معمای سلاح هستهای برای پاکستان/ چگونه ارتش اسلام آباد به یک ببر کاغذی تبدیل شد؟
به گزارش اقتصادنیوز، شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان روز 28 می را تعطیل رسمی اعلام کرد. خاندان شریف، خانواده ای که کنترل یکی از دو حزب سیاسی خاندانی (PML-N) پاکستان را در دست دارند، تصمیم گرفتند به مردم یادآوری کنند که در سال 1998 در چنین روزی بود که پاکستان آشکارا آزمایش های تسلیحات هسته ای خود را آغاز کرد. این تصمیم در واکنش به آزمایش هسته ای هند که چند هفته قبل انجام شده بود، اتخاذ شد. اگرچه نواز شریف، نخستوزیر وقت و برادر نخستوزیر کنونی، میخواست جزو متحدان خوب واشنگتن بماند، حاکمان پاکستان، بهویژه مقامات ارشد نظامی، می بایست به کنش هولناک دهلی نو پاسخ می دادند.اسلام آباد مایل بود با عواقب آزمایش های هسته ای خود روبرو شود، از همین رو ایالات متحده بلافاصله تحریم های ویرانگری را علیه این بازیگر اعمال کرد. نخبگان حاکم پاکستان با توسل به روایتی ناسیونالیستی تلاش داشتند تا از تصمیم حاکمیت دفاع کنند. اما واقعیت این بود که صرفا مردم عادی پاکستان مجبور بودند جنگ اقتصادی غرب را تاب آورده و زنده بمانند . حاکمان به منظور دفاع از برنامه هستهای کشور، شعارهایی را درباره «پاکستانیها حاضر به خوردن علف» به کار بردند؛ شعاری که برای مردمی داده شد که به لحاظ اقتصادی در وضعیت شکننده ای قرار داشتند.
هیاهو برای هیچ
به نوشته موسسه خاورمیانه، هیاهو توسط این کشور صرفا با هدف مشروعیت بخشیدن به نخست وزیر بود؛ نخست وزیری که زیر سایه ژنرال ها حکمرانی می کرد. چنین احساسی نه تنها در حزب تحریک و انصاف به رهبری عمران خان برکنار شده و زندانی شده، بلکه در سراسر جامعه و در میان افراد دارای گرایشهای ایدئولوژیک متفاوت دیده میشود. بزرگداشت «روز آزمایش هستهای» توسط شریف و ژنرالها به معنای «نمایش قدرت» از سوی کشوری است که حاکمان آن ناامید هستند و نمی دانند در مقابل هر قدرتی که سعی در مداخله و نقض حاکمیت پاکستان داشته باشد، چگونه باید ایستاد. با این همه رهبران اسلام آباد می خواهند مردم روایت متفاوتی را باور کنند.در واقع، چنین نمایشهای غیرمعمولی، بزدلی عظیم نخبگان نظامی و غیرنظامی کشور را پنهان میکند. به ادعای این موسسه مطالعاتی، این واقعیت که این رژیم نظامی - غیرنظامی "توان نظامی" خود را به دلیل آزمایش های هسته ای خود در سال 1998 در اولویت قرار می دهد، نه تنها پوچ، بلکه رسوایی و حتی جنایتکارانه است. پاکستان پنجمین جمعیت جهان و ششمین ارتش بزرگ و دارای سلاح هسته ای در جهان قلمداد می شود. به نظر می رسد که این رژیم، مانند دیگر رژیم های قبل از خود، دوست دارد توان ارتش به ظاهر قوی خود را با چنین حرکات بی معنی به نمایش بگذارد.
از چند ماه گذشته یک علامت سوال جدی و ضروری در مورد اینکه کشورها، به ویژه کشورهای جهان اسلام، چه اقدامات مشخصی می توانند برای کمک به توقف حمله وحشیانه اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه انجام دهند، مطرح شده است.با کنار گذاشتن ادعاهای معتبر در باب ارتش پاکستان، سوالی که ذهن بسیاری را درگیر کرده این است که چرا ارتش پاکستان برای توقف جنایت در غزه رویاروی اسرائیل قرار نمی گیرد. برای نیروهای مسلح پاکستان که شاید دیگران در یک ائتلاف به آنها ملحق شوند، چقدر سخت خواهد بود که فقط اعلام کنند که رهبری یک نیروی حفاظتی برای مردم رنج دیده غزه را بر عهده خواهند داشت؟به نوشته موسسه مطالعاتی خاورمیانه ژنرال های پاکستان جهان بینی نسبتاً ثابتی دارند: هژمونی امپریالیستی را به بهترین نحو ممکن در هر زمان معین تسهیل می کنند، و بیش از حد مایل به موقعیت و استفاده از نیروهای این کشور برای کشتن جمعیت خود بالاخص در بلوچستان هستند.
موسسه خاورمیانه در پایان آورده، تا زمانی که ژنرال ها و دوستان غیرنظامی آنها در مجلس شریف و خانه بوتو زرداری از نیروهای مسلح کشور برای کارهای مفیدی مانند حفاظت از جمعیت تحت محاصره غزه استفاده نکنند، نظامیان مورد تمسخر قرار خواهند گرفت. پاکستان اکنون به عنوان یک "ببر کاغذی" شناخته می شود که به طور معجزه آسایی به یک جمهوری موز تنزل یافته است.