خطای استراتژیک اسرائیل در مقابل ایران /سناریوی سارایوو تکرار می شود؟
به گزارش اقتصادنیوز، اصابت موشک در نزدیکی نیروگاه هسته ای دیمونای اسرائیل در روز پنحشنبه ناظران دلمشغول از جریانات خاورمیانه را نگران تر کرده است. وقوع این حادثه در فاصله کمی از حادثه در مجتمع غنی سازی اورانیوم نطنز و هم زمان با اخبار غیررسمی از نتایج نشست وین، پیش بینی آینده تحولات پرشتاب در خاورمیانه را پیچیده تر کرده است. به همین مناسبت پایگاه تحلیلی میدل ایست آی در فاصله کوتاهی به انتشار دو یادداشت در زمینه «تنش های ایران و اسرائیل» اقدام کرده که در هر دوی آن ها نویسندگان هشدار داده اند که در صورت تعلل دولت دولت بایدن در به انجام رساندن بازگشت آمریکا به برجام، پیامدهای خطرآفرینی خاورمیانه را تهدید خواهد کرد.
واگرایی شدید در منافع ایالات متحده و اسرائیل
در یادداشت اول با عنوان «تنش های ایران و اسرائیل: بازگشت به توافق هسته ای یا برافروختن آتش در منطقه» حسین موسویان یادآور شده ده روز پس از انفجار در تاسیسات نطنز که عموما به اسرائیل نسبت داده شده و منجر به قطع برق سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم ایران شد، روز پنجشنبه در اثر انفجار یک موشک پرتاب شده از سمت سوریه در نزدیکی راکتور هسته ای دیمونا اسرائیل، سطح تنش ها در منطقه به شکل مشهودی بالا رفته است.
حمله به نطنز درست قبل از دور دوم مذاکرات در وین با هدف احیای توافق هسته ای 2015 انجام شد. اسرائیل به سختی با این توافق مخالفت کرده بود و دونالد ترامپ ، رئیس جمهور پیشین آمریکا در ماه مه 2018 از این توافق خارج شد. در پاسخ هم ایران اعلام کرد 1000 سانتریفیوژ پیشرفته تر را در نطنز فعال کرده و تولید مقدار کمی اورانیوم غنی شده با غلظت 60 درصد را آغاز می کند. شکی نیست که هدف از این کار سست کردن بایدن در تصمیم برای بازگشت به برجام بوده است؛ همان چیزی که سرمقاله واشنگتن پست از آن با عنوان واگرایی شدید در منافع ایالات متحده و اسرائیل یاد کرده است.
فراتر از پیامدهای سیاسی و امنیتی
به باور موسویان مخالفت اسرائیل با احیای برجام، علاوه بر پیامدهای منفی سیاسی و امنیتی، پیامدهای دیگری هم دارد. از نظر فنی، به عنوان نمونه تفاوت زیادی بین برنامه هسته ای ایران و لیبی وجود دارد، که تلاش کرد یک کارخانه غنی سازی را به عنوان کیت وارد کند که تنها به مونتاژ نیاز داشت. ایران پروژه هسته ای خود را از پایین به بالا و با تحقیق و پژوهش در دانشگاه های خود آغاز و سپس توسعه صنعتی آن را دنبال کرد.
درست است که سانتریفیوژهای نسل اول ایران ورژنی ساده از سانتریفیوژهای پاکستانی نسل اول ساخته شده توسط شبکه عبدالقادرخان بودند که به نوبه خود بر اساس یک طرح اولیه هلندی با روتور آلومینیوم بودند. اما مدل پاکستانی که طبق برجام ایران محدود به استفاده از آن شده، قابل مقایسه با مدل های بسیار پیشرفته تر که توسط شرکت غنی سازی چند ملیتی Urenco بکار برده می شود ، نیست.
خطای استراتژیک اسرائیل
با این حال موسویان متذکر شده، با الگوی شرکت مذکور متخصصان ایرانی توانسته اند نسل های جدید سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته تری را با روتورهای ساخته شده از کامپوزیت های تقویت شده با فیبر کربن تولید کنند.
