تغییر تاکتیک تهران در مذاکرات وین
به گزارش اقتصادنیوز، در هفتهای که گذشت، رسانهها شاهد تحرکات دیپلماتیک مختلف پیرامون پرونده هستهای ایران و ازسرگیری مذاکرات وین بودهاند که علیرغم تحرکات مثبت جهت ازسرگیری دیپلماسی هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی، اغلب اظهارنظرهای رسمی و تحلیلها، چشمانداز خوشبینانهای برای گفتگوهای آتی، دستکم در کوتاه مدت پیشبینی نمیکنند.
در ادامه نگاهی به مهمترین اخبار و تحلیلهای این حوزه خواهیم داشت.
*رویداد هفته| بیانیه به جای تعهد
با وجود اینکه ایران خواهان یک «تضمین» احتمالاً کتبی، صریح و رسمی درباره عدم خروج دوباره آمریکا از برجام شده است، اما رئیس جمهور آمریکا برای بازکردن این گره ایجاد شده در مسیر توافق، بیانیه مشترکی با آلمان، فرانسه و انگلیس صادر کرد، تا به زعم خود این «تعهد» را که یکی از خواسته های اصلی ایران در مذاکره است، به نوعی انجام داده باشد.
در پاراگراف کلیدی بیانیهای که پس از نشستی در حاشیه نشست گروه ۲۰ با حضور بایدن، آنگلا مرکل از آلمان، امانوئل مکرون از فرانسه و بوریس جانسون از بریتانیا اعلام شد، آمده است: «ما از تعهد آشکار پرزیدنت بایدن برای بازگرداندن آمریکا به پایبندی کامل به برجام [برنامه جامع اقدام مشترک] و پایبندی کامل تا زمانی که ایران همین کار را انجام دهد، استقبال می کنیم».
به نوشته گاردین، نکته قابل توجه بیانیه مشترک که در حاشیه اجلاس G20 صادر شد، این است که حاوی هیچ درخواستی از ایران نیست که به عنوان بخشی از هر توافق بالقوه در آینده، متعهد به ادامه مذاکرات درباره آنچه به ادعای غرب «رفتار بیثباتکننده در منطقه» است، شود.
بر اساس گزارش نیویورکتایمز، در این بیانیه مشترک که با عجله نگارش و منتشر شد، آمده است: «وضعیت کنونی بر اهمیت مذاکرهای تأکید میکند که بازگشت ایران و آمریکا به پایبندی کامل به برجام را فراهم میکند و زمینه را برای ادامه تعامل دیپلماتیک برای حل و فصل اختلافات باقیمانده - هم نگرانیهای ما و هم ایران- فراهم میکند».
آنها همچنین بر مزایای بالقوه ایران در بازگرداندن توافق تاکید کردند و گفتند: «بازگشت به پایبندی به برجام، لغو تحریمها را با پیامدهای بلندمدتی برای رشد اقتصادی ایران فراهم میکند. این تنها در صورتی امکان پذیر خواهد بود که ایران مسیر خود را تغییر دهد. ما از رئیس جمهور [ایران] میخواهیم که از این فرصت استفاده کرده و فوراً به تلاشی با حسن نیت برای نتیجه دادن مذاکراتمان بازگردد. این تنها راه مطمئن برای جلوگیری از تشدید تنشهای خطرناکی است که به نفع هیچ کشوری نیست».
* خبر هفته| تعیین تکلیف تاریخ مذاکرات
اواخر هفته علی باقری کنی، مسئول پرونده هستهای در وزارت خارجه ایران در توییتر خود نوشت: در تماس تلفنی با آقای انریکه مورا، آغاز مذاکرات با هدف لغو تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی، در روز ۸ آذرماه در وین مورد موافقت قرار گرفت.
علی واعظ، مسئول برنامه ایران در گروه بینالمللی بحران و از چهرههای نزدیک به راب مالی، در توییتر نوشت: «دیپلماسی بهترین مسیر برای حل یا بهبود هر بحران بینالمللی است. وقفه ای که در ابتدای شکل گیری دولت بایدن و دولت رئیسی در مذاکرات هستهای افتاد، رسیدن به مقصد را سخت تر کرد. اما جلوی ضرر را هر کجا که بگیریم منفعت است و تصمیم ایران برای ادامه گفت و گوها را باید به فال نیک گرفت».
نکته جالب توجه در تاریخ اعلام شده که از سوی ناظران نیز برجسته شد این است که زمان آغاز مذاکرات جدید درست پس از نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی -22 تا 26 نوامبر- تعیین شده است. این امر میتواند از صدور قطعنامه احتمالی علیه ایران در این نشست جلوگیری کند. اگرچه فرانسه میگوید گزینه قطعنامه را باز میگذارد.
احتمال قطعنامه علیه ایران، در آستانه مذاکرات
خبرگزاری رویترز گزارش داده است که فرانسه میگوید درها را برای اقدام آژانس در قبال ایران باز میگذارد. آن کلر لژاندر، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه به خبرنگاران گفت: ایران باید بدون تاخیر گفتگو و همکاری با آژانس را برای پیشرفت در موضوعات باقی مانده از سر بگیرد.
