تاکتیک‌های ایران در ماراتن هسته‌ای؛

رمزگشایی از استراتژی هسته‌ای ایران

کدخبر: ۴۴۰۳۲۷
آریل لویت، متخصص سیاست هسته‌ای در بنیاد کارنگی، در مطلبی به واکاوی زمینه‌های انگیزشی ایران برای پیشبرد ماراتُن‌وار برنامه‌های هسته‌ای خود، عوامل تعدیل و چشم‌انداز آتی آن پرداخته است. لویت معتقد است در قلب تلاش‌های ناکام بین‌المللی برای مهار برنامه هسته‌ای ایران، درک جهان از انگیزه‌ها و استراتژی هسته‌ای تهران کاستی‌های عمیقی دارد.
رمزگشایی از استراتژی هسته‌ای ایران

به گزارش اقتصادنیوز، آریل (الی) لِویت، کارشناس سیاست هسته‌ای در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، معاون سابق مدیرکل سیاسی کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل در مطلبی برای وبگاه بنیاد کارنگی با عنوان «رمزگشایی از راهبرد هسته‌ای ایران» به واکاوی زمینه‌های انگیزشی تهران برای پیشبرد ماراتُن‌وار برنامه‌های هسته‌ای، عوامل تعدیل و چشم‌انداز آن پرداخته است.

وی در ابتدای مقاله خود نوشته است: مقامات غربی اخیراً نگرانی‌های خود را نسبت به جهت‌گیری و تسریع برنامه هسته‌ای ایران مطرح، و از عدم پیشرفت در مسیر دیپلماتیک ابراز نارضایتی کرده‌اند. اما این تحولات برای کسانی که منطق و الگوهای رفتاری ایران در مسیر هسته ای را از نزدیک مطالعه می‌کنند، کاملاً قابل پیش‌بینی است.

آریل (الی) لِویت

درک انگیزه‌های هسته‌ای و راهبرد پیچیده ایران

الی لویت در این مقاله تحلیلی نوشته است: در قلب تلاش‌های ناکام بین‌المللی برای مهار برنامه هسته‌ای ایران -یا آنطور که برخی جاه‌طلبانه‌تر آرزو می‌کنند عقب نشاندن آن– درک جهان از انگیزه‌ها و استراتژی تهران کاستی‌های عمیقی دارد. بسیاری از کارشناسان در مورد چالش هسته‌ای ایران مطالبی نوشته‌اند و تعداد بیشماری از متخصصان برای دو دهه قصد داشته اند مسیر آن را مشخص کنند. با این وجود، تا کنون تنها تلاش‌های سیستماتیک اندکی برای بازسازی اصول بنیادین چشم‌انداز تهران انجام شده است تا بتواند با توسعه یک استراتژی منع اشاعه و ضد اشاعه اهداف هسته‌ای آن را تعدیل کند.

مسلماً با توجه به ابهام‌ها در زمینه مقاصد و استراتژی، این کار ساده ای نیست. این امر با توجه به چندگانگی نهادی، منافع سیاسی و تفکر کسانی که سعی در درک دیدگاه‌های تهران دارند ، پیچیده‌تر می‌شود. با این وجود، اظهارات، اقدامات و ترجیحات آشکار ایران می تواند به ویژگی های اصلی استراتژی هسته‌ای کشور اشاره هایی داشته باشد.

برجام / توافق هسته‌ای / ایران و آمریکا

بلندپروازی تهران در دوران محمدرضا پهلوی شاه مخلوع ایران برای اینکه روزی به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای تبدیل شود مشهود بود. در طول جنگ خونین و آسیب‌زای ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ و پس از آن ایران تصمیم به پیگیری برنامه هسته‌ای گرفت.  با این حال، ایران تا زمانی که به وضعیت مطلوب هسته‌ای برسد، شانس خود را اینگونه امتحان می‌کند: پیشبرد توانایی‌های خود در هر کجا که ممکن است، اعطای امتیازات تاکتیکی در صورت لزوم، و دستیابی به منابع بومی جهت کاهش زمان گریز تا آستانه هسته‌ای در صورت نیاز.

۲ عامل انگیزه‌های هسته‌ای تهران را تقویت و تحکیم می‌کند، در حالی که ۲ عامل دیگر تاکنون این انگیزه را تعدیل و مهار کرده‌اند.