بنابراین با خرابکاری در نطنز، ممکن است اسرائیل یک اشتباه استراتژیک مرتکب شده باشد: ایجاد فرصتی برای جایگزینی مدل های بسیار پیشرفته تر با سانتریفیوژهای قدیمی و ناکارآمدتر ، که طبق گزارشات، از سرعتی 50 برابر بیشتر از IR-1 نسل اول برخوردارند.
ایران همچنین در دو دهه گذشته در ساخت زیردریایی های کوچک پیشرفت داشته و علاقه خود را به ساخت زیردریایی های هسته ای ابراز کرده است که ایالات متحده ، روسیه ، انگلیس ، فرانسه ، چین و هند در اختیار دارند. بنابراین ایران برای توجیه برنامه های خود برای تولید اورانیوم 60 درصد غنی شده به برنامه دریایی خود طبق الگوی آمریکا و انگلیس اشاره می کند.
توقف ناپذیری پروژه اتمی ایران؛ افزایش اهرم فشار
موسویان بر آن است که در دهه های اخیر، دانشمندان هسته ای ایران – که برخی از آنها توسط اسرائیل ترور شده اند- این پروژه ها را پیش برده اند. در دانشگاه های ایران فیزیک اتمی و مهندسی هسته ای با جدیت آموزش داده می شود و هیچ کس نباید منابع انسانی ایران را دست کم بگیرد. برنامه هسته ای ایران دیگر با کارشکنی یا بمب گذاری متوقف نمی شود.
سه سال پس از خروج ترامپ از توافق هسته ای، ایران سطح غنی سازی اورانیوم خود را از 3.67 درصد به 20 درصد افزایش داد و در پاسخ به عملیات اخیر آن را به 60 درصد رساند. تاریخچه برنامه هسته ای ایران نشان می دهد که چگونه ایران در پاسخ به فشارهای آمریکا و اسرائیل، ظرفیت برنامه هسته ای خود را به منزله افرودن بر اهرم های فشار خود تسریع بخشیده است.
راه جایگزین: نجات برجام
به نوشته موسویان بنابراین به نظر می رسد، در صورت عدم احیای توافق هسته ای و با ادامه عملیات اسرائیلی ها، این توافق دوام نخواهد آورد و بر قدرت اتمی اش خواهد افزود.
اما یک راه جایگزین وجود دارد: «نجات برجام»
بر اساس این توافق، ایران جامع ترین اقدامات و محدودیت هایی را در جهت شفافیت پذیرفت که یک کشور عضو پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای تاکنون پذیرفته است. از این رو برای جامعه بین الملل، حفظ توافق ایران باید اولین قدم حیاتی در جهت تقویت رژیم منع گسترش سلاح های هسته ای باشد.
توافق هسته ای همچنین زمینه بالقوه ای را برای ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای در خلیج فارس فراهم می کند. اما در صورت فروپاشی توافق هسته ای ایران ، احتمال تحقق چنین منطقه ای تقریبا صفر است. در عوض، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که عربستان سعودی به دنبال برنامه سلاح های هسته ای خود برود، و شاید ترکیه و مصر هم. مطمئناً در آن شرایط، اسرائیل و ایالات متحده به دنبال برخورد با آن ها خواهند بود و نتیجه احتمالی چنین برخوردی جنگ خواهد بود. این همان چیزی است که در مذاکرات فعلی وین در معرض خطر است.
سهولت رخ دادن یک فاجعه هسته ای
به فاصله یک روز پس از نوشته موسویان، ریچارد سیلورستاین نیز با انتشار یادداشتی با عنوان «تنش های ایران و اسرائیل: تهدید به فاجعه هسته ای بسیار گسترده است» هشدار داده اگرچه یک مقام نظامی ایرانی اسرائیل را بابت این انفجار به سخره گرفت، اما این اثبات نمی کند که ایران مسئولیت حمله را بر عهده دارد، با این حال فرود موشک در خاک اسرائیل نشان می دهد که ایران ظرفیت حمله به دیمونا را دارد و به رغم تلاش های اسرائیل، موشک های ایرانی توانایی رسیدن به هدف خود را دارند.
