شکست بخورد، خطر به راه افتادن یک رقابت تسلیحاتی وجود دارد که رژیم منع گسترش سلاحهای هستهای را از بین میبرد و خاورمیانه را برای همیشه بر لبه چاقوی هستهای قرار خواهد داد.
نوسان میان حمله و عقبنشینی
در گذشته آمریکا تلاش کرده است راهحلهای جادویی را تحمیل کند. جورج دبلیو بوش تلاش کرد تا حکم دموکراسی را در عراق صادر کند. دونالد ترامپ برای تسلیم ایران در مقابل کاپیتولاسیون یا تغییر رژیم در ایران، تحریمهایی را اعمال کرد. با شکست این رویکردها، سیاست آمریکا در میانه "علاقه و بیعلاقگی" و نیز "جنگ و عقبنشینی" قرار گرفت.
ایجاد ثبات و سپردن مسئولیت به کشورهای منطقه
در عوض بایدن باید تلاش خود را معطوف ایجاد ثبات کند تا کشورهای منطقه به نوبه خود، مسئولیت امنیت خود را به عهده بگیرند و رهبران کشورهای خاورمیانه را از وابستگی شدید به نیروی نظامی منصرف کند. این میتواند مرحله اول استراتژی آمریکا در منطقه باشد.
فروش حجم عظیمی از تسلیحات آمریکایی به حاکمان مستبد منطقه، منبع دردسر است. و آنها برای کمک به مردم منطقه که از دولتهای ضعیف و رژیمهای یغماگر رنج میبرند و به نوبه خود افراطگرایی را پرورش میدهند، کار چندانی نمیکنند.
اندیشکده رند (Rand)، اخیراً یادآور شد که هزینهای که آمریکا صرف نیروهای مسلح مصر میکند، تقریباً به همان اندازهای است که صرف کمک به کل منطقه میکند. آقای بایدن باید چک سفید امضا برای شرارت و سرکوب را ملغی کند.
افزایش ظرفیت دیپلماسی
مرحله دوم این استراتژی افزایش ظرفیت دیپلماسی خاورمیانه است. توافقهای [سازش] موسوم به پیمان ابراهیم، که به کمک دولت ترامپ همکاری رسمی میان اسرائیل و چندین کشور عربی را کلید زد، یک شروع آزمایشی برای ارتقاء ماشینآلات دیپلماتیک منطقه است. آقای بایدن باید چنین تعاملهایی را بیشتر مورد تشویق قرار دهد.
عربستان سعودی و امارات متحده عربی، پس از حملات نیروهای همپیمانِ ایران، وقتی ترامپ نتوانست از آنها دفاع کند، شوکه شدند. ایران تحت فشار تحریمهای آمریکا قرار دارد. اضطراب ریاض و ابوظبی از خشم ایران به آقای بایدن یک اهرم فشار میدهد که ادعا کند که کاهش تنش به نفع همه است و اینچنین جلوی مانعتراشی آنها در مسیر دیپلماسی با ایران را بگیرد.
متوازنسازی قدرت سخت و نرم آمریکا در منطقه
تشویق و ترغیب دیپلماسی به معنای عقبنشینی همه نیروهای نظامی آمریکایی نیست. آنها به سرکوب داعش و القاعده که هنوز هم فعال هستند کمک کردهاند. و هنگامی که قدرتِ سخت در پسزمینه کمین کرده است، قدرت نرم مؤثرتر خواهد شد. به عنوان مثال، حمله هوایی به شبهنظامیان همپیمان ایران در سوریه در اواخر ماه فوریه که [با ادعای] تلافی حمله به نیروهای آمریکایی مستقر در عراق صورت گرفت، حاوی این پیام به تهران بود که بایدن برای احیای توافق هستهای ایران، حاضر به وا دادن در مذاکرات نیست.
صحبت کردن آسان نیست اما، اگر آمریکا بخواهد روی بخش دردسرساز جهان کمتر متمرکز شود، تنها راه پیش رو است.