لژاندر در پاسخ به این سوال که آیا تصمیم ایران برای بازگشت به مذاکرات هستهای باعث میشود که قدرتهای غربی در زمان برگزاری نشست سهماهه بعدی آژانس، تهران را توبیخ نکنند، مدعی شد که «ما همراه با شرکایمان، بسیار مراقب هستیم تا اطمینان حاصل کنیم که ایران به تعهدات خود احترام میگذارد و رایزنی نزدیک درباره پاسخی که باید در این زمینه ارائه شود، را ادامه میدهیم».
*پرسش هفته| آغاز از نقطه صفر یا از سرگیری مذاکرات؟
ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا مدعی است که اگر ایرانیها جدی باشند، مذاکرات میتواند به سرعت نهایی شود. پرایس طی یک نشست توجیهی به خبرنگاران گفت: «ما معتقدیم که اگر ایرانیها جدی باشند، میتوانیم در یک زمان نسبتاً کوتاه این کار را انجام دهیم».
وی مدعی شد که «برای موفقیت آمیز بودن گفتگوها، مذاکرات باید دقیقاً از همان جایی که در دور ششم متوقف شد، از سر گرفته شود».
با این حال حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران هفته گذشته سخنانی گفت که تلویحاً نشان میداد که تهران می خواهد مذاکرات را از صفر شروع کند نه از جایی که متوقف شد. امیرعبداللهیان گفت: «ما نمیخواهیم از نقطه بن بست مذاکرات وین وارد مذاکره شویم، اما فرمت شکل گرفته در مذاکرات وین را میپذیریم».
همچنین نکته مهم دیگری که در توییت علی باقری میتوان یافت این است وی تاریخ ۲۹ نوامبر را زمان «آغاز (Start) -و نه از سرگیری (Resume)- مذاکرات» و «با هدف لغو تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی آمریکا- و نه احیای برجام» اعلام کرده است.
* تحلیل هفته| تغییر تاکتیک تهران؛ زمینهها و انگیزهها
پیش ازاین اعلام، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران روز چهارشنبه در توئیتی که برخی ناظران آن را پاسخ تلویحی تهران به بیانیه اخیر رهبران آمریکا و ۳ کشور اروپایی مشترک آمریکا و تروئیکای اروپایی درباره از سرگیری مذاکرت احیای برجام میدانند، با بیان اینکه «رییسجمهور فاقد اختیار آمریکا، حاضر به ارائه تضمین نیست»، هشدار داد که «در صورت عدم تغییر شرایط فعلی، نتیجه مذاکره از قبل روشن است».
وی با هشدار اینکه «در صورت عدم تغییر شرایط فعلی، نتیجه مذاکره از قبل روشن است»، گفت که «قدرت و توان مقاومت همهجانبه ایران، بومی، مستمر و مبتنی بر ظرفیتهای داخلی است»؛ این سخن که حاوی پیام روشنی مبنی بر این است که تهران، نیاز چندانی به مزیتهای اقتصادی برجام ندارد که در ازای آن امتیازی به طرف مقابل دهد، مبنای تحلیلی است که پایگاه نشریه فارن افرز به تازگی منتشر کرده و نویسنده، محمد آیتالهیتبار دانشیار روابط بینالملل دانشگاه تگزاس زمینهها، انگیزهها و محاسبات تصمیمسازان ایران که به زعم وی منجر به اتخاذ رویکرد کنونی تهران نسبت به تعامل هستهای با غرب و موضع سختگیرانهتر دولت جدید محافظهکار نسبت به ازسرگیری مذاکرات احیای برجام در وین شده را تبیین کرده است.
* ۲ محور اصلی استراتژی جدید تهران
وی مدعی است که اگرچه احتمالا دولت رئیسی تمایل به شرکت در مذاکرات دارد، اما احیای برجام ستون اصلی سیاست خارجی دولت را تشکیل نمیدهد.
دولت جدید در ایران، موضع هستهای جدیدی را اتخاذ کرده که حول دو محور اصلی می چرخد: «افزایش توان مقابله به مثل سریع علیه ایالات متحده در صورت تخطی از توافق و تفکیک گشایش اقتصادی از برجام با ایجاد یک کشور متکی به خود و اقتصادی با محوریت آسیای شرقی».
از نگاه تهران، در صورت احیای برجام باز هم ایالات متحده به دنبال مهار و تضعیف ایران است، بنابراین او بر تقویت اهرمهای نظامی و اقتصادی کشور برای محافظت از نه تنها ایران، بلکه دیگر شیعیان، در برابر آنچه که او بهعنوان یک تهدید وجودی میداند، تأکید دارد.
نویسنده میافزاید که تهران گمان می کند که بازگشت کامل به توافق، ممکن است هیچ مزیت ملموسی به همراه نداشته باشد جز اعمال فشار بیشتر و از دست دادن قدرت چانهزنی هستهای.
مقامات ایالات متحده ادعا میکنند که مایل به بحث در مورد رفع این نگرانیها هستند، اما نمیتوانند تضمین کنند که پس از خروج بایدن از کاخ سفید، ایالات متحده دوباره از توافق خارج نخواهد شد. به باور آیتاللهیتبار، از آنجایی که ایران انتظار فشار بیشتری از سوی ایالات متحده دارد، با توافق یا بدون توافق، این اقدامات نشان دهنده عزم این کشور برای ادامه مسیر است.
بر همین اساس اولین اصل سیاست خارجی تهران، ایجاد و حفظ اهرمهایی است که واشنگتن را از زیر پا گذاشتن هرگونه توافق بازدارد، و به تبع آن بار دیگر یک شوک اقتصادی به کشور تحمیل نکند.
ایران همچنین روی تقویت رابطه با متحدانش در سراسر خاورمیانه متمرکز شده است. به نوشته فارن افرز نیروهای متحد تهران در منطقه شامل حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، حوثیهای یمن، نیروهای سوری طرفدار ایران و نیروهای حشد الشعبی عراق که «محور مقاومت» نامیده میشوند.
نویسنده در ادامه درباره اصل دوم سیاست دولت محافظه کار ایران برای جدا کردن سرنوشت اقتصاد کشور از نتیجه مذاکرات برجامی نوشت: تیم رئیسی مصمم است تا با تقویت روابط اقتصادی خود با چین، روسیه و همسایگانش، ایران را از اثرات تحریمها مصون نگه دارد. از نگاه دولت جدید، احیای برجام میتواند روابط اقتصادی و امنیتی ایران با شرق را به ویژه پس از عضویت در سازمان همکاری شانگهای تسهیل کند. اما حتی بدون توافق هستهای، ایران متحدان غیرآمریکایی را به عنوان شرکای تجاری قابل اعتمادتر می بیند.
دولت رئیسی همچنین متعهد به تقویت ظرفیت صنایع داخلی کشور است. آنها نگرانند که در صورت رفع تحریمها، شرکتهای بزرگ بینالمللی میتوانند بار دیگر تولیدکنندگان داخلی را از بازار بیرون برانند. به ادعای فارن افرز، علاوه بر حرکت به سوی اقتصاد خودکفا، ایران اکنون به دنبال اعمال نفوذ اقتصادی بیشتر در خاورمیانه است، به ویژه در کشورهایی که دارای نفوذ سیاسی است.
همچنین تیم سیاست خارجی رئیسی برای نگه داشتن وجهه غیرایدئولوژیک دولت روحانی تلاش کرده شعارهایی از قبیل «عمل گرایی» و «منافع ملی» را در محافل بینالمللی ادامه دهد. بر این اساس، تهران درصدد است تا در را به روی همه فرصتهای همکاری آینده باز بگذارد. امیرعبداللهیان با اشاره به دیدارهای اخیر خود با هجده وزیر خارجه اروپایی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر، گفت که محوریت آسیا در اقتصاد ایران به معنای این نیست که «غرب را کنار می گذاریم». اما به زعم نویسنده، با یا بدون برجام، ایران محوریت تبادلات اقتصادی خود را آسیا و خاورمیانه قرار داده است.
آیتاللهیتبار در ادامه مدعی است که این استراتژی دولت رئیسی مبتنی بر یک فرض اساسی در مورد رابطه ایران با ایالات متحده است مبنی بر اینکه «وسعت، تاریخ، موقعیت ژئواستراتژیک و منابع اقتصادی ایران، آن را به یک هژمون طبیعی منطقهای و تهدیدی بالقوه برای متحدان آمریکا در خاورمیانه تبدیل میکند. بنابراین ایالات متحده مصمم است ایران را تحت فشار اقتصادی و نظامی نگه دارد، با یا بدون توافق هسته ای».
وی مدعی است که مقامات ایرانی مطالبه آمریکا برای توافق گستردهتر و قوی تر را تاکتیکی میدانند که هدف آن حل واقعی هیچ مشکلی نیست، بلکه صرفاً برای گرفتن امتیاز از ایران بدون پرداخت مابهازای متقابل است.
نویسنده در پایان نوشته است: «به نظر آنها، این مسئله توضیح می دهد که چگونه جورج بوش پدر با وجود آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان به تعهد خویش مبنی براینکه «حسن نیت، حسن نیت میآورد» پایبند نماند، چگونه جورج بوش با وجود سود بردن از همکاری ایران برای سرنگونی طالبان در سال 2001، به فاصله چند ماه تهران را در «محور شرارت» قرار داد، و نیز چگونه باراک اوباما بدون حذف واقعی و معنیدار تحریمهای آمریکا، برنامه هستهای ایران را محدود کرد».
مهمترین رویدادهای هفته
اما در هفتهای که گذشت، علیرغم اعلامیه ایران مبنی بر ازسرگیری مذاکرات احیای برجام تا پیش از پایان ماه نوامبر، گزارش سی انان در ابتدای هفته حاکی از این بود که ایالات متحده اقدامات سخت تری برای ایران در نظر دارد.
تحریم فرمانده پهپادی ایران
دولت بایدن با تکرار این ادعای ثابت نشده که ایران اوایل سال جاری حمله پهپادی به یک کشتی اسرائیلی انجام داده است، سرتیپ سعید آقاجانی فرمانده واحد پهپادهای نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را تحریم کرد.
ایالات متحده همچنین تعدادی دیگر از افراد و شرکتهای مرتبط با برنامه پهپادهای ایران را تحت تحریم قرار داد. به نوشته سیانان این تحریمها سه ماه پس از حمله پهپادی به کشتی مرسر استریت، که در آن زمان در سواحل عمان بود انجام میشود که کشورهای غربی بدون ارائه سند قابل اتکا آن را به ایران نسبت دادند.
به نوشته سیانان، اعلام تحریمهای جدید همچنین یک هفته پس از حمله پهپادی به پایگاه آمریکایی در سوریه که این بار نیز یک مقام آمریکایی آن را به ایران نسبت داد صورت میگیرد، و البته چند روز پس از اینکه دولت ایران گفت که پس از ماهها به مذاکرات بر سر احیای برجام بازمیگردد.
تعمیق بدبینیها، تشدید فشارها
سیانان در گزارش دیگری، از تردیدهای جدی مقامات ایالات متحده نسبت به اینکه مذاکرات مجدد بر سر توافق هسته ای ایران «نتایج مورد نظر را به همراه داشته باشد» خبر داده، و نوشته: مقامات دولت بایدن به طور فعال در مورد اعمال مجازات ها علیه تهران بحث می کنند و جو بایدن رئیس جمهور آمریکا برای دیدار با متحدان اصلی در حاشیه گروه 20 آماده می شود تا مسیری رو به جلو ترسیم کند.
به ادعای این رسانه، این واقعیت که دولت جدید ایران به جای تیمی که سرپرستی آنرا عباس عراقچی بر عهده داشت، یک تیم مذاکره کننده به رهبری مخالفان برجام تعیین کرده است، تنها حس بدبینی را افزایش داده است.
منابعی در واشنگتن به سی ان ان گفته اند که در دولت بایدن بحث در مورد چگونگی تداوم و افزایش فشار بر ایران ادامه دارد و در صورت تداوم وضعیت حاضر آنها در جستجوی راههای تحمیل هزینه بیشتر هستند.
این منابع جزئیاتی را بیان نکردند که این هزینه ها ممکن است چه باشد، اما یکی از افراد آشنا به گفتگوها به سی ان ان می گوید که بایدن در جریان نشست های G20 با متحدانش در مورد گزینه های احتمالی صحبت خواهد کرد و این هزینه ها ممکن است حتی زمانی که مذاکرات در حال انجام است، تحمیل شود.
یک دیپلمات با اشاره به تأخیر پیش آمده و شرایط فعلی برنامه هسته ای ایران مدعی شد: اکنون بحث گسترده ای در مورد "افزایش فشار" بر ایران وجود دارد.
سیانان در پایان نوشته است که تحلیلگران عمیقاً مشکوک هستند. اریک بروئر، معاون مدیر و همکار ارشد پروژه مسائل هستهای در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) مدعی شد: «ایران آماده است تا با خطر فروپاشی توافق مواجه شود».
رد تلویحی گزینه نظامی
بایدن روز یکشنبه در جریان سخنرانی در نشست گروه 20 در رم مدعی شد که ایالات متحده به حملات ادعایی ایران به منافع آمریکا در کشورهایی مانند سوریه پاسخ خواهد داد، و تلویحاً روشن کرد که اگر ایران از بازگشت به وین برای بحث در مورد آینده توافق هسته ای خودداری کند، آمریکا ترجیح می دهد از اهرم اقتصادی به جای نیروی نظامی استفاده کند.
وی افزود که ایالات متحده همچنان بهای انتخاب های بد دولت ترامپ از جمله تصمیم برای خروج از توافق هسته ای در سال 2018 را می پردازد. اما بایدن اصرار داشت که او و رهبران اروپایی در اجلاس توافق کرده اند که «دیپلماسی بهترین راه رو به جلو برای مدیریت ایران است».
وی درباره آینده توافق هسته ای گفت که «ما گرد هم آمدیم تا باور مشترک خود را تکرار کنیم که دیپلماسی بهترین راه برای جلوگیری از پیشرفت بیشتر فعالیتهای هستهای ایران است و درباره بهترین روش برای ترغیب ایران به از سرگیری مذاکرات جدی همراه با حسن نیت بحث کردیم». بر اساس این گزارش، مشخص نیست که آیا اظهارات او به این معنی است که اگر اسرائیل اقدامات مخرب و نظامی مورد ادعا را علیه ایران انجام دهد، ایالات متحده آن را تایید می کند یا خیر؟
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا روز یکشنبه درباره پیوستن مجدد به مذاکرات هسته ای مدعی شد: «همه کشورهای ما که در کنار روسیه و چین کار میکنند، قویاً معتقدند که این بهترین مسیر رو به جلو خواهد بود. اما ما هنوز نمی دانیم که آیا ایران مایل به بازگشت برای تعامل معنادار است یا خیر. اما اگر اینطور نباشد، اگر نشد، ما با هم به دنبال همه گزینههای لازم برای مقابله با این مشکل خواهیم بود».
مطالبات ایران از اتحادیه اروپا درباره اینستکس
گاردین در ادامه نوشت که ایران در تلاش برای تثبیت بیشتر توافق احیا شده، همچنین به دنبال تعهدات اتحادیه اروپا در مورد واکنش این اتحادیه در صورت خروج ایالات متحده از توافق برای بار دوم است. ایران از اتحادیه میخواهد تعهدات قاطعانهای بدهد که اتحادیه اروپا پول بیشتری را به اینستکس، ابزار تجاری که اتحادیه اروپا برای اطمینان از دور زدن ایران و اتحادیه اروپا از تحریمهای آمریکا راهاندازی کرد، اختصاص خواهد داد.
همچنین از اتحادیه اروپا می خواهد که به چین و روسیه اجازه دهد به این طرح بپیوندند. اینستکس از زمانی که بیش از چهار سال پیش توسط اتحادیه اروپا با هیاهو راه اندازی شد تا حد زیادی غیرقابل استفاده بوده است.
تلاش بایدن برای ایجاد فشار متوازن بر ایران
از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه گزارش داد که بایدن به دنبال ایجاد فشاری متوازن بر ایران به موازات ازسرگیری گفتگوهای وین است.
کلسی داونپورت، مدیر سیاست منع اشاعه در انجمن کنترل تسلیحات، گفت: «دولت بایدن باید مسیری مابین نشان دادن سود ناشی از کاهش تحریمها و در عین حال عدم تسلیم مقابل اهرمهای فشار ایران را طی کند».
در یک نقطه کلیدی از اختلافات، ایران به دنبال لغو همه تحریمها است در حالی که دولت بایدن میگوید تنها اقدامات روی میز، اقداماتی است که ترامپ بر سر برنامه هستهای هنگام خروج از توافق اعمال کرده است. اما این کار به این سادگی نیست چراکه دولت ترامپ در ماههای پایانی خود تحریمهای بسیاری را علیه ایران بازاعمال کرد که لغو آنها کار آسانی نیست. ایران، به نوبه خود، خواهان تضمینی است که ایالات متحده به تعهدات خود پایبند باشد - قولی بعید برای بایدن، که رقبای او در حزب جمهوری خواه، پنهان نکرده اند که در صورت تصاحب مجدد کاخ سفید در سال 2024، مسیر وی را تغییر خواهند داد.
با این حال، به نظر می رسد در بیانیه مشترک روز شنبه در حاشیه نشست گروه 20 در رم با حضور رهبران آمریکا بریتانیا، فرانسه و آلمان - سه رهبر اروپایی گفتند که از تعهد آشکار بایدن برای بازگرداندن ایالات متحده به پایبندی کامل به برجام و پایبندی کامل به آن، تا زمانی که ایران همین کار را انجام دهد، استقبال می کنند. میخائیل اولیانوف، سفیر روسیه در سازمان های بین المللی در وین، قول بایدن را "گامی مهم در جهت تضمین هایی که ایران به دنبال آن است" خواند.
* مقاله هفته| یک پلن B برای ایران
مایکل سین- مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی دولت جورج بوش
منبع: فارن افرز
(توجه: انتشار ترجمه مقاله رسانهها و تحلیلگران خارجی با هدف آگاهی از رویکردهای رایج در میان آنها است و به معنای تأیید یا تکذیب محتوای مطالب از سوی رسانه نیست)
جو بایدن، به عنوان یکی از نامزدهای ریاست جمهوری، یک استراتژی دو بخشی را ارائه کرد که برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران طراحی شده بود. نخست، دولت او بازگشت به "تطابق متقابل" با توافق هسته ای 2015 را پیشنهاد خواهد کرد، توافقی که ایالات متحده در سال 2018 آن را ترک کرد و ایران متعاقباً از آن عبور کرد. دوم، واشنگتن مذاکرات جدیدی را با تهران درباره توافقی «قویتر و طولانیتر» برای جایگزینی توافق اولیه آغاز خواهد کرد.
زمانی که بایدن این سیاست را اعلام کرد، به طور گسترده تصور می شد که اولین گام، بخش آسان آن خواهد بود. کمپین تحریمهای «فشار حداکثری» رئیسجمهور دونالد ترامپ، علیرغم شکست در جلب حمایت شرکای ایالات متحده، اقتصاد ایران را تضعیف کرده بود. و به نظر می رسید که عبور از توافق توسط تهران، برای باز گذاشتن فضایی برای بازگشت به توافق هسته ای طراحی شده است. اما وقایع بعدی نشان داد که چنین تحلیلی بیش از حد خوش بینانه است: ایران در مذاکرات برای احیای توافق هسته ای خواسته های سختی را مطرح کرده است، طبق گزارش ها به دنبال کاهش تحریم ها فراتر از آنچه در برنامه جامع اقدام مشترک توافق شده است، بوده و خواهان زمان کافی برای راستیآزمایی لغو تحریمها و تضمین عدم خروج دولت بعدی آمریکا از توافق شده است.
در هر مذاکره ای، هر طرف معامله پیشنهادی را با بهترین گزینه جایگزین خود مقایسه می کند. پافشاری ایران در مذاکرات برای احیای برجام که در وین انجام شد، نشان میدهد که محاسباتی که در سال 2015 انجام داد - مبنی بر اینکه توافق هستهای بر ادامه فشار اقتصادی ترجیح داده شد - تغییر کرده است. این احتمالاً نشان دهنده توجه کمتر دولت رئیس جمهور ابراهیم رئیسی به توافق سال 2015 و دیدگاه روشن تر نسبت به گزینه های جایگزین آن است. ایران احتمالاً از تجربه چهار سال گذشته به این نتیجه رسیده است که لغو تحریمها آن چیزی نیست که باید باشد -هم به این دلیل که شرکتهای خارجی تمایلی به ورود مجدد به ایران حتی در زمان اجرای برجام نداشتند و هم به این دلیل که لغو یکجانبه برای ایالات متحده بسیار آسان بود. رئیسی همچنین ممکن است به تمایل دولت بایدن برای اجرای تحریمها در غیاب توافق شک کند و امید زیادی به روابط رو به رشد ایران با چین به عنوان وزنهای در مقابل فشار اقتصادی آمریکا ببندد.
به عبارت دیگر، مقامات ایرانی ممکن است بر این باور باشند که بازگشت به پایبندی به برجام در مقایسه با گزینههای جایگزین دستاوردی پایینتر است. پرزیدنت بایدن با ایجاد یک پلن بی معتبر که در صورتی که ایران به تأخیر دیپلماتیک و گسترش فعالیتهای هستهای خود ادامه دهد، پیامدهای آن را برای ایران تشدید میکند، و همزمان به ایران یک پیشنهاد دیپلماتیک ارائه میدهد که شانس بیشتری برای بقا در دوران پس از تصدی بایدن داشته باشد و از این طریق محاسبات رهبران ایران را تغییر دهد.
یادگیری از تجربه
همانطور که دولت بایدن انتخاب های خود را می سنجد، باید از تاریخچه طولانی شکست ها و موفقیت های سیاست ایالات متحده در قبال ایران استفاده کند. درسی اصلی از تعاملات دیپلماتیک گذشته این است که ایالات متحده زمانی که بیش از حد به یک رویکرد یا ابزار سیاسی تکیه می کند کمترین موفقیت را داشته است و زمانی که چندین ابزار سیاسی را در کنار یکدیگر به کار گرفته و با شرکای کلیدی در هماهنگی عمل کرده است، بیشترین دستاورد را داشته است. به عنوان مثال، تعلیق فعالیت هستهای ایران در سال 2003 عموماً در نتیجه نیروی اجبار ایالات متحده و دیپلماسی اروپایی در هماهنگی با یکدیگر دیده میشود. ترکیب تحریمها و دیپلماسی همچنین باعث ایجاد توافقهای هستهای در سالهای 2013 و 2015 شد؛ توافقاتی که بعداً توسط ترامپ و بایدن ناکافی تلقی شدند.
دولت بایدن باید از این تجربیات درس بگیرد زیرا به دنبال سختتر کردن گزینه های ایران برای توافق است. اول و مهمتر از همه، ایالات متحده باید نشان دهد که ایران به دلیل موضعی که در مذاکرات وین اتخاذ کرده است، با عواقب مواجه خواهد شد، جایی که بر رفع تحریمها فراتر از آنچه در برجام ارائه شده و ارائه تضمینهایی مبنی بر اینکه دولتهای آینده کار مشابه ترامپ را انجام نخواهند داد، اصرار دارند؛ تضمینی که بایدن حتی اگر بخواهد نمی تواند ارائه دهد. اگر پافشاری ایران ادامه یابد، دولت بایدن باید تحریم های اقتصادی موجود را به دقت اجرا کرده و به سرعت گسترش دهد.
انجام این کار، مقامات ایرانی را از هرگونه تصوری مبنی بر اینکه انتقادات گذشته مقامات بایدن از رویکرد فشار حداکثری ترامپ به این معنی است که تحریمها در غیاب توافق به سادگی تضعیف یا پایان خواهند یافت، سلب میکند.
برای تحقق این امر، دولت بایدن باید بر تعهد خود به اجرای تحریمهای دوران ترامپ علیه ایران و پر کردن شکافهای رژیم تحریمهایی که در سالهای اخیر پدیدار شده است، تأکید کند. مهمترین آنها فروش نفت ایران به چین است که از سال 2020 به طور چشمگیری افزایش یافت و طبق گزارش ها با مانورهای فریبنده، انتقال نفت در دریا تسهیل می شود. خرید نفت چین از ایران در مارس 2021 به نزدیک به یک میلیون بشکه در روز رسید که بیشتر از هر دوره طی دو سال گذشته بود و صادرات جهانی پتروشیمی ایران نیز افزایش یافت. به اعتبار آنها، مقامات آمریکایی هشدار دادهاند که ممکن است تحریمهای تشدید شده در راه باشد، اما نگرانیها در مورد واکنش ایران و اولویتهای رقابتی در روابط پرتنش آمریکا و چین، احتمالاً کشیدن ماشه را دشوار میکند.
اتخاذ چنین تصمیمی در صورتی که ایالات متحده در هماهنگی با شرکای خود عمل کند، آسان تر خواهد بود و فشار کلی بر ایران تشدید خواهد شد. اگر قرار باشد E3 (آلمان، فرانسه و بریتانیا) به این تحریمها بپیوندند، میتواند به تحمیل مجدد رژیم تحریمی آمریکا و اتحادیه اروپا و تحریمهای سازمان ملل از طریق «اسنپبک» منجر شود. چندین سال گذشته نشان داد که چنین اقدامی ممکن است اهمیت اقتصادی حاشیه ای برای ایران داشته باشد، به این دلیل ساده که تحریم های یکجانبه ایالات متحده به خودی خود بسیار انجام شده است. همچنین، تشدید فشار دیپلماتیک بر ایران ممکن است مؤثر باشد زیرا رهبران ایران نسبت به این تصور که تهران در سطح بینالمللی منزوی است، حساس هستند.
به همین دلیل است که پیگیری دولت بایدن برای احیای برجام ممکن است مفید باشد، حتی اگر هدف نزدیک آن محقق نشود. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، به عنوان نشانی از حسن نیت دیپلماتیک عمل می کند و باعث می شود که شرکای ایالات متحده در اروپا و آسیا بار دیگر در هماهنگی با واشنگتن عمل کنند.
متقاعد کردن E3 برای خروج از توافق ایران کار آسانی نخواهد بود. علیرغم این واقعیت که مفاد این توافق دیگر توسط ایالات متحده و ایران رعایت نمی شود، این گروه ممکن است نگران باشد که خروج از این توافق می تواند واکنش بی ثبات کننده تری را به همراه داشته باشد یا اینکه این امر باعث قربانی شدن عناصری از توافق شود که با وجود خروج ایالات متحده هنوز عملیاتی هستند. آنها همچنین ممکن است تمایلی به اقدام بدون اجماع در اتحادیه اروپا نداشته باشند، اتحادیه اروپا نیز یکی از طرف های توافق است. در حالی که این مشکل آخر ممکن است سختترین مشکل باشد، اما با دو مورد اول به راحتی مقابله میشود؛ در حال حاضر خطر بیثباتی جدی به دلیل اقدامات [ادعایی] ایران وجود دارد، و اقدامات اخیر تهران (طبق مصوبه مجلس) در محدود کردن همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در زمینه بازرسی و نظارت بر فعالیتهای هستهایاش به این معناست که عناصر دیگر برجام بعید است که در دراز مدت حفظ شود. از سوی دیگر، خروج E3 به وضوح نشان میدهد که ایران به طور فزایندهای در موضع خود تنها است و یک توافق جدید ضروری است.
اما دولت بایدن همچنین باید برای این احتمال آماده شود که فشار دیپلماتیک و اقتصادی برای منصرف کردن ایران از پیشرفت هستهای کافی نباشد. مقامات تهران قبلاً نشان دادهاند که مایلند به کشورشان به خاطر پیشرفت هستهای اجازه دهند سختیهای اقتصادی را تحمل کند. در نتیجه، ایالات متحده باید پیام روشنی بفرستد مبنی بر اینکه مایل است از تحریم ها فراتر رفته و [با لفاظی درباره] حمله نظامی [ادعایی]، این گزینه را به عنوان آخرین راه حل باز بگذارد. بی میلی دولت بایدن برای انجام این کار قابل درک است. نه دموکرات ها و نه جمهوری خواهان علاقه خاصی به یک درگیری نظامی دیگر در خاورمیانه ندارند و کاخ سفید احتمالاً نگران است که صدور تهدیدات باعث شود دولت جدید ایران از تعامل دیپلماتیک خودداری کند. اما یک عامل بازدارنده نظامی معتبر ایالات متحده سه مزیت دارد که قابل تامل است؛
اول، این پیامی را به ایران میفرستد که این روند نه صرفاً پرهزینه، بلکه غیرممکن باشد. دوم، این امر ممکن است به شرکای ایالات متحده در منطقه، مانند عربستان سعودی یا اسرائیل، که در غیر این صورت احساس کنند مجبور هستند خودشان علیه ایران اقدام کنند یا توانایی های هسته ای خود را دنبال کنند، تضمین دهد. ثالثاً، تقریباً مطمئناً هر رئیسجمهور ایالات متحده، صرف نظر از وابستگی حزبی، در صورت مواجهه با اطلاعات فوری و معتبر مبنی بر تصمیم بالقوه درباره سلاح هستهای، با توجه به تهدیدی که چنین تحول [ادعایی] میتواند برای امنیت ملی ایالات متحده ایجاد کند، اقدام نظامی را در نظر خواهد گرفت.
تا اینجا ترجیح داده میشود که ایران عواقب چنین تصمیمی را درک کند، نه اینکه به دلیل اشتباه محاسباتی، به درگیری با ایالات متحده دامن بزند. چالش واقعی این است که چگونه می توان اطمینان حاصل کرد که تهدیدات حمله نظامی قابل اعتماد هستند، زیرا ایالات متحده یک تغییر استراتژیک طولانی مدت را از خاورمیانه و به سمت آسیای شرقی اجرا می کند. حفظ اعتبار تهدیدات ایالات متحده مستلزم ادامه اقدام در زمانی است که نیروهای همپیمان ایران منافع آمریکا را هدف قرار دهند. با این حال، به جای همراهی واکنشهای ایالات متحده با افزایش داراییهای سنگین از مناطق دیگر، مانند ناوهای هواپیمابر و بمبافکنهای دوربرد، ایالات متحده باید به طور پیوسته برای تقویت متحدان خود و توانایی خود برای مقابله با پاسخهای احتمالی ایران تلاش کند. اعتبار ایالات متحده نیز افزایش خواهد یافت اگر واشنگتن پایبندی خود به منطقه را تایید کند و در عین حال بیان کند که استراتژی آمریکا در خاورمیانه در بحبوحه تمرکز بیشتر بر آسیا چگونه خواهد بود.
ساخت یک توافق هستهای بهتر
طراحی طرح B برای ایران نباید به معنای کنار گذاشتن دیپلماسی باشد، بدتر کردن گزینه های ایران تنها در صورتی موفق خواهد شد که یک پیشنهاد دیپلماتیک معتبر نیز ارائه شود. دولت بایدن باید به جای احیای برجام، بر جایگزینی آن تمرکز کند، زیرا بعید است که احیای توافق 2015 در درازمدت رضایت ایالات متحده و ایران را جلب کند. به نوبه خود، تهران قبلاً با درخواست تغییرات عمده در برجام که مانع از خروج مجدد ایالات متحده می شود، بحث در مورد یک توافق کاملاً جدید را مطرح کرده است. بایدن همچنین اشاره کرده است که مذاکره برای یک توافق قویتر، نه صرفاً بازگرداندن برجام، هدف نهایی او است. و اگر جمهوریخواهان کاخ سفید را پس بگیرند، اجتنابناپذیر به نظر میرسد که یک برجام احیا شده یک بار دیگر ملغی شود.
از قضا، ساده ترین راه برای دولت بایدن برای پیشنهاد یک توافق «بهتر» به ایران ممکن است ارائه یک توافق دیپلماتیک باشد که از تهران بیشتر می خواهد، به تهران بیشتر می دهد و همچنین می تواند حمایت دو حزب را جلب کند و بنابراین پایدارتر است. چنین توافقی میتواند به شکل «برجام پلاس» باشد که هدف آن گسترش محدودیتهای هستهای بر ایران و افزودن محدودیتهایی بر فعالیتهای موشکی آن است. از سوی دیگر، ایالات متحده می تواند برجام را کنار بگذارد و مدلی کاملا متفاوت را دنبال کند. یک گزینه می تواند توافقی به سبک کنترل تسلیحات باشد که در آن تعهدات هر دو طرف پس از یک دوره معین در صورتی که توافق لغو نشود منقضی می گردد؛ یک بهبود نسبت به برجام، که در آن تعهدات ایران به تدریج حذف می شوند، اما تعهدات ایالات متحده و شرکای آن نه. در حالی که اتخاذ یک الگوی دیپلماتیک جدید ضرر قابل توجهی را در کنار گذاشتن توافقی که در حال حاضر از حمایت گسترده بین المللی برخوردار است، به همراه خواهد داشت، اما این به ایالات متحده و ایران این امکان را نیز می دهد که نواقصی را که در سال های اخیر با بحث برجام همراه بوده است، کنار بگذارند.
در نهایت، دستیابی به یک توافق دیپلماتیک با ایران ممکن است به شدت ضروری نباشد. اگر پیامدهای توسعه برنامه هستهای آن به اندازه کافی قوی و روشن باشد، این امکان وجود دارد که ایران بدون توافق مشمول بازدارندگی شود. با این وجود، یک توافق مورد مذاکره باید هدف ترجیحی سیاست ایالات متحده باقی بماند، زیرا یک توافق قوی می تواند بی ثباتی و احتمال اشتباه محاسباتی را که سیاست متکی بر مهار و بازدارندگی مستلزم آن است، کاهش دهد. با این حال، احتمال اینکه هرگونه توافق جدید بین ایالات متحده و ایران، احیای برجام نباشد، به طور فزاینده ای افزایش می یابد. حرکت مستقیم به سمت مذاکره برای یک توافق جدید بدون شک در کوتاه مدت مملو از ریسک خواهد بود - اما اگر دولت بایدن برای تلاشهای خود حمایت داخلی و بینالمللی را ایجاد کند، میتواند نتیجه موفقیتآمیزتر و پایدارتری در دراز مدت داشته باشد.