فرسودگی شغلی چیست و چگونه با آن مقابله کنیم؟
به گزارش اقتصادنیوز، مژگان رجب دوست در گزارشی نوشت: خستگی علامت اصلی فرسودگی شغلی است که شامل خستگی عمیق فیزیکی، شناختی و عاطفی است و توانایی افراد را برای کار موثر و احساس مثبت نسبت به کاری که انجام میدهند، تضعیف میکند. خستگی می تواند ناشی از الزامات یک فرهنگ سازمانی همیشه فعال ، فشارشدید کاری، یا صرفاً داشتن کارهای بیش از حد برای انجام دادن باشد، به خصوص زمانی که بر کار خود کنترل ندارید، آن را دوست ندارید یا مهارت های لازم برای انجام آن را ندارید. در حالت خستگی، متوجه میشوید که نمیتوانید تمرکز کنید و حتی کارهای معمولی و لذتبخش قبلی سخت به نظر میرسند. در این حالت شما احساس خستگی میکنید و انگار هیچ انرژی برای انجام کار به شکل درست ندارید.
بدبینی راهی برای فاصله گرفتن از نظر روانی از کارتان است. شما به جای اینکه روی وظایف، پروژه ها، ارتباط سازنده با همکاران، مشتریان خود تمرکز کنید، بدبین میشوید و نگرش منفی نسبت به افراد و پروژه های خود دارید، همچنین احساس تعلق به پروژه ها و افراد اطراف نمیکنید وخود را جدا از سازمان و تیم میبینید. بدبینی میتواند نتیجه کار بیش از حد باشد، اما احتمالاً در صورت وجود تعارض زیاد، بی عدالتی و عدم مشارکت در تصمیمگیری نیز رخ میدهد.
ناکارآمدی به احساس بی کفایتی و عدم موفقیت و بهره وری اشاره دارد. افرادی که این علامت فرسودگی شغلی را دارند احساس میکنند مهارتهایشان از بین میرود و نگران این هستند که نتوانند در موقعیتهای خاص موفق شوند یا وظایف خاصی را انجام دهند. ناکارآمدی اغلب همراه با خستگی و بدبینی ایجاد میشود، زیرا افراد نمیتوانند در زمانی که انرژی و ارتباط خود را با کار از دست دادهاند، در اوج عملکرد خود باشند.
فرسودگی شغلی باعث میشود که ما احساس بیاثر بودن کنیم، احساس این که به طور قابلتوجهی کمتر از حد معمول به موفقیت میرسیم و نمیتوانیم برای بهرهوری جسارت به خرج دهیم.
براساس تحقیقاتی که انجام شده استرس مزمن در محل کار معمولا از چند عامل ناشی میشود:
حجم کارزیاد: تناسب نداشتن بین ظرفیت فرد و حجم کار تعریف شده برای او بصورت مداوم یکی از علل فرسودگی شغلی است.
میزان معناداری کار: هرچه کار ما با آنچه ما برایش ارزش قائل هستیم هماهنگتر باشد، احساس معنادار بودن بیشتری خواهیم داشت.
تناسب نداشتن پاداش با عملکرد: میزان پاداشی که در ازا انجام کار دریافت میکنیم. این پاداش صرفا در پاداش های مادی خلاصه نمیشود و قدردانی های معنوی تاثیرات خیلی خوبی میگذارند. تناسب بین پاداش درنظر گرفته شده و نتیجه ای که به دست آمده بسیار با اهمیت است.
کم بودن استقلال: هر چقدر که اختیار بیشتری در مورد انتخاب نحوه انجام کار، زمان و سایر شرایط داشته باشیم احساس استفلال بیشتری میکنیم.در واقع افراد دوست دارند نتایج و دستاوردهای مشخصی داشته باشند و در انتخاب روش و نحوه انجام آزاد باشند.
برخورد غیرمنصفانه: این احساس که با ما در محل کار نسبت به همکارانمان منصفانه رفتار می شود. انصاف عنصر مهمی است که بدبینی را کاهش میدهد.
روابط غیرحرفه ای: روابط حرفه ای کمک زیادی به کاهش فرسودگی شغلی و افزایش تعامل میکند. هرچه روابط ما ضعیفتر باشد و درگیریهای بیشتری را تجربه کنیم، بیشتر احتمال دارد که دچار فرسودگی شویم.
از آنجایی که دلایل زیادی برای فرسودگی شغلی وجود دارد، در ابتدا بهتر است به بررسی علل فرسودگی شغلی بپردازید و سعی کنید دلایل را حذف یا راهکار مناسبی برای مقابله با آن ها پیدا کنید. در بین راهکار های موجود برخی بر زندگی شخصی شما و برخی بر روابط شما در محیط کار تاکید دارند.
