گزارش جالب از چهارمین جراحی پیوند گردن در جهان توسط پزشکان ایرانی!
به گزارش اقتصادنیوز در این گزارش آمده است: ۲۵ مرداد ماه 1402 جراحی عجیب و بیسابقهای در بیمارستان فیروزآبادی تهران انجام شد. با توجه به اینکه وضعیت جسمانی بیمار بسیار وخیم و سه رگ گردن او کاملا قطع شده بود با دستور مستقیم ریاست دانشگاه علوم پزشکی توسط «سام زراعتیان نژاد دوانی»، رییس بخش جراحی قلب علوم پزشکی ایران تحت عمل جراحی قرار گرفت. این عمل بدون استفاده از پمپ قلبی و عروقی فقط با استفاده از شانتهای نگهدارنده انجام شد که چهارمین جراحی پیوند گردن نیز در جهان محسوب میشود.
«اعتماد» دو روز پس از این عمل جراحی مطلع شد؛ بیماری که شبانه جهت پیوند رگهای گردن و نای به این بیمارستان منتقل شده بود تا مورد جراحی قرار بگیرد در پی یک «نزاع و درگیری خیابانی» با ضربات «ساطور و قمه» به شدت مجروح و سپس به بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری انتقال پیدا میکند.
شب حادثه به خاطر «یک نگاه و چشم در چشم شدن» بحث بالا گرفت. بحث شد دعوا و دعوا شد درگیری. بعد هم کار به ساطور و قمه کشید و سه رگ گردن «معراج.ح» جوان ۲۸ ساله قطع شد و به شدت آسیب دید.
خواهر معراج که شب حادثه شاهد ماجرا بوده و خودش نیز مورد حمله قرار گرفته از آن شب به «اعتماد» توضیح میدهد که برادرم میخواست بار ماشینش را خالی کند. به همین خاطر در خانهمان را باز گذاشت. در همان لحظه یک پسر شانزده، هفده ساله از مقابل خانه ما رد شد و داخل خانه را چند دقیقهای نگاه کرد. معراج هم از او پرسید؛ به چی نگاه میکنی! که دعوا شروع شد.... حالا «اعتماد» در مصاحبهای با پزشک جراح بیمار و خواهر او به جزییات حادثه و جراحی پرداخته است. ویدیوی کامل این مصاحبه را میتوانید در «اعتماد آنلاین» ببینید.
چهارشنبه: هنوز ساعت ۱0 شب نشده
خواهر معراج در توضیح جزییات بیشتر از شب حادثه میگوید: «خانه ما پارکینگ ندارد. برادرم شبها همیشه وانتش را روبهروی خانه میگذاشت، اما اکثر صبحها میدید که از بار وانتش کم میشود. هندوانهها را سرقت میکردند. آن شب ما به برادرم گفتیم؛ هندوانهها را داخل کوچه نگذار. در خانه را باز گذاشتیم تا کمک کنیم برادرم هندوانهها را داخل خانه بیاورد. در همین حین یک پسر شانزده، هفده ساله از مقابل خانه ما رد شد و شروع کرد داخل خانه و وسایل برادرم را نگاه کردن. برادرم گفت؛ چرا نگاه میکنی؟ چه میخواهی؟ مگر خودت ناموس نداری که در یک خانه باز است داخل آن را نگاه میکنی؟ آن آقا پسر، چند قدم آن طرفتر رفت و شروع کرد به فحش دادن. فکر کنم یا مشروب خورده بود یا چیزی کشیده بود، چون چشمهایش قرمز بود. برادرم رفت دنبال این پسر نوجوان، دید که رفته. رفته بود آن طرف خیابان ایستاده و میگفت؛ من اهل […] هستم. گوشی تلفناش را درآورد و شروع کرد به زنگ زدن. ما فکر کردیم با 110 تماس گرفته. رفتیم داخل خانه که بعد از سه، چهار دقیقه صدای فحش شنیدیم. حالا نگو با سه، چهار جوان تماس گرفته تا با چاقو به محل ما بیایند. وقتی آمدند، چاقو دستشان بود. خودم دیدم. چاقو را که دیدم به برادرم گفتم؛ بیا برویم داخل خانه. برادرم مرا به طرف در خانه هل داد و به سمت آنها رفت. سه، چهار نفری برادرم را انداخته بودند روی زمین و داشتند او را کتک میزدند. رفتم