درد زایمان را که با استامینوفن تسکین نمی دهند!/ تغییر رئیس بانک مرکزی همان استامینوفن است
به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: سالها پیش زن و مرد جوانی خانه کوچکی در حومه شهر اجاره کرده بودند.زن که باردار بود در نیمه شبی درد شدیدی احساس میکند ولی چون هنوز زمان اعلامی دکتر برای وضع حمل نرسیده بود نتیجه گرفته بودند که زن قرص استامینوفن بخورد تا دردش آرام شود! در شرایط خاص کنونی کشور انصافا رفتار بعضی مسوولان در برابر انواع بحرانها و مشکلات شبیه نوع چارهجویی همین زن و شوهر جوانی است که ذکرش آمد.
هنوز یادمان نرفته که در دولت آقای احمدینژاد در یک نوبت برای کم کردن آلودگی هوای تهران هواپیمای سمپاش به کار گرفتند تا شهر را آبپاشی کند!
روزگار نه چندان دوری دلار20 هزار تومانی وحشتناک مینمود و اقتصاددانان مرتبا هشدار میدادند که اگر برجام امضا نشود و وارد لیست سیاه FATF شویم ممکن است به چنین نقطه خطرناکی برسیم. دلار با خسارتهای زیاد خصوصا فشار به معیشت مردم از 20 هزار تومان گذشت ولی به هر صورت از آن عبور شد و اگر بحرانساز بود بحرانش زیر لایههای مکتوم جامعه لابهلای دیگر بحرانها رفت .
نوبت به دلار 30 هزار تومانی رسید و همه ترسها متوجه آن شد و از قضا به آن هم رسیدیم و از آنهم عبور شد! نوبت به دلار 40 هزار تومانی رسید و تا 44 هزار تومان هم پیش رفت و حالا رسانهها پیروزمندانه اعلام میکنند که ارز نرخ کاهشی به خود گرفته تا 38 هزار تومان هم پایین آمده است! به عبارت دیگر اگر چارهجویی اساسی صورت نگیرد شاید بتوانند فعلا دلار را روی 35 هزار تومان تثبیت کنند و باز هم بفرمایند که دیدید نگذاشتیم نرخ ارز صعود وحشتناک به خود بگیرد؟!
تغییر رییس بانک مرکزی پاسخی به فریادهای انتقادی بود که از هر طرف حتی از طرف علما و مراجع بلند شد ولی مگر آقای فرزین میتواند معجزه کند و مگر مشکلات به این بزرگی ناشی از سوءمدیریت یک نفر در بانک مرکزی است؟ به نظر میرسد اگر همه برندگان جایزه صلح نوبل اقتصادی گردهم آیند تا زمانی که سیاستهای خارجی همین باشد و تحریمها از بین نروند و در داخل عدهای وضع موجود برایشان زمان طلایی اندوختن ثروت باشد و از بالا رفتن نرخ ارز مشعوف شوند همه این اقتصاددانان برجسته هم کاری از دستشان برنخواهد آمد، چه بسا بگریزند تا دانش اقتصادی که اندوختهاند بههم نریزد!
موضوع کاملا روشن است نتیجه سیاستهای کنونی همین است که میبینیم و اگر صدبار دیگر چاره کار در افزودن جلسات و بازدیدها و رفع مشکل مجوز فلان واحد تولیدی خلاصه شود جز ازدست رفتن زمان چیز دیگری عایدمان نخواهد شد. با یک حساب سرانگشتی میتوان لمس کرد، فهمید و درک کرد که پرواز چند باره قیمت دلار چه بر سر اقتصاد خانوادههای پرجمعیتی میآورد که همه درآمدشان 5، 6 میلیون تومان بیشتر نیست.
اعتراضات چند ماه گذشته برای سبک زندگی بود ولی شاخصهای اقتصادی خبر از نارضایتی عمیق و گستردهای میدهد که برای اصل زنده ماندن و رفع گرسنگی و داشتن سرپناهی محقر است. مشکل اصلی اینجاست و خطر فزاینده هم در این نقطه متمرکز است. کمکهای کمیته امدادی دیگر مسکن هم نیست، وقتی تورم مواد خوراکی بالای 60درصد باشد یعنی حتما عده زیادی از هموطنان شبها با شکم گرسنه خود و فرزندانشان سر بر بالین میگذارند، وقتی دولت درآمد لازم را نداشته باشد یعنی دریاچه ارومیه خشک خواهد شد، خشکسالی به عمق استخوان جامعه خواهد رسید و اینها با تغییر رییس بانک مرکزی خم به ابرو نمیآورند.