در صورت رخ دادن چنین اتفاقی، یکی از بدترین بلایای هسته ای در تاریخ منطقه می تواند رخ دهد: از جمله نشت رادیواکتیو از نوع چرنوبیل که می تواند نه تنها اسرائیل، بلکه بسیاری از همسایگانش را به خطر بیندازد.
اگر چه یک ژنرال آمریکایی به کمیته سنا اطمینان داده که سوری ها قصد حمله به اسرائیل را نداشتند و او این مسئله را نوعی نقص و نارسایی دانسته، با این وجود این ماجرا به تنهایی احتمال و سهولت ایجاد یک فاجعه هسته ای را حتی در صورت بروز یک اشتباه ناخودآگاه تقویت می کند.
کمپین ترور
به عقیده سیلورستاین اگر اسرائیل یا ایران بخواهند تأسیسات هسته ای یکدیگر را بمباران کنند، قادرند این کار را با موفقیت انجام دهند. حمله اسرائیل احتمالاً خسارت فاجعه بار کمتری خواهد داشت، که آن هم به این دلیل تفاوت میزان پیشرفت میان برنامه هسته ای دو کشور است. حمله به دیمونا به دلیل راکتور پلوتونیوم در این تأسیسات، خسارات غیر قابل پیش بینی در پی خواهد داشت.
البته همه این ها در در خلا اتفاق نمی افتد: اسرائیل یک دهه مشغول به عملیات های تروریستی علیه پایگاه های نظامی و دانشمندان هسته ای ایران بوده است. اخیراً، تأسیسات هسته ای نطنز را مورد حمله قرار داده و در ماه جاری یک کشتی ایرانی را هدف قرار داده است. ایران هم به جهت مذاکره با امضا کنندگان توافق هسته ای در وین، به روش محدود خود پاسخ داده است.
از نگاه اسرائیل، چنین حملاتی گزینه کم ریسکی است. حملات مخالفت چندانی در ایالات متحده به وجود نمی آورد و دستور کار بنیامین نتانیاهو را به خوبی پیش می برد که برای عبور از مهلکه دادرسی ضدفساد علیه او و حفظ حمایت عمومی در برابر دشمنان خارجی (و دشمنان داخلی) به کار می آید. اما ایران هم به زعم خود دیدگاه های مخصوص به خود را دارد.
طرد اهرم فشار اسرائیل؛ منطقه در آستانه احتراق
سیلورستاین متذکر شده ایالات متحده باید با نادیده گرفتن و طرد این اهرم فشار اسرائیل، کنترل خود را بر بازی حفظ کند. در صورتی که آمریکا بپذیرد در ازای بازگشت ایران به تعهداتش، تحریم ها را لغو کند، رویکرد مخرب اسرائیل خنثی خواهد شد. اما مسئله این است که جو بایدن از مخالفت جمهوری خواهان با هرگونه توافقی با ایران در مسائل هسته ای ترسیده است. ضمن این که او از اولویت خاورمیانه برای دولتش کاسته است.
در اهداف جهانی دولت بایدن، خاورمیانه اهمیت والایی ندارد. اما تنش های اخیر این قابلیت را نشان می دهد که می تواند کل منطقه را درگیر خود سازد.
سناریوی سارایوو در ابعادی مهیب تر
نویسنده باور دارد اگر بایدن سریع و قاطعانه عمل نکند، این خطر غیر قابل چشم پوشی وجود دارد که اصابت یک موشک دیگر از یکی از این کشورها و یا یک کشور دیگر ویرانی های بزرگی به بار آورد. چنین حادثه ای می تواند تبدیل به نقطه عطفی بدون بازگشت شود؛ درست مانند ترور آرچوکوک فرانتس فردیناند در سارایوو در سال 1914 ، که منجر به جنگ جهانی اول شد. تفاوت این است که در سال 1914 ارتش ها با اسلحه، سرنیزه و توپ جنگیدند. اما امروز آنها با F-35 ، موشک های بالستیک و احتمالاً سلاح هسته ای می جنگند.