حمله به ایران؛ آغاز جنگ تمامعیار منطقهای است
به گزارش اقتصادنیوز ، در شرایطی که دور هشتم مذاکرات احیای برجام در شهر وین از دیروز آغاز شده، تندروها آمریکا و اسرائیل خواستار شدت عمل و تهدید نظامی «معتبر» علیه ایرات شدهاند. با این حال در جبهه مخالف، بسیاری از تحلیلگران طی هفتههای اخیر در پاسخ به این شاهینهای جنگطلب استدلال میکنند چنین تهدید و حملاتی نه تنها باعث توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی نمیشود، بلکه باعث تسریع این برنامه خواهد شد.
فارغ از پیامدهای هرگونه تعدی، که تهران از هم اکنون درباره نحوه پاسخ به آن هشدار داده و برای نشان دادن نمونهای از آن در رزمایشی با موشکهای بالستیک خود قدرتنمایی کردهاند، بسیاری از کارشناسان غربی و اسرائیلی معتقدند تقریبا هیچ شانسی برای اقدام نظامی موفق اسرائیل بدون تایید آمریکا -که به نظر نمی رسد در کوتاهمدت به دست آید- وجود ندارد، و حتی با فرض موفقیت، ایران برای بازسازی و ارتقاء ظرفیتهای هستهای تخریبشده خود، به زمان و انرژی چندانی نیاز ندارد.
«جورجیو کافایرو»، بنیانگذار و رئیس Gulf State Analytics، در مقالهای برای ریسپانسیل استیتکرفت نوشته است که «علیرغم تمام لفاظیهای اسرائیل، نهاد امنیت ملی تل آویو به وضوح این خطرات احتمالی مرگبار را درک می کند». با این حال به باور وی، خود دستور برای آماده شدن برای حمله ممکن است منجر به وخامت اوضاع و منجر به جنگ شود، حتی اگر اسرائیل واقعاً چنین حملهای را انجام ندهد.
حمله به ایران، آغاز جنگ تمامعیار منطقهای است
بنا بر گزارش اکوایران، بروس ریدل عضو ارشد موسسه بروکینگز با سی سال تجربه فعالیت در آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) و سالها خدمت در شورای امنیت ملی در کاخ سفید برای چهار رئیس جمهور آمریکا، در مقالهای مشترک با آنل شلین محقق مسائل خاورمیانه در موسسه کوئینسی نسبت به عواقب فاجعهبار ایده حمله به ایران هشدار داده و نوشتهاند: «حمله اسرائیل به ایران احتمالاً آغازگر درگیری خواهد بود که کشورهای همسایه را در هر دو طرف به دنبال خود میکشاند. حزب الله هزاران راکت، موشک و پهپاد را به سمت حیفا، تل آویو و سایر اهداف پرتاب خواهد کرد. حماس نیز ممکن است به درگیری بپیوندد. ایران یا متحدان عراقی و یمنیاش میتوانند مانند گذشته به قلب عربستان سعودی حمله کنند. همچنین ممکن است حملات گسترش یابند و تا بحرین و امارات متحده عربی که اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردهاند را نیز در بر گیرند».
این دو تحلیلگر میافزایند:«عمان، کویت و قطر که تمایل به حفظ روابط هم با ایران و هم سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایالات متحده دارند، برای انتخاب یکی از طرفهای تخاصم تحت فشار قرار خواهند گرفت، تصمیمی که آنها را در معرض حمله دشمنان جدید خود قرار میدهد. با توجه به فشار شدید مردمی برای شکستن معاهده صلح با اسرائیل، اردن در تنگنا قرار خواهد گرفت. قیمت نفت سر به فلک میکشد». (حمله به ایران، آغاز جنگ تمامعیار منطقهای است)
ایران، هراسی از تهدید نظامی آمریکا ندارد
از سوی دیگر، به دنبال بیانیه جنجالی مؤسسه واشنگتن (یک اندیشکده نظامیگرا) که به امضای جمعی از شاهینهای برجسته دموکرات رسیده است و از بایدن میخواهند در مذاکرات احیای برجام تهدید حملات نظامی را روی میز بگذارد، تریتا پارسی، بنیانگذار NIAC و هومان مجد، روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی ایرانیتبار در گفتوگو با پایگاه تحلیلی The Intercept، به انتقاد از این بیانیه جنجالی پرداختند.
