نقش «موشک ها» در دکترین نظامی ایران
به گزارش اقتصادنیوز، در میانه مذاکرات هستهای حساس ایران و غرب، نگاهی کلیتر به استراتژی امنیت ملی ایران و زمینهها و انگیزههای شکلگیری آن، میتواند به درک بهتر اینکه "چرا تهران «برنامه توسعه موشکهای بالستیک» و «سیاستهای منطقهای» را «غیرقابل مذاکره» میداند" کمک کند. و احتمالاً میتواند درک طرف غربی را برای یافتن راهی برای آنکه رهبران ایران در این موضع خود انعطاف نشان دهند، بهبود بخشد.
دفاع از ایران
کتاب «دفاع از ایران: از پاسداران انقلاب تا موشکهای بالستیک» نوشته پروفسور گاودت بهگت (Gawdat Bahgat) استاد علوم سیاسی در دانشگاه دفاع ملی آمریکا و پروفسور انوشیروان احتشامی استاد روابط بینالملل در دانشگاه دورهام انگلیس، نشر دانشگاه کمبریج است که در مقدمه پشت جلد خود آورده است: «از زمان انقلاب 1979، دستگاه حاکمه ایران استراتژی دفاعی خود را که بازتابی از تجربه جنگ ایران و عراق و فشار بینالمللی بر این کشور است، تدوین و تبیین کرده است. دکترین جنگ نامتقارن، استفاده از نیروهای نامنظم در کمپینهای نظامی، استقرار موشکهای بالستیک، استفاده از شناورهای سریع نیروی دریایی برای ایجاد دردسر و سردرگم ساختن دشمنان و در نهایت توسعه قابلیت جنگ سایبری پیشرفته، همگی از ویژگیهای این استراتژی دفاعی منحصربهفرد است».
گاودت بهگت و انوشیروان احتشامی بر اساس طیف گستردهای از منابع اولیه به زبان های فارسی، عربی و انگلیسی، تحلیلی دقیق و معتبر از استراتژی دفاعی ایران ارائه می کنند. علاوه بر این، این کتاب به بررسی تطبیقی توانمندیهای ایران در قبال اسرائیل و عربستان سعودی، دشمن و رقیب اصلی منطقهایاش میپردازد. «دفاع از ایران» همچنین با چارچوببندی رویکردهای ایران پس از انقلاب در یک زمینه تاریخی گستردهتر، تأملات تحلیلی بیشتری را در زمینه تغییر نقش تهران در منطقه و در قبال ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین ارائه می کند.
تحریف استراتژی نظامی ایران
دنیل لاریسون، از سردبیران وبسایت Antiwar.com و سردبیر ارشد سابق مجله امریکنکانزرواتیو در مطلبی برای پایگاه تحلیلی ریسپانسیبلاستیتکرفت (وابسته به مؤسسه کوئنسی) با عنوان «درک واقعی موشکها و استراتژی نظامی ایران» به معرفی این کتاب جدید پرداخته که به تعبیر او نشان میدهد «چگونه سیاستهای ایالات متحده و جنگ تحمیلی از سوی عراق، ایران را به سوی دکترین نظامی نامتقارن و تقویت توان دفاعی بازدارنده، از طریق توسعه موشکهای بالستیک و شکلدهی به نیروهای همپیمان منطقهای سوق داده است». آقای لاریسون که دکترای تاریخ خود را از دانشگاه شیکاگو دریافت کرده، در این مطلب نوشته است:
ایالات متحده وسواس زیادی نسبت به ایران دارد، اما رهبران سیاسی و سیاست گذاران آمریکا اغلب دیدگاهی تحریف شده از اهداف و تواناییهای دولت ایران دارند.
این دیدگاه آنها را به پذیرش سیاستهای غیرضروری و مضر سوق میدهد که هم به منافع آمریکا و هم به رفاه مردم ایران آسیب میزند. به طور خاص، این دیدگاه متعارف شاهینهای جنگطلب آمریکایی نسبت به ایران است که تلاش میکند استراتژیهای ایران را عمدتاً ناشی از ایدئولوژی و تمایل [ادعایی] به صدور انقلاب خود به خارج از کشور جلوه دهند، و به همین دلیل، بسیاری از سیاستگذاران ایالات متحده هرآنچه ایران انجام میدهد را بهطور یکجانبه به آنچه «توسعهطلبی» و «رفتار تهاجمی» میخوانند، نسبت میدهند.
این امر به نحوه تفسیر ایالات متحده از اقدامات دولت ایران رنگ میدهد، که به ناچار سیاست واشنگتن در قبال ایران را بیش از آنچه لازم است تقابلآمیز میکند. ارزیابی دقیقتر از این که چرا دولت ایران آنگونه رفتار میکند، میتواند سیاستگذاران ایالات متحده را به ایجاد سیاستی متفاوت و کمتر خصمانه نسبت به آنچه کشور ما (ایالات متحده) در 40 سال گذشته در قبال ایران اتخاذ کرده، سوق دهد.
به همین دلیل است که مطالعه کتاب جدید «دفاع از ایران: از پاسداران انقلاب تا موشکهای بالستیک» نوشته گاودت بهگت استاد مصریتبار دانشگاه دفاع ملی آمریکا و انوشیروان احتشامی استاد ایرانیتبار