در حوزه زندگی شخصی مهم است که خودمان را فراموش نکنیم. انرژی جسمی و روحی خود را با اولویت دادن به عادات خواب خوب، تغذیه، ورزش، ارتباط اجتماعی و تمرین هایی که آرامش و تمرکز را تقویت می کنند، احیا کنید. میتوانید در ابتدا با اولویت دادن به فعالیت هایی که برای شما لذت بخش تر هستند و به شما انرژی میدهند شروع کنید. مهم است که زندگی شخصی شما کیفیت خوبی داشته باشد و تعادل بین کار و زندگی را رعایت کنید، پس عادت ها و برنامه ریزی روزانه خود را بررسی کنید و برای چیز هایی که دوست دارید زمان در نظر بگیرید.
در حالی که استراحت، تمدد اعصاب و تجدید قوا میتواند خستگی را کاهش دهد، بدبینی را مهار کند و کارایی را افزایش دهد، اما به طور کامل به دلایل اصلی فرسودگی شغلی نمیپردازد. از آنجایی که عوامل موقعیتی بزرگترین عوامل در فرسودگی شغلی هستند، بنابراین تغییرات در سطح شغل، تیم یا سازمان اغلب برای رسیدگی به تمام مسائل اساسی مورد نیاز است. در دفتر کار، ممکن است همچنان با همان حجم کاری بالا، درگیری های غیرقابل دفاع یا منابع ناکافی روبرو شوید. بنابراین اکنون باید به طرز فکر و فرضیات خود نگاهی دقیق بیندازید. چه جنبه هایی از وضعیت شما واقعاً ثابت است، و کدام یک را می توانید تغییر دهید؟ تغییر دیدگاه شما می تواند تاثیر منفی حتی جنبه های انعطاف ناپذیر را خنثی کند. اگر خستگی یک مشکل کلیدی است، از خود بپرسید کدام وظایف - از جمله کارهای مهم - را میتوانید محول کنید تا زمان و انرژی معناداری را برای کارهای مهم دیگر آزاد کنید. آیا راههایی برای تغییر شکل شغلتان برای به دست آوردن کنترل بیشتر یا تمرکز بر انجامپذیرترین وظایف وجود دارد؟ اگر بدبینی یک مسئله اصلی است، آیا میتوانید از خود در برابر بخشهایی از سازمان که شما را ناامید میکنند محافظت کنید، در حالی که همچنان وظایف اصلی خود درشرکت را ایفا میکنید؟ یا می توانید برخی از روابط مثبت و حمایت کننده برای مقابله با آنهایی که شما را خسته می کند ایجاد کنید؟ و اگر احساس ناکارآمدی میکنید، چه کمک یا آموزشی را میتوانید جستجو کنید؟
بهترین پادزهر برای فرسودگی شغلی، به ویژه زمانی که ناشی از بدبینی و ناکارآمدی باشد، جستجوی تعاملات بین فردی غنی و توسعه مستمر شخصی و حرفه ای است. در رابطه با نگرانیهای خاص خود با سرپرست و همکاران خود صحبت کنید تا راه حل هایی برای کاهش فشار کاری، تعیین الویت ها و احساس ارزشمندی، برطرف کردن ناعدالتی، عدم شفافیت، عدم صداقت و ... پیدا کنید.
زمانی برای ارزیابی مجدد اهداف شخصی خود اختصاص دهید. فرسودگی شغلی زمانی رخ میدهد که کار شما با ارزش های شما هماهنگ نباشد یا به اهداف بلند مدت شما کمکی نکند. با شناسایی ارزش های خود و فکر کردن در مورد آنچه به شما در کارتان معنا میدهد، شروع کنید.در مرحله بعد، نگاه کنید که چگونه می توانید ارزش ها و ماموریت خود را به نقش فعلی خود گره بزنید. این میتواند به این معنا باشد که شغل خود را طوری بسازید که مناسبتر باشد، یا حتی نگاه خود را به نقش خود تغییر دهید.
با توجه به تأثیر عوامل موقعیتی بر فرسودگی شغلی، این احتمال وجود دارد که سایرین در سازمان شما نیز از آن رنج ببرند. اگر برای ارائه حمایت متقابل و شناسایی مشکلات متحد شوید، نتایج بهتری رقم خواهد خورد.
توجه داشته باشید که بهبودی از فرسودگی شغلی یک سفر آهسته است و برای بهبود به زمان نیاز دارید. سعی کنید تعادلی از استراتژی های بازیابی و بهترین شیوه ها برای موقعیت خود را پیدا کنید.