چنین تهدیدهایی به جای راه حلی برای بحران، دلیل اصلی گسترش برنامه هستهای و تقویت بازدارندگی ایران است که نه تنها مسیر احیای برجام را هموار نمیکند، بلکه احتمال گسترش بحران را تا جنگی که میتواند ایالات متحده و غرب را بار دیگر به باتلاق جنگهای بیپایان خاورمیانه بکشاند، افزایش میدهد. (ایران، هراسی از تهدید نظامی آمریکا ندارد)
پارسی گفت: «هر چه یک کشور بیشتر با تهدیدات نظامی مواجه شود، بیشتر خواستار بازدارندگی هسته ای خواهد شد». هومان مجد نیز میگوید: «هیچگونه «بازآفرینی ترس» در ایران وجود ندارد، آخرین باری که ایران از حمله یا جنگ نظامی ایالات متحده میترسید، بلافاصله پس از تهاجم آمریکا به عراق بود، در حالی که به نظر میرسید پیروزی آسان در آنجا و افغانستان [که حفظ آن به تدریج سخت و سختتر شد] در واقع ممکن است منتج به حمله به ایران شود. اما اکنون تهران از تهدید اقدام نظامی آمریکا علیه خود هراسی ندارد.
برنامه هستهای ایران حذفشدنی نیست
دنی سیترینوویچ به مدت ۲۵ سال در واحدهای مختلف فرماندهی اطلاعات دفاعی اسرائیل IDI -از جمله به عنوان رئیس میز ایران در بخش تحقیق و تحلیل (RAD) و نماینده IDI در ایالات متحده- فعالیت کرده است، در مقالهای برای وبگاه شورای آتلانتیک نوشت: من زمانی ریاست بخش تحقیقات اطلاعات نظامی اسرائیل در ایران را بر عهده داشتم و خواهم گفت که چرا اسرائیل نمی تواند برنامه هسته ای ایران را حذف کند.
وی ادامه داد: در هفتههای اخیر، اظهارات مقامات فعلی و سابق اسرائیل در مورد لزوم آمادگی برای حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران تشدید شده است. نیاز اسرائیل برای ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران، فشار بر آن برای توقف پیشرفت هستهایاش، و نشان دادن اهمیت برداشتن گامهای عملی دولت جو بایدن برای توقف پیشرفت هستهای ایران، واضح است.
با این حال، علاوه بر چالشهای عملیاتی در اجرای چنین حمله نظامی، بهویژه با توجه به استقرار یگانهای زمین به هوا توسط نیروهای ایرانی - که عمدتاً بر اساس اس-300 روسی و سامانههای بومی مانند باور 373 و سوم خرداد است- از دیگر چالش های راهبردی پیش روی اسرائیل است.
برخلاف عراق و سوریه که برنامههای هستهای متکی بر راکتورهای هستهای واحدی داشتند که اسرائیل به ترتیب در سالهای 1981 و 2007 آنها نابود کرد، برنامه ایران بر اساس دو تأسیسات غنیسازی بسیار محافظت شده و غیرمتمرکز است. علاوه بر این، در حالی که زیرساختهای هستهای عراق توسط فرانسه و سوریه توسط کره شمالی ساخته شده است، ایران طی سالها پس از کمک اولیه دانشمند هستهای پاکستانی عبدالقدیر خان توانسته است بر اساس دانش دانشمندان هسته ای خود، برنامهاش را توسعه دهد.
عواقب نجومی پاسخ «محور مقاومت» برای اسرائیل
سیترینوویچ افزود: «علاوه بر این، بر خلاف حملات اسرائیل به برنامههای هستهای عراق و سوریه، که هیچ واکنشی در پی نداشت، ایران و نیروهای منطقهای متحدش به حمله پاسخ خواهند داد که با توجه به قابلیتهای نظامی ایران و متحدانش، قیمت آن ممکن است غیرقابل تحمل باشد».
وی ادامه داد: «به عبارت دیگر، 1.5 میلیارد دلاری که به نیروهای دفاعی اسرائیل برای تدارک حمله نظامی احتمالی به ایران داده شده، تنها آغاز هزینههای اسرائیل است، چرا که پاسخ محور مقاومت، عواقب نجومی برای اسرائیل خواهد داشت».
سیترینوویچ می افزاید: نتیجه این است که برخلاف حملات قبلی، حمله به تأسیسات هستهای ایران تنها به دلیل ناتوانی در ضربه زدن به سایتهای به شدت مستحکمشده و تحریک واکنش یکباره ایران نیست، بلکه همچنین به راه انداختن یک کمپین دشوار -شاید غیرقابل تحمل- علیه سایر مولفه های محور مقاومت، مانند گروه شبه نظامی حزب الله لبنان که در سالهای اخیر به طور قابل توجهی تواناییهای خود را ارتقا دادهاند، است.
