تفاوتهای تحریم ایران در سال 91 با سال99 /وقتی از دیوار سفارت بالا میرفتیدفکر میکردید دنیا مشنگ است!/روز طنابکشی در بورس
به گزارش اقتصادنیوز راهیابی تیم پرسپولیس تهران به فینال جام باشگاههای آسیا وحاشیههای ابتلای دونالد ترامپ به کرونا دو سوژه مشترک امروز بسیاری از روزنامههای ایران است.
روزنامههای ایران تیترهای متفاوتی را برای موفقیت سرخپوشان تهرانی در صفحه نخست خود درج کردهاند.
آرمانملی در این زمینه تیتر زده است؛ آل صعود؛ نصر بزرگ پرسپولیس!
آفتاب یزد هم نوشته است: پسران شجاع
ایران ارگان دولت هم این تیتر را برگزیده است؛ آل غیرت. خراسان نیز تیتر زده است: یازدهم نفر آلکثیر شدند
جامجم ارگان صداوسیما نیز نوشتهاست: حال صعود! جوان هم از تیتر حال کثیر! استفاده کرده است.
رسالت هم در تیتر خود آورده است صعود به فینال از روی سعودی و AFC
مستقل در عنوان مطلب اصلی صفحه اول خود نوشتهاست: تیرخلاص پرسپولیس به قلب عربستان
وطن امروز اما تیتری توهین آمیز برای صفحه اول خود انتخاب کرده است: انتقام تمیز از آل کثیف!
ایرانورزشی با این تیتر به استقبال پیروزی پرسپولیس رفته است؛ فاتحان غرب و قلب .همدلی هم تیتر زده است: مظلوم وزخمی اما برنده! همشهری نیز نوشته است: به این پیروزی احتیاج داشتیم
از دیگر تیترهای مهم صفحات اول روزنامهها میتوان به این موارد اشاره کرد:
جامجم: بایدن به دنبال خلع سلاح ایران است
ابتکار: آمادهباش اصولگرایان برای رقابت داخلی
حمایت ارگان قوه قضائیه: کاخ سفید درحال تب ولرز
دنیای اقتصاد: حال ترامپ وخیم شد؟
اطلاعات به نقل از اسحاق جهانگیری تیتر زده است: برای عبور از مشکلات نیازمند انسجام وهمدلی هستیم
در ادامه به برخی از مطالب مهم روزنامههای امروز میپردازیم:
دنیای اقتصاد؛ روز طنابکشی در بورس
دنیای اقتصاد در تیتر یک خود به بورس تهران پرداخته است. این روزنامه مینویسد: شاخص کل بورس تهران روز شنبه با ثبت بیشترین رشد روزانه از ۲۵ شهریورماه، ۸/ ۲ درصد صعود کرد و به محدوده یک میلیون و ۵۴۶ هزار واحد وارد شد. روز سبز بازار سهام در حالی رقم خورد که نیمی از شرکتها با افت قیمت سهام خود مواجه شدند، اما افزایش تقاضا در گروههای بزرگ و به اصطلاح شاخصساز، روزی مثبت برای نماگر اصلی بازار سهام به ارمغان آورد. همزمان با رشد شاخص کل، سهامداران حقیقی نیز پس از ۹ روز دوری، در سمت خرید سهام فعال شدند و شاهد ورود بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان پول حقیقی به گردونه معاملات سهام بودیم. در این روز گروههای بزرگ کالایی همچون فلزات اساسی و پتروپالایشیها در صدر لیست خرید بازیگران خرد قرار گرفتند. در حال حاضر بهنظر میرسد علاوهبر نگاه بورسبازان به تحولات مربوط به انتخابات آمریکا، عوامل بنیادی نظیر جذابیت قیمتها پس از اصلاح دو ماهه، سطوح جدید در بازار ارز، گزارشهای مناسب شرکتها در شهریورماه و افزایش تورم انتظاری بهعنوان حامیان بازگشت شاخص سهام به مسیر صعودی مطرح میشوند.