دنبال برادرم که حداقل کتکش نزنند. داشتم برادرم را از روی زمین بلند میکردم که یک خانم از اقوام خودشان از پشت سر موهای مرا کشید. تا خواستم از روی زمین بلند شوم و ببینم چه کسی موهای مرا کشیده یک لگد به پهلوی من زد. پنج ماهه باردارم. آن موقع که لگد زد من جیغ کشیدم. با جیغ من مردها از هم جدا شدند. برادرم از زمین بلند شد. من و برادرم روبهروی هم ایستاده بودیم. دست مرا گرفت و گفت؛ خجالت بکشید آدم زن باردار را که نمیزند! یک دفعه از پشت سر با چاقو گردن برادرم را زدند. سه بار چاقو را از گردن تا قفسه سینه کشیدند و بیرون آوردند. خونی بود که روی صورتم میریخت. از خون برادرم به قدری جیغ زدم که همه ترسیدند و فرار کردند. با یک تکه پارچه گردن برادرم را بستم. هر قدر با اورژانس تماس گرفتم، نیامدند. همسایهها برادرم را با موتور به بیمارستان رساندند. اگر او را دو، سه دقیقه دیرتر به بیمارستان رسانده بودند از دست رفته بود. داخل بیمارستان 9 واحد خون به برادرم تزریق کردند، اما خونریزیش بند نمیآمد. از 10 شب تا 5 و نیم صبح از برادرم خون رفت. دکتر نبود. از بیمارستان دیگر پزشک آوردند. اول به ما گفتند؛ بیمارتان را از بیمارستان ببرید، اما پزشک پزشکی قانونی و سوپروایزر بخش کمک کردند تا برادرم در بیمارستان فیروزآبادی بستری شود. بعد هم برادرم عمل شد و کمکم به هوش آمد. یکی از افرادی که آن شب چاقو به دست داشت را بازداشت کردند، اما دو نفر دیگر را نه...»
۵۰ درصد احتمال میدادم که بیمار
زنده بماند
این جراحی آخرین بار در سال ۲۰۲۱ در امریکا انجام شده است که پس از جراحی بیمار تکلم خود را از دست داده، اما در این جراحی حتی بیمار تکلم خود را از دست نداده است. «سام زراعتیان نژاد دوانی»، رییس بخش جراحی قلب علوم پزشکی ایران و جراح این بیمار 28 ساله درباره جراحی توضیحاتی را به «اعتماد» ارایه میدهد.
او میگوید: «ساعت ۴ صبح از بیمارستان فیروزآبادی با بنده تماس گرفتند و گفتند؛ یک جوان با ضربات متعدد چاقو و ساطور از زیر استخوان ترقوه راست تا قفسه صدری (قفسه سینه) و ناحیه گردن دچار پارگی و آسیب شدید شده است. بیمار را با فشار بسیار پایین و خونریزی شدید به بیمارستان فیروزآبادی انتقال داده بودند. برای اینکه بیمار با شرایط پایدار به اتاق عمل منتقل شود حدود ۵ واحد خون دریافت کرده بود. با بررسیهایی که در اتاق عمل انجام دادیم، متوجه شدیم سه رگی که خونرسانی به مغز را انجام میدهد کاملا قطع شده بود. اولین اقدام حفظ مغز و جریان خونرسانی به مغز بود. در این مواقع از یکسری لولههای خاص کوچک استفاده میشود تا جریان خون برقرار شود. این کار در دنیا معمولا با استفاده از پمپ قلبی و عروقی انجام میگیرد، اما ما در بیمارستان فیروزآبادی از این روش استفاده نکردیم و با روش «قلب تپنده» یعنی همانطور که قلب در حال تپش بود، جراحی را انجام دادیم. جریان خون را که برقرار کردیم، متوجه شدیم مشکلی هم در قسمت نای بیمار به وجود آمده است. جریان خون به مغز که برقرار شد با آرامش بیشتری اقدام کردیم. برای اینکه مغز بیمار از دست نرود، شروع کردیم به ترمیم عروق و نای بیمار. بعد از جراحی نیز بیمار را به آیسییو ۳ بیمارستان فیروزآبادی منتقل کردیم.» زراعتیان نژاد به سوالات دیگر به شرح زیر پاسخ میدهد.
چند درصد امکان داشت بیمار زنده بماند؟
حقیقت وقتی میخواستم بالای سر بیمار بروم؛ ۵۰ درصد احتمال میدادم که بیمار زنده بماند. بعد از این هم که عمل تمام شد ۵۰ درصد احتمال میدادم که بیمار به هوش بیاید. یعنی هوشیاری خود را به دست بیاورد، چون یک دورانی وجود دارد به نام کمرسانی خون که ما اصطلاحا به آن ایسکمی میگوییم. یعنی مغز یا قلب تا مدت مشخصی میتواند آن شرایط را تحمل کند. برای این بیمار با توجه به قطع کامل رگها البته جز استخوان و اعصاب که حفظ شده بودند بقیه عناصری که در گردن وجود داشتند، کاملا قطع شده بودند.
تعداد بخیههایی که به بیمار زده شد، چقدر بود؟
تعداد بخیه این جراحی مثل بخیه پوست نیست که بتوانیم عدد بگوییم، چون تمام رگهای قطع شده را به هم پیوند زدیم و وقتی جریان خون موقت با لولههای کوچک به مغز وصل شد لولهها هم برداشته شدند و جدار سینه و قفسه سینه بیمار با فلزی که از جنس تیتانیوم است، واسازی شد و بیمار به بخش آیسیو منتقل شد.
و بعد هم بیمار خیلی راحت به هوش آمد؟
روز اول بیمار هوشیاری اولیه داشت، ولی هوشیاری کامل نه، اما اتفاقی که از فردای روز اول افتاد این بود؛ داروهای بیمار همه قطع شد. بعد هم بیمار هوشیاریاش را به دست آورد و از روز سوم و چهارم بیمار شرایطش بهبود پیدا کرد و کاملا خوب شد. یکم شهریور هم چون مریض راه میرفت، صحبت میکرد و مشکل خاصی نداشت با یک داروی مختصر آنتیبیوتیک و آسپرین برای اینکه لختهای در پیوندهای عروقی ایجاد نشود بیمار ترخیص شد.
یعنی در عرض یک هفته بیمار ترخیص شد؟
از 25 مرداد تا یکم شهریور ماه، بله حدودا یک هفته.
با توجه به شرایط خاصی که بیمار داشت برای بیمار مشکل حادی ایجاد نمیشد؟
خیر، بیمار مشکل خاصی نداشت. او صحبت میکرد و بدون نیاز به فرد دیگر راه میرفت. این موضوع برای ما هم غیرمنتطره بود، چون خودم احتمال آسیب مغزی را میدادم، ولی خب اتفاق خاصی نیفتاد.
روند جراحی چند ساعت طول کشید؟
جراحی را ساعت ۴ صبح شروع کردیم و بیمار حدود ساعت ۱۰ الی ۱۱ صبح به آیسییو منتقل شد. تقریبا ۶ الی ۷ ساعت بیمار در اتاق عمل بود. بعد هم به آیسییو ۳ بیمارستان فیروزآبادی انتقال پیدا کرد و تحت مراقبتهای ویژه در آیسییو قرار گرفت.
با توجه به اینکه برای برخی افراد امکان دارد چنین حوادثی اتفاق بیفتد چه توصیهای برای ناظران حادثه دارید؟ آیا میتوان برای این افراد کار خاصی انجام داد؟
همه مردم فکر میکنند باید در زمینه پزشکی یا پرستاری تحصیلکرده باشند تا بتوانند کاری انجام دهند، اما من مساله بسیار سادهای را توضیح میدهم. اول اینکه از ازدحام بیش از حد پیش از رسیدن نیروهای اورژانس جلوگیری شود. دوم اینکه وقتی فرد یا افرادی تا لحظه رسیدن اورژانس میخواهند بالای سر مصدوم باشند باید با یک انگشت جلوی محلی که خونریزی صورت گرفته را بگیرند. اگر وسعت جراحت بزرگتر باشد دستشان را به صورت مشت کنند و جلوی خونریزی را بگیرند. مثلا گاهی از اسلحههای جنگی یا اسلحههایی استفاده میشود که ما اصطلاحا میگوییم اینها اسلحه شهری نیستند و اسلحههای نظامی هستند. البته بحث نوع اسلحه نیست. بحث این است که اگر محل ورودی خونریزی بزرگ باشد باز هم میتوان اقدامی انجام داد. مثلا ممکن است فردی به جاهای مختلف دنیا سفر کند و آنجا شاهد مصدوم شدن گردن و سر فردی با اسلحه غیر شهری باشد. آنجاست که باید دستش را به صورت یک مشت کند و در همان منطقهای که ورود خونریزی است، قرار دهد. یکی از مواردی که کمک میکند جان بیمار نجات پیدا کند؛ فردی است که بالای سر بیمار حضور پیدا کرده. مثلا اگر منفذ جراحت کوچک است فرد ناظر با انگشت به منفذ فشار وارد کند یا اگر منفذ بزرگتری است با مشت به منفذ فشار وارد کند تا خونریزی بند بیاید و راه منفذ بسته شود تا اورژانس برسد. یکی از اشتباهات رایج استفاده از تورنیکه کردن در سر و گردن است. تورنیکه کردن یعنی ما چیزی پیدا کنیم و آن را محکم به قسمت جراحت ببندیم. این کار علاوه بر اینکه شاید جلوی خونریزی را هم نگیرد منجر میشود یکسری ورمهایی در سر، گردن، ناحیه نای و... به وجود آید. دومین عارضه تورنیکه کردن این است که منجر به کنترل کاذب خونریزی میشود. یعنی خود بافتی که لنگ یا پارچه دارد باعث لخته موقت میشود و خونریزی را بند میآورد، اما زمانی که بخواهند پارچه یا لنگ را بردارند شاهد خونریزی شدید و وحشتناکی میشوند. آخرین نکته این است که هیچوقت چاقو، قمه و وسایلی که فرد با آن مجروح شده را از داخل بدن او بیرون نکشند. مثلا در مورد بیمار 28 سالهای که جراحی پیوند انجام دادیم، ساطور و چاقو از بدن بیمار بیرون کشیده شده بود. اصلا نباید این وسایل از بدن مصدوم بیرون کشیده شود، چون بهترین چیزی که مانع خونریزی میشود خود همان وسیلهای است که جلوی مسیر را گرفته و اگر کسی این وسیلهها را از بدن مصدوم بیرون بکشد تمام خون او از بین میرود و این اشتباه میتواند در عرض سه الی چهار دقیقه ۵ لیتر خون بیمار را از بین ببرد.
یک اشتباه کوچک میتوانست
دوره درمان را طولانی تر کند
یکی دیگر از جراحانی که در اتاق عمل حضور داشته «میترا حسامیمقدم»، جراح قلب بوده است. او نیز از بعد از روند جراحی به «اعتماد» توضیح میدهد که خیلی عجلهای برای روند درمان نداشتیم و نمیخواستیم سریع لولهها را خارج کنیم. با احتیاط و آهسته پیش رفتیم و آرام آرام داروهای بیمار را قطع کردیم. از روز ۳۱ مرداد ماه هم بیمار شروع به راه رفتن کرد و یکم شهریور نیز بیمار مرخص شد. اگر بیمار ما مسن بود یا بیماریهای زمینهای مثل دیابت، فشار خون و… داشت، میتوانست در روند درمانش تاثیر بگذارد. ما دائم با پرستاران آیسییو در ارتباط بودیم و آنها مرتب عکس ریه بیمار را برایمان ارسال میکردند. در روند درمان هر اشتباه کوچکی میتوانست بیمار را دچار عارضه کند و دوره طولانیتری را در آیسییو بگذراند.