قمار خطرناک
این اشتباه است که تصور کنیم در صورت وقوع حمله هوایی، ایران انکار قابل قبولی داشته باشد و اسرائیل را برای چنین حملهای مقصر نداند، بهویژه در فضای کنونی پس از انتخاب ابراهیم رئیسی در ژوئن، که خود وی قبلاً از تمایل خود درباره واکنش به اقدامات اسرائیل ازجمله خرابکاری در تاسیسات هسته ای و ترور دانشمند ارشد هستهای ایران، محسن فخریزاده، سخن گفته است.
در واقع، حتی اگر سایتهای هستهای ایران نابود شوند، دانش هستهای بومی، دانشمندان ایرانی را قادر میسازد تا برنامه هستهای را به سرعت بازسازی کنند. به عبارت دیگر، سیاستمداران اسرائیلی روی یک حمله نظامی قمار میکنند که حداکثر برنامه هستهای ایران را به تأخیر میاندازد. و همچنین اسرائیل را در یک جنگ بسیار دشوار علیه ایران در چندجبهه قرار میدهد.
گزینه بمب، روی میز ایران نیست
با توجه به تنشهای کنونی بین اسرائیل و ایران، اظهاراتی که هیچ تأثیری بر استراتژی ایران ندارد، تنها طرفها را به یک درگیری نامطلوب سوق میدهد. اسرائیل باید واقعبین باشد. گزینه نظامی باید برای شرایطی باقی بماند که در آن مثلا ایران تصمیم رسمی به تولید بمب هستهای بگیرد، که به گفته اطلاعات اسرائیل و حتی ویلیام برنز، مدیر سیا، چنین سناریویی امروز برای ایران روی میز نیست.
کار درست چیست؟
بنابراین، کار درست چیست؟ اسرائیل باید اجازه دهد جامعه بینالملل تعامل دیپلماتیک با ایران را رهبری کند و بر همکاری با دولت بایدن و سایر قدرتهای جهانی برای ایجاد یک استراتژی جامع تمرکز کند - به عنوان مثال، تشدید رژیم بازرسی مداوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) که تضمین می کند برنامه هسته ای ایران ماهیت غیرنظامی دارد.
بازسازی برنامه هستهای با مشروعیت بینالمللی
نویسنده در پایان مدعی شده است: که حتی یک حمله موفقیت آمیز به سایت های هسته ای ایران نیز مشکل را حل نمی کند. یک حمله، در بهترین حالت، برنامه هستهای ایران را به تأخیر انداخته یا حتی به ایران فشار می آورد تا آن را اینبار با مشروعیت بین المللی بازسازی کند. در بدترین حالت نیز میتواند منجر به تشدید شدید تنش شود که قیمت آن، با توجه به قابلیتهای نظامی ایران و متحدانش، ممکن است غیرقابل تحمل باشد.
در نهایت، اشتباه است که اسرائیل فکر کند از چنین اقدامی حمایت بین المللی خواهد داشت. جهان، از جمله ایالات متحده، از طریق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود را -مادامیکه زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی و صلح آمیز باشد- به رسمیت شناختهاند. بنابراین، رویکرد اسرائیل برای "غنی سازی صفر" دیگر واقع بینانه نیست. تا زمانی که این سایتها تحت نظارت باشند، هیچ کشوری از حمله اسرائیل حمایت نخواهد کرد، حتی ایالات متحده.
راه حل جادویی وجود ندارد
باید این واقعیت را درک کرد که هیچ راه حل جادویی برای برنامه هسته ای ایران وجود ندارد، به خصوص نه از طریق حمله، که ممکن بود یک دهه پیش، زمانی که برنامه کمتر پیشرفته بود، نتیجهبخش باشد.
برای اسرائیل هیچ گزینه خوبی وجود ندارد، فقط گزینههای بد وجود دارد. و این وضعیت ناشی از اتخاذ سیاست شکست خورده بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ در قبال ایران به بهانههای واهی است. متعاقبا، اسرائیل اقداماتی را انجام داد -به عنوان مثال خرابکاری در تاسیسات هستهای و ترور دانشمندان- که فقط ایران را وادار کرد تا به جای به تعویق انداختن برنامه هستهای کشور، آن را با سرعت بیشتری به پیش براند.