روزهای سخت بهزاد نبوی
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: اصلاحطلبان مدعی هستند که دست شان خالی نیست ولی باید اذعان کرد که «حالا» خالی است.با توجه به آنکه کاندیداتوری سید حسن خمینی منتفی شده و محمد جواد ظریف نیز بر «نه» خود استوار است آنان یا ناچارند به ردیف دوم کاندیداهای اصلاحطلب رجوع کنند و یا باز هم بروند سراغ کاندیدای اجارهای و قرضی.
اما چرا بازی اصلاحطلبان برهم خورد؟بازی آنجا برهم خورد که سایت خبری جماران منتسب به سید حسن خمینی دوشنبه شب در گفتگویی اختصاصی با سید یاسر خمینی (اخوی سید حسن خمینی) خبر داد که با مشورتی که
نوه حضرت امام انجام داده از کاندیداتوری منصرف شده است.سید یاسر میگوید:« امروز مطابق با رویهای که اخوی دارند، به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند. نزدیکان میدانند که رابطه ایشان با رهبری، رابطهای است که همانند پدر و فرزند است. در ضمن مباحث مطرح شده، طبیعی است که بحث به مسائل انتخابات و حضور مردم میکشد.اخوی میگویند که بسیاری از بزرگان و جریانات سیاسی از ایشان خواستهاند که کاندیدای انتخابات شوند و از رهبری جویای نظر میشوند، ایشان هم علی رغم اینکه معمولاً
به این گونه امور وارد نمیشوند، اما به جهت رابطه خاصی که با اخوی دارند و تاکید اخوی بر اطلاع از نظر ایشان، صلاح را در این کار تشخیص نمیدهند و میفرمایند اگر هریک از فرزندان من از من مشورت میگرفتند من همان را میگفتم.البته اخوی در پایان از ایشان اجازه میگیرند که مسئله را اعلام کنند و ایشان بزرگوارانه میپذیرند.با توجه به این توصیه، طبیعی است که تصمیم ایشان روشن است و اخوی یقینا تصمیمی برای کاندیداتوری ندارند.»
اما در ردیف دوم کاندیداهای اصلاحطلب شاهد ترافیک هستیم ولی نکته اینجاست که هیچ کدام قابلیت جریانسازی ندارند.تمام افرادی که پیشینه اصلاحطلبی داشتند و در انتخابات موفق بودند از کاریزمای لازم برخوردار بوده و توانستند طبقه متوسط و یا بخش خاکستری جامعه را به سمت صندوق هل دهند.ضمن آنکه باید اشاره کرد اگر 8سال قبل یک کاندیدای اصلاحطلب با 50درصد کاریزمای لازم میتوانست مردم را راضی به مشارکت کند اکنون با توجه به کارنامه مششع دولت فعلی به 150درصد کاریزما نیاز است!آری؛کار هم سخت است و هم پیچیده.
اما در مورد کاندیدای اجارهای هم شرایط خوب نیست.حسن روحانی سال 1392 شخصیتی سفید بود که امکان سرمایهگذاری داشت ولی در میان کاندیداهایی که امکان ائتلاف دارند هیچ کدام مانند رئیس جمهور فعلی نیستند.فی المثل مهمترین چهره در این باب علی لاریجانی است که چهرهای به شدت خاکستری است که نه در میان اصلاحطلبان محبوبیت دارد و نه میان اصولگرایان.در واقع در بدنههای اجتماعی دو جناح بر سرنخواستن وی دعواست!
البته حتما از منظر فنی علی لاریجانی از بسیاری از کاندیداهای مطرح فعلی قابل قبولتر است.بهرحال اگر سابقه او در صدا وسیما را منها کنیم وی چه در زمانی که مذاکرهکننده ایران در مذاکرات هستهای بود (دبیر شورای عالی امنیت ملی) و چه هنگامیکه نفر اول مجلس بود کارنامه نسبتا قابل دفاعی دارد.وی حتی از برخی مباحث از حسن روحانی پیشتر است و میتوان حدس زد اگر او دولت را در اختیار داشت چه بسا شرایط فعلی بهتر بود.
بهرحال نکته اصلی ومغز این وجیزه اشاره به شرایط دشوار این روزهای اصلاحطلبان است.محاسبات برهم خورده و زمان زیادی هم برای آرایش جدید نیست.زمانیکه سال 1392 مرحوم هاشمی از فیلتر شورای نگهبان عبور نکرد جریانی تولید شد و اصلاحطلبان توانستند در کوتاهترین زمان ممکن از آن جریان به نحو احسن سود ببرند و ظرفیت ایجاد شده را به نفع حسن روحانی به کار گیرند.ولی حالا کاندیدایی که به نوعی گزینه اصلی بود از میدان خارج شده و جریانی نیز تولید نشده که دست اصلاحطلبان برای بازی بعدی باز باشد.
بهزاد نبوی به عنوان چهره اصلی سازو کار تصمیمگیری اصلاحطلبان این روزها قطعا شرایط خاصی را تجربه میکند.چالشهای اصلاحطلبان دو ماه مانده به برگزاری انتخابات کاهش پیدا نکرده که هیچ حتی افزایش نیز داشته است.انصراف سید حسن خمینی از یکسو و بیرغبتی ظریف از سوی دیگر صفحه شطرنج اصلاحطلبان را خالی کرده است.بهزاد نبوی شطرنج باز قهاری در عرصه سیاسی است؛چه بسا او بتواند با حرکت بعدی در صفحه این شطرنج شرایط را به نفع اصلاحطلبان کند.شاید هم حرکت بعدی وی و بازوهای مشورتی وی غلط باشد و آن مقدار سرمایه باقی مانده اصلاحطلبان بر باد رود.باید منتظر بود.