اعتماد؛ همه وعدهها آقای رئیسکل
اعتماد در گزارشی به کارنامه عبدالناصر همتی پرداخته است. این روزنامه مینویسد: 26 ماه از حضور عبدالناصر همتی در ساختمان میرداماد میگذرد. روزی که او سکان هدایت بانک مرکزی را بر عهده گرفت، نرخ دلار در کانال چهار هزار تومان قرار داشت و نرخ تورم در سال 96 نیز 9.6 درصد گزارش شده بود. همتی در جلسه معارفهاش بر به کارگیری هر آنچه از اقتصاد میداند در راستای بهبود اوضاع اقتصادی و ارزی کشور تاکید کرد. اما در این مدت نرخ ارز با جهشی 650 برابری[درصدی] به کانال سی هزار تومان وارد و تورم سال گذشته نیز (بر اساس آمارهای رسمی) حدود 41 درصد برآورد شد.
در ادامه این روزنامه فهرست مفصلی از وعدههای همتی را منتشر کرده است.
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشت خود در روزنامه اعتماد عواملی که سبب عذرخواهی حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان از آیتالله سیدعلی سیستانی مرجع تقلید شیعه را بر شمرد. او در بخشی از این یادداشت نوشت:سرمقاله آقای شریعتمداری در باره مواضع آیتالله سیستانی آنطورکه باید و شاید حلاجی و روشن نشد. شاید قدری سادهلوحی باشد که ادعای اشتباه و عذرخواهی را بپذیریم. چون هیچ اشتباه مهمی از فهم نظرات ایشان در آن یادداشت رخ نداده بود. آقای سیستانی و بهطور کلی روحانیت نجف نگاه متفاوتی از نگاه رسمی در ایران نسبت به سازمان ملل دارند. این یکی از تفاوتهای جدی نگاه نجف و اینجاست. بنابراین پذیرش هماهنگی با سازمان ملل در نظارت بر انتخابات عراق یک موضع روشن و شناختهشده از سوی نجف و مرجعیت عراق است
عبدی در پایان نوشت: یادداشت کیهان ادبیاتی درونکشوری داشت و گویی نویسنده درباره مساله داخلی ایران سخن میگوید. فقط چون مخاطبش انسان برجسته و پرقدرت و بانفوذی است، در استفاده از عادت لحن تند، احتیاط میکند. و الا مضمون یادداشت بسیار تند و خارج از چارچوب سیاستهای رسمی کشور است.
حال پرسش این است پس چرا منجر به عذرخواهی شد؟ اگر توجه کنیم، عذرخواهی بلافاصله صورت نگرفت، بلکه مقاومت شد و روز بعدش صورت گرفت ولی مهمتر اینکه پس از انتشار اجازه داده نشد، در بیان عذرخواهی آنقدر تاخیر شود که ابتدا در روزنامه کیهان منتشر شود، بلکه در فضای عمومی منتشر شد. پس فشار برای عذرخواهی بسیار زیاد بوده است. دو علت برای آن وجود دارد.
اول اینکه تعریض به آیتالله سیستانی نوعی پا رو خطی محسوب میشد که عوارض سیاسی در رابطه دو کشور ایجاد میکرد. آیتالله سیستانی در عرض برخی افراد در ایران نیست که هر چه بخواهید به آنان بگویید و کسی متعرض آن نشود. دلیل دوم تعارض این حمله به ایشان با خطمشی سیاسی ایران در عراق و پرهیز از تنش با ایالات متحده است و هر دو مورد بسیار خطرناک و ضد منافع ملی کشور است و اگر یک فرد دیگر مرتکب چنین اقدام وحشتناکی میشد، بهطور قطع با او برخورد سنگینی میشد. این یادداشت اشتباه بود ولی نه از نظری که نویسنده اعلام کرده، یعنی موضع آقای سیستانی را درست نفهمیده است. اشتباه بود به این علت که مجاز به ورود به این حوزه نبود. ولی از آنجا که در داخل کشور هر چه میخواهند علیه هر کسی میگویند و به هیچ وجه مواخذه نمیشوند، در اظهار نظر غیر محتاط شدند و به جایی پرداختند که مجاز نبودند. این از عوارض مصونیتهای ویژه است که برخی افراد دارند.
شرق؛ خاتمیگفت به جدم قسم بیش از اینکاری از دولت برنمیآید
شرق دریکی از مطالب صفحه اول خود گفتوگویی با احمد مازنی، نماینده سابق مجلس منتشر کرده است. او در پاسخ به این پرسش که آیا اصلاحطلبان مسئول وضع فعلی کشور هستند یا عوامل دیگری هم در شکلگیری این اوضاع تأثیرگذار است، گفت: «فکر میکنم در شرایطی که مردم گرفتار مشکلات معیشتی، تحریم و کرونا هستند، اینکه جناحهای سیاسی بخواهند مشکلات را به یکدیگر حواله دهند زیبنده نیست و صرفا به ضرر یک جناح نخواهد بود؛ چراکه مردم حاکمیت را یکپارچه میبینند، هرچند گاهی به یک جریان اقبال نشان میدهند و گاهی به جریان مقابلش یا گاهی نیز مانند سال گذشته چندان میلی به صندوق رأی نشان نمیدهند». وی افزود: «بیان چنین حرفهایی بیشتر نمکپاشیدن بر زخم مردم است تا مرهمگذاشتن بر آن. هر جریانی باید به سهم خود از مردم عذرخواهی کند؛ چراکه این وضعیت شایسته و زیبنده مردم نیست». این نماینده سابق مجلس با بیان اینکه تنها عذرخواهی برای مردم کافی نیست، تصریح کرد: «هم جناح اصلاحطلب و هم جناح اصولگرا باید به اندازه سهم خود در ایجاد وضعیت فعلی عذرخواهی کنند. دولت مستقر و دولت پیش از آن هم باید به سهم خود پوزش بطلبد اما در کنار عذرخواهی باید برنامه هم داشته باشند تا وضعیت را از حالت فعلی خارج کنند». مازنی ادامه داد: «یا باید در کنار عذرخواهی به گوش مردم برسد که بیش از این از دست دولت برنمیآمده یا باید ضمن پوزشطلبی برنامهای برای برونرفت نیز ارائه شود». این نماینده سابق مجلس یادآور شد: «از ویژگیهای کار آقای خاتمی در دولت اصلاحات این بود که با مردم با زبانی ساده سخن میگفت و مشکلات را بیان میکرد. یک بار را به خاطر دارم که در سخنرانی خطاب به مردم گفت به جدم قسم بیش از این از دولت کاری برنمیآید. وقتی مردم چنین صداقتی را میدیدند، راحتتر با مشکلات کنار میآمدند و آنها را تحمل میکردند». مازنی در پایان گفت: «اگر هر نهاد و جناحی به سهم خود پذیرای اشتباهات و قصور خود باشد و برای بهبود وضعیت راهحلی ارائه کند و به دنبال استفاده سیاسی از اوضاع فعلی نباشد، قطعا زودتر و بهتر میتوان مشکلات مردم را رفع کرد».
خراسان؛ بلای 30 میلیارد نخ سیگار قاچاق
خراسان در مطلب اصلی صفحه اول خود قاچاق سیگار در کشور را بررسی کرده است. در بخشی از این گزارش آمده است: «سالانه 30 میلیارد نخ سیگار قاچاق وارد کشور میشود»؛ یعنی 375 نخ سیگار قاچاق برای هر ایرانی، تقریبا هر روز یک سیگار برای هر نفر! این یک شوخی نیست، بلکه واقعیت تلخی است که اگر جزئیات بیشتری درباره آن بدانید، تلختر از این هم خواهد شد.آمار رسمی منتشرشده درباره برآورد میزان سیگار قاچاق، آنقدر وحشتناک است که علاوه بر دودشدن این سیگارها، از سر ما هم دود بلند میکند. آنطور که عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس اعلام کرده است، سالانه 30 میلیارد نخ سیگار به کشور قاچاق میشود و مصرف سالانه کشور هم حدود 70 میلیارد نخ است. این درحالی است که در سال گذشته میزان تولید داخلی سیگار به 55 میلیارد نخ رسید که بیشترین میزان طی سالهای اخیر بود. همچنین طبق آمار ارائهشده، در پنجماه ابتدایی سال 99، برآورد سیگار قاچاقشده به داخل کشور، 7 میلیارد و 360 میلیون نخ بوده، درحالیکه در مدت مشابه سال گذشته میزان سیگارهای قاچاق، 4 میلیارد و 510 میلیون نخ برآورد شده است. با این حساب میزان قاچاق سیگار به داخل کشور در پنجماه امسال نسبت به سال قبل 63 درصد افزایش یافته است. جدول آماری منتشرشده، درباره میزان مصرف سیگار در کشور هم برآوردهایی دارد: طی پنجماه ابتدایی امسال، میزان مصرف سیگار در کشور 27 میلیارد و 80 میلیون نخ برآورد شده است، مشابه آنچه برای مدت مشابه سال قبل تخمین زده شده بود.البته مرکز برنامهریزی و نظارت بر دخانیات کشور چندماهی است که طرح رهگیری سیگارت را کلید زده و شهریورماه امسال هم دومین مرحله آن اجرایی شد. در مرحله اول، تمامی تولیدکنندگان و توزیعکنندگان سیگارت نقل و انتقالات مالکیتی و مکانی خود را براساس شناسه کالا در سامانه آنلاین ثبت کردند. حالا در فاز دوم نیز شناسه رهگیری روی کلیه سطوح بستهبندی سیگارت درج خواهد شد تا بتوان در لحظه، سیگارت قانونی را از سیگارت غیرقانونی تشخیص داد. اگرچه این طرح میتواند گامی برای مقابله با قاچاق سیگار در کشور باشد، اما میزان کارآمدی آن هنوز مشخص نیست.آمارها حاکی است میزان سیگار قاچاقشده به کشور آنقدر قابلتوجه است که لازم باشد ستادها و کارگروههای ویژه ملی بهطور ویژه آن را بررسی کنند. قاچاق سیگار نه تنها سلامت ایرانیان را تهدید میکند، بلکه تولید داخلی هم از آن متضرر میشود. زیان جانی این آسیب که قابل محاسبه نیست اما زیان مالی آن چندین هزار میلیارد تومان است و یافتن راهکار برای آن ضروری است. اما به نظر میرسد هنوز مسئله سیگار و بحرانهای آن در کشور جدی گرفته نشده و دود 70 میلیارد نخ سیگاری که هر سال در کشور مصرف میشود، جلوی چشمان مسئولان را گرفته است.
وطن امروز؛ شوخی بهموقعی نبود آقای رئیسجمهور!
وطن امروز در سرمقاله خود به قلم محمدحسین مهدویزادگان سخنان دیروز حسن روحانی را نقد کرده است. در بخشی از این یادداشت آمده است: رئیسجمهور در تازهترین سخنان خود در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا تاکید کرد:«امروز آمار وضع اقتصادی آلمان نشان میدهد اقتصادشان منفی 2/5 درصد کوچکتر شده است، اقتصاد ما شرایط بهتری دارد و رشد اقتصادی بدون نفت ما تا پایان سال، مثبت خواهد شد».باید به استحضار آقای روحانی و دولت محترم برسانیم متوسط نرخ تورم آلمان در سالهای ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۹ برابر با 37/2 درصد بوده است. آخرین نرخ تورم در آلمان نیز 35/1 درصد است. هر چند اقتصاد آلمان در سال 2020 میلادی تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا کوچکتر شده است اما دولت غیریکدست و ائتلافی آلمان (متشکل از ۲ حزب سنتی مخالف دموکرات- مسیحی و سوسیال- دموکرات) توانسته است مانع افزایش افسارگسیخته قیمتها، به سبک و سیاق کشور ما شود! یک: متأسفانه بر اساس گزارش رسمی بانک مرکزی، شهریورماه سال جاری قیمت هر مترمربع مسکن در تهران با بیش از 91 درصد افزایش نسبت به شهریورماه سال گذشته مواجه شده است. از سوی دیگر، اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و تحلیلگران حوزه بازار بورس نیز معتقدند افت اخیر بازار سهام، آن هم به دلیل دخالت دولت در تعیین شاخص بورس، با تحلیلها و محاسبات تکنیکال تناسب نداشته است. بهتر است از بازارهای ارز، سکه و خودرو نیز سخنی به میان نیاوریم، زیرا افزایش ثانیهای قیمتها در این بازارها، نیازی به مصداقیابی و اثبات ندارد! دو: قطعا آقای روحانی و همراهان ایشان بخوبی میدانند «پذیرش روشهای مبنایی خطا»، نخستین گام برای «گذار از بحران» محسوب میشود. اگر چه لعن و نفرین ملت ایران بر ترامپ کرونایی و بازیگران عهدشکن اروپایی به قوت خود باقی است اما این موضوع دلیلی موجه برای ارسال نشانههای نادرست از سوی دولتمردان ما نیست! صورتمساله کاملا مشخص است: دولت محترم بین سالهای 92 تا 94، اقتصاد کشور را معطل مؤلفهای به نام «برجام» کرد. متعاقبا، توافقی که «قابلیت ابطالپذیری فوری» آن کاملا محرز و مشخص بود، به سنگ بنا و «نقطه ثقل» معادلات اقتصادی- سیاسی کشور تبدیل شد. در آن زمان، هر اندازه دلسوزان و منتقدان به دولت درباره عواقب و تبعات این «محاسبه خطرناک» هشدار دادند، هیچکس پاسخگو نبود. حتی منتقدان با بدترین الفاظ و کلمات، از سوی رئیس دولت و دیگر اعضای کابینه مورد اهانت و شماتت قرار گرفتند. آنها (منتقدان) متهم شدند خواستار «حصر ایران» و تحمیل دلار 5 هزار تومانی(!) به مردم هستند! در هر حال، آمریکا با یک حرکت ساده از برجام خارج شد و تحریمهای یکجانبه را علیه ایران وضع کرد. حتی پس از خروج واشنگتن از برجام، دولت به جای عبرتگیری از گذشته، روی مؤلفهای به نام «برجام اروپایی» سرمایهگذاری کرد و استراتژی «بازگشت به گذشته» را جایگزین استراتژی «تغییر قواعد اساسی بازی» کرد! اکنون، در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، باز هم همان آدرسهای غلط به شهروندان مخابره میشود؛ اینکه اساسا دولت و سوءتدبیر و مدیریت نهادهای اجرایی کشور تاثیری در ایجاد و شیوع بحران اقتصادی نداشته و هر گونه بحران اقتصادی و اعتباری در کشور، مرهون تحریمهای یکجانبه آمریکاست!
در انتهای این یادداشت آمده است: البته شاید آقای رئیسجمهور در جملات اخیر خود، قصد داشتهاند با ملت ایران در این اوضاع بحرانزده و بیسابقه اقتصادی، شوخی کنند! اگر اینگونه باشد، ایشان زمان مناسبی را برای شوخی با مردم در نظر نگرفتهاند، زیرا نگرانی از تورم لحظهای و افسارگسیخته، جایی را برای نشاندن لبخند بر لبان مردم باقی نگذاشته است.
جوان؛ وقتی از دیوار سفارت بالا میرفتیدفکر میکردید دنیا مشنگ است!
عباس عبدی، روزنامهنگار اصلاحطلب در پاسخ به توئیتی قدیمی از حداد عادل، به او تذکر داده که فکر نکنید دنیا مشنگ است. حداد عادل در توئیتی حدود یک سال پیش نوشته: «قیمت خودرو، کمبود گوشت و ... چه ارتباطی به تصویب یا عدم تصویب لایحه الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو دارد؟ اینکه دولت، سخت شدن معیشت مردم را به پالرمو و FATF منوط کند، نوعی فرافکنی است.»
عبدی در کانال تلگرامی خود روی توئیت حداد عادل نوشته: «از این توئیت جناب حداد عادل متوجه میشویم که ایشان هنگام رد کردن FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام واقعاً گمان میکردند که رد کردن این لایحه بر اقتصاد و معیشت مردم و کشور اثری ندارد.ای کاش اندکی تأمل میکردند و از خود میپرسیدند که آیا دنیا مشنگ شده که چنین کنوانسیونی را به وجود آورد که همه کشورها عضو آن شوند ولی تأثیری هم بر اقتصاد آنها نداشته باشد؟»
وقتی عباس عبدی و در کل اصلاحطلبان از اعتبار دنیا میگویند، آدم یادش میافتد به وقتی که عبدی و رفقای اصلاحطلبش یکی یکی پا روی دست قلاب شده رفقا میگذاشتند و روی دیوار سفارت امریکا میپریدند تا در دنیای مشنگی که نمیتواند حق ملت ایران را بگیرد، خودشان اقدام کنند. عبدی و رفقایش از دیوار سفارت بالا رفتند، چون باور داشتند که دنیا مشنگ است! نمیشود هر وقت اصلاحطلبان تشخیص دادند، دنیا مشنگ باشد و هر وقت تشخیص دیگر دادند، دنیا کلی حساب و کتاب داشته باشد و همه چیز طبق روال باشد. این دنیا همان دنیایی است که مقابل انقلاب اسلامی مردم ایران ایستاد، از حمله نظامی علیه ایران دفاع کرد و مدافع صدام برای تجاوز به ایران شد، همان دنیایی که سالها جنگ اقتصادی امریکا علیه ایران را به رسمیت شناخت و چه و چه؛ لیستی از ظلمهایی جهانی علیه مردم ایران که در این مقال نمیگنجد. با این حال، آیا دنیا خیلی حساب و کتاب دارد؟ از سویی این دنیا، همیشه با مردم ایران نامهربان بوده است، بنابراین اگر کنوانسیونی برای دیگران خیر و برکت هم باشد، برای ایران چرخش به گونهای دیگر میچرخد. وگرنه، آیا غرب مشنگ است که خود اقتصاد ایران را هدف حمله قرار دهد و خود هم راه برای خوب شدن اقتصاد ما ارائه دهد؟! و نکته مهمتر آنکه، اصلاحطلبان باید شرح دهند چگونه با پذیرش این لوایح، قیمت خودرو و کمبود گوشت درست میشود. اما آنچه عبدی نوشته، صرفاً ردی بر توئیت حداد عادل است و خود از جنبه استدلالی و اثباتی و ایجابی خالی است. چند برابر شدن قیمت خودرو را لایحه پالرمو باید درست کند؟ یا قیمت گوشت و مرغ و ماهی را FATF؟!
ایران؛ واقعیت تحریم های 91 و 99
ایران ارگان دولت درباره ابعاد جنگ اقتصادی اخیر و تفاوت آن با تحریمهای سالهای 89 تا 92 و نیز تفاوت شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران با سالهای جنگ، با کاظم پالیزدار دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد گفت و گو کرده است.
در بخشی از این گفتوگو آمده است:
* درباره شرایط اقتصادی، ما در اوج دفاع مقدس هم نفت خود را صادر میکردیم. یا با وجود اینکه بخش عمدهای از مرزهای ما یعنی در غرب کشور به دلیل جنگ مسدود بود، اما باز هم صادرات ما جریان داشت، یا با همه مشکلات جنگ، کشتیهای ما در دریاها و بنادر تردد میکردند و بنادر ما محدود نشده بودند. اما امروز نه تنها بنادر ما تحریم هستند، بلکه کشتیهای کشورهای دیگر حق پهلو گرفتن در بنادر ما را ندارند، یا اینکه حتی کشتیهای ما را به بنادر دیگر راه نمی دهند. * در سالهای دفاع مقدس، هیچ گاه حسابهای بانکی ما در خارج از کشور مسدود نبود و بانکهای ما فعالیت میکردند، اما امروز حسابهای بانکی ما مسدود هستند تا جایی که ترامپ در آخرین حرکت خود اعلام کرد میخواهد همه روزنههایی را که ممکن است راه فراری برای کشور باشد، ببندد. مجموعه این عوامل باعث شده است که ما شرایط نشأت گرفته از تحریمهای یکجانبه امریکا را شرایط جنگی میدانیم، زیرا محدودیتهای اقتصادی ایجاد شده برای ما از دوران دفاع مقدس به مراتب بیشتر است. مضافاً اینکه در آن دوران، مردم به صورت روزمره جریان داشتن جنگ را لمس میکردند، اما جنگ امروز را لمس نمیکنند، زیرا در مرزهای ما امنیت به صورت کامل برقرار است و ما با حمله نظامی مواجه نیستیم، اما در همین شرایط، تردد و جابه جایی پول، کالا و سرمایه به سادگی میسر نیست.
*در سالهای 90 و 91 گرچه تحریم شدیم، اما تحریم کنندگان راههایی را برای ما باز گذاشته بودند؛ راههایی مانند اینکه میتوانید روزانه یک میلیون بشکه نفت خام صادر کنید، هرچند صادرات ما قبل از تحریمها نزدیک به 3 میلیون بشکه در روز بود. همچنین برخی کشورها را آزاد گذاشته و (به ایران) گفته بودند میتوانید به سادگی با این کشورها رابطه تجاری و اقتصادی داشته باشید، کالا بدهید و کالا بگیرید، نفت بدهید و کالا بگیرید یا اینکه حسابهای شما با این کشورها و بانکهای آنها کار کند. یعنی در تحریمهای سالهای 90 و 91 که تحریمهایی مبتنی بر قطعنامههای سازمان ملل بود، کاملاً فضا را مسدود نکردند و نبستند، اما امروز همه مسیرها و راهها برای ما بسته شده است. در این شرایط برای اینکه بتوانیم این مسیرها را باز و اثرات تحریمها را خنثی کنیم، باید برای تأمین کالا یا خدمات هزینه بیشتری را پرداخت کنیم، یعنی هزینه نقل و انتقال کالاها و پول ما به مراتب بیشتر از شرایط عادی است. در حوزه داخلی هم میتوان به نقدینگی فزاینده اشاره کرد که از گذشته به ارث رسیده است. در کنار این فشارهای اقتصادی، دشمن به عملیات روانی هم روی آورده است تا فشارها را بر مردم بیشتر و آنان را نگران کند. اینها عواملی است که به صورت توأمان عمل کرده و کشور را دستخوش شرایط دشواری کرده است.
*در تحریمهای سالهای 89 تا 92، بانک مرکزی ایران تحریم نبود. همچنین باوجود اینکه تحریمهای آن زمان سازمان مللی بود، بنگاههای اقتصادی کشورهای مختلف، ولو با مسیرهای انحرافی و راههای مختلف، با ما و هم بانکهای ما کار میکردند. یا در آن دوره، سوئیفت قطع بود، اما به روشهای دیگری کار پیش میرفت. اما امروز شرایط به گونهای است که هرچند صرفاً دولت امریکا ما را تحریم کرده است، اما در عمل این تحریمهای یکجانبه به این صورت درآمده است که وقتی ما اقدامی انجام میدهیم تا با یک بنگاه یا شرکتی در جهان مراوده داشته باشیم تا کالایی را وارد یا صادر کنیم، سفیر امریکا مستقیماً با مدیر آن شرکت یا آن بانک ارتباط برقرار و تهدید کرده و میگوید اگر با ایران کار کنید یا قرارداد خود را عملیاتی کنید، ما شما را دچار مشکلات میکنیم، یا به شما ضرر و زیان وارد میکنیم. یک مثال عینی بزنم. در موضوع خاصی در یک کشور ثالث اروپایی، یک بانک کوچک و غیرمطرح میخواست با ما کار کند. سفیر امریکا در آن کشور، مستقیماً به دفتر مدیرعامل این بانک رفت و به او گفت حق نداری با ایران کار کنی و در این صورت تو را تحریم میکنیم. رئیس بانک پاسخ داد که بانک من کوچک است و من با امریکا مراوده اقتصادی ندارم، پس تحریمهای شما بی اثر است و من با ایران کار میکنم. اما سفیر امریکا گفت شاید بانک تو کاری نداشته باشد، اما شخص تو یا خانواده تو با امریکا کار دارد و وقتی که میخواهید به امریکا سفر کنید، در این صورت تو و خانوادهات را محدود و تحریم میکنیم. این یک مثال نشان میدهد که امریکاییها تا چه اندازه بنگاهها و افرادی را که میخواهند با ایران کار کنند تهدید کرده و تحت فشار میگذارند. به عبارت دیگر امریکاییها در تحریمهای اخیر تا آنجا پیش میروند که مسائل را از دایره حقوقی خارج کرده، آنها را شخصی میکنند و به آن جنبه حقیقی میدهند. به طرفهای ما میگویند شخص تو، خانواده و فرزندان تو را تحریم میکنیم و اجازه نمی دهیم وارد امریکا شوید یا از منافع امریکا بهره ببرید. این مسأله را به حوزههای دیگر هم میتوانیم تعمیم بدهیم.
* ما سالانه 100 میلیارد دلار درآمد داشتیم که از این میزان، 40 تا 50 میلیارد دلار آن مربوط به صادرات نفت خام و بقیه مربوط به فرآوردههای نفتی، پتروشیمیها و صادرات غیرنفتی بود. امروز چه مدت است که صادرات نفت ما ممنوع شده است؟ در این مدت نمی توانیم نفت چندانی بفروشیم. درآمد ما بسیار محدود شده و فروش نفت ما به مراتب از سالهای 90 و 91 کمتر است. این درحالی است که کشور ما با صادرات روزانه 8/2 میلیون بشکه امورات خود را میگذراند که این میزان در سال 90 و 91 به 900 هزار تا یک میلیون بشکه در روز رسید و امروز صادرات ما به مراتب از این میزان هم کمتر شده است. البته در شرایطی که امریکا تلاش کرد صادرات نفت ما صفر شود، همین که وزارت نفت بتواند مقدار اندکی نفت هم بفروشد قابل توجه است، اما درآمد این بخش هم قابل توجه نیست.
*بخش خصوصی هم کاملاً رصد میشوند. مثلاً اخیراً شرکت ماموت که تحریم شد، یک شرکت صد درصد خصوصی است. امریکاییها دارند فضا را بشدت محدود میکنند. هر چیزی که احساس کند میتواند جمهوری اسلامی را تحت فشار بگذارد، از اعمال آن دریغ نمیکند. تحلیل شخصی من این است که این فشارها تا آبان ادامه خواهد داشت.