۲ عامل تقویت‌کننده

اولین محرک انگیزه‌های هسته‌ای ایران ترکیبی از بدبینی و عزت نفس بزرگ است.

از نظر بدبینی، نخبگان ایرانی احساس عمیقی از قربانی شدن تاریخی دارند که بر اساس میراث شیعه (از قرن هفتم میلادی) و شخصیت ایرانی آنها شکل گرفته است، زیرا ایران ماجراجویی ها و تجاوزهای مکرر خارجی را تجربه کرده است که از وضعیت ضعف این کشور سوءاستفاده کرده‌اند.

اما به همان اندازه، ایران خود را به عنوان یک تبار افتخار آمیز و تجسم مدرن یک تمدن بزرگ با علایق وسیع در نظر می گیرد، تمدنی که از آسیای مرکزی تا خلیج فارس تا دریای مدیترانه گسترده بوده است. این منافع صرفاً سرزمینی نیست بلکه قومی ، مذهبی و کاربردی است و نه تنها به شیعیان مسلمان بلکه به جنبه‌های دیگر هویت ایرانی به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان، طرفدار عدم تعهد دیپلماتیک و تولیدکننده عمده نفت و عضو مهم اوپک مربوط می شود. از نظر بسیاری از رهبران ایران از زمان جنگ جهانی دوم، ایران نه تنها سزاوار جایگاه بهتری بوده است، بلکه (حداقل در حال حاضر) تنها با برنامه فعال هسته‌ای و ذخیره‌سازی ظرفیت پیشرفته‌ای برای توسعه آن است که می‌تواند جایگاه واقعی خود را تضمین یا تثبیت کند.

مسأله هسته‌ای از جنبه مهم دیگری با این دیدگاه ایرانی نسبت به عظمت همراه است. این امر بارها به رهبران ایران این امکان را داده است که قدرتهای بزرگ جهان را مجبور کنند که ایران را جدی گرفته و بنشینند و بارها و بارها در مورد موضوع هسته‌ای مذاکره کنند، بنابراین ایران را قادر می سازد تا در ازای امتیازات هسته‌ای نمادین، انگیزه‌های خود را برآورده و جایگاه نمادین خود را بازیابی کند.

به عبارت دیگر ، نه تنها اقدامات هسته‌ای ایران، بلکه دیپلماسی هسته‌ای طولانی مدت، یک احساس اهمیت را در تهران تقویت می کند. بنابراین دستیابی به یک توافق هسته‌ای باز که این ابزار گرانبها را هدر دهد ، برای ایران قابل قبول نیست.

joe biden middle east Iran nuclear deal JCPOA Donald Trump

دومین عامل در تصمیم گیری ایران، ارزیابی موجود میان برخی نخبگان ایرانی است که اگر تهران از آستانه هسته‌ای عبور کند، جامعه بین المللی در نهایت یاد می‌گیرد که آن را به عنوان واقعیت موجود بپذیرد. صاحبان این دیدگاه معتقدند که حتی اگر اعتراضات خارجی، تحریم ها و اقدامات خرابکارانه علیه تلاش‌های هسته‌ای ایران صورت گیرد، پس از اتمام این پروسه، همانطور که در مورد هند، پاکستان و اخیراً درباره کره شمالی اتفاق افتاده است، مخالفان تسلیم خواهند شد.

هر دوی این اصول جهان‌بینی رهبران ایران، در دهه‌های اخیر با هم ترکیب شده‌اند تا تلاش‌های راهبردی روشن و منسجمی را همراه با انعطاف تاکتیکی، در جهت پیشبرد برنامه هسته‌ای کشور ایجاد کنند.

۲ عامل تعدیل کننده

اولین عامل تعدیل کننده حرکت ایران به سمت هسته‌ای شدن، یک مفهوم عمیق با ریشه‌های مسلمانی است که به عنوان یک اصل فرهنگی شیعه، یعنی صبر و استقامت استراتژیک بسیار گسترش یافته است.

همانطور که مسلمانان شیعه در ایران قرن‌ها منتظر ظهور امام دوازدهم بوده‌اند و در عین حال گام هایی برای تحقق این امر برداشته‌اند، برنامه هسته‌ای ایران نیز تنها یک احساس فوریت متوسط را نشان داده است، اما در نهایت از عمق آن استقبال می کند. رهبران ایران تلاش های هسته‌ای تهران را بیشتر به عنوان یک ماراتن می‌بینند و نه یک دوی سرعت.

دومین عامل تعدیل کننده، درجه ای از دوگانگی و حتی اختلاف نظر است که بین رهبران ایران باقی مانده است.

 برخی از تصمیم‌سازان ایران درباره اینکه تهران برای حصول منافع مورد نیاز خود باید از آستانه هسته‌ای عبور کند، تردید دارند و بیشتر بر این باور هستند که تهران باید با توقف حرکت خود پیش از آستانه هسته‌ای، می‌تواند بسیاری از خواسته‌های خود را محقق کرده و در عین حال از هزینه‌های سنگین احتمالی عبور از آستانه هسته‌ای اجتناب کند.

تیم مذاکرات هسته ای

تاکتیک‌های ایران در ماراتن هسته‌ای

از سال 2003، نخبگان ایرانی برای حفظ هدف خود در جهت نزدیک شدن به آستانه هسته‌ای به مصالحه دست یافتند اما با احتیاط پیش رفتند، بنابراین وضعیت این کشور در مواقع مختلف، بین پیگیری قاطعانه انگیزه‌های هسته‌ای خود و اقدامات تاکتیکی (به صورت موقت) در رفت و آمد است. این سازش‌ها همچنین با یک فتوای مذهبی که دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی از جمله سلاح هسته‌ای را منع می‌کند، همراه شده است.

بدیهی است که همه رفتارهای ایران در این قلمرو (یا در هر زمینه دیگری) تابعی از یک فرایند تصمیم گیری کاملاً منطقی و منسجم نیست. با این حال، در سطح استراتژیک، رفتار هسته‌ای تهران تا حد زیادی سازگار بوده و عموماً در ایجاد تعادل در کشاکش انگیزه‌های هسته‌ای خود و متقابلاً محدودیت‌های گاه و بی‌گاه، موفق بوده است. ایران همچنین توانسته از سنگین‌ترین تبعات اقتصادی ناشی از تحریم‌های بین‌المللی قبل از سال 2015 و دوباره پس از سال 2018 جلوگیری کند؛ بدون آنکه از انگیزه‌های هسته‌ای خود دست کشیده باشد.

نطنز

با توجه به بدعهدی آمریکا و خروج دولت ترامپ از برجام، ایران ضمن اثبات باورهای خود و اتهاماتی که درباره سوءنیت‌ها و بدعهدی آمریکا مطرح می‌کرد، تصمیم گرفته است تا با شیوه‌های محتاطانه و ظریف خود، غنی‌سازی هسته‌ای خود را در کیفیت، کمیت و سطح، بسیار پیش ببرد. با این وجود، رهبران ایران نیز با جدیت از عملی شدن ایده‌های برخی نخبگان برای حرکت به سمت تسلیحات هسته‌ای ممانعت کرده‌اند.

همانطور که مکرراً توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی مستند شده است ، حتی پس از انعقاد توافق هسته‌ای در سال 2015 ، ایران به طور مداوم همکاری تعیین‌شده با آژانس بین المللی انرژی اتمی را برای حفظ مشروعیت آن را ادامه داده است و به طور جامع ماهیت مسالمت آمیز برنامه خود یا "صحت و کامل بودن" اجرای تعهدات خود را با تأکید بر امضای پیمان منع گسترش سلاح های هسته‌ای (NPT) نمایش می‌دهد. تهران حتی اکنون که به طور گسترده ای از تعهدات برجامی فراتر رفته، اما هرگز به طور رسمی تعهدات خود را بر اساس توافق هسته‌ای کنار نگذاشته است. و یا اخیراً، ایران ماه ها در از سرگیری مذاکرات وین تعلل کرده و در عین حال بارها به طور رسمی گفته است متعهد به انجام آن است.

به موازات آن، ایران حفاظت از برنامه هسته‌ای خود را برای مقاومت در برابر اقدامات محرمانه خصمانه و حملات احتمالی نظامی سخت‌تر کرده است. این امر باعث پراکندگی و گسترش تاسیسات عمیق زیرزمینی و تشدید تمهیدات امنیتی در داخل و اطراف آنها شده است.

دولت ایران همچنین می‌تواند برای مهار و در صورت نیاز پاسخگویی به حملات احتمالی، از طریق ترکیبی از قابلیت‌های حمله [موشکی] دقیق به دوردست از درون خاک خود، و اهرم نیروهای متحد خود در لبنان، سوریه، یمن، غزه و [از همه مهمتر] عراق، در بیرون از خاک خود استفاده کند.

دولت ابراهیم رئیسی احتمالاً همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس را برای تضعیف تشکیل ائتلاف ضد ایران پیگیری می‌کند و همچنین تعامل دیپلماتیک با چین و روسیه را برای مقابله با آمریکا و اروپا افزایش می‌دهد.

آینده هسته‌ای ایران

با توجه به گستردگی، عمق و موفقیت این استراتژی خوب ایران (هر چند بسیار پرهزینه)، تغییر دادن مسیر ایران بدون منع یا مهار رشد این ادراکات که زمینه‌ساز انگیزه‌ها و پیشبرد برنامه هسته‌ای تهران شده، بسیار دشوار است.

این امر امروز حتی بیشتر صادق است ، زیرا جهان با خطرات حاد دیگری از جمله همه گیری ویروس کرونا، تغییرات آب و هوایی و بی ثباتی گسترده سیاسی که تا حدی با افراط‌گرایی خشونت‌آمیز مرتبط است، روبرو است. در همین حال، ایالات متحده همچنان متعهد است که خود را از هرگونه درهم تنیدگی خارجی خارج کند و بر یک برنامه داخلی دلهره آور تمرکز کند که تنها استثناء سیاست خارجی آن یک مشغله یکجانبه با چین است.

این محدودیت‌ها، ناگزیر باعث ایجاد محدودیت در باند تردد ایالات متحده در مسیرهای سابقاً پر رفت‌و‌آمد و به طور کلی عزم ناچیز ایالات‌متحده برای مقابله با چالش‌های خاورمیانه و پرداختن به مسائلی از جمله پرونده هسته‌ای ایران شده است. بنابراین، جای تعجب نیست که رهبران ایران به طور فزاینده ای مطمئن شده‌اند که غرب هیچ گونه طرحی برای تشدید تلاش های خود جهت مهار انگیزه های هسته‌ای تهران ندارد، چیزی که اسرائیل نیز به تنهایی (و یا حتی با کمک کشورهای خلیج فارس) قادر به انجام آن نیست. و این در حالی است که به نظر نمی‌رسد روسیه و چین منافع خود را برای تعدیل فعالیت‌های هسته‌ای ایران به خطر بیندازند.

روش تعامل با برنامه هسته‌ای ایران 

الی لویت،  متخصص سیاست هسته‌ای در بنیاد کارنگی، در پایان مقاله خود مدعی شده است: بنابراین هنگامی که به نظر می رسد ایران برای نزدیک شدن به آستانه هسته‌ای جدی‌تر است و احتیاط و اجتناب از خطر به طور چشمگیری در حال کاهش است، جهان به سرعت در حال نزدیک شدن به یک نقطه عطف است. این امر با توجه به روی کار آمدن یک دولت محافظه‌کار در ایران، بیشتر صادق است. پس از دو دهه، لحظه‌ای از آشکار شدن حقیقت، نزدیک می‌شود.

توجه دقیق به پارامترهای پایدار و در حال توسعه برنامه هسته‌ای ایران باید نقطه شروع یک استراتژی احیا شده برای مهار انگیزه‌های هسته‌ای و منطقه‌ای ایران باشد. 

این امر مستلزم دیپلماسی خلاق و ساخت ماهرانه یک استراتژی ترکیبی قوی و غیرمتعارف از انگیزه‌های مثبت و منفی است: هویج دیپلماتیک و اقتصادی در کنار چماق‌های قدرتمند، که دومی شامل دیپلماسی قهری (تحریم ها)، اقدامات مخفیانه و آماده‌سازی های نظامی (فقط و فقط به عنوان آخرین راه حل) است.

رابرت مالی مذاکرات هسته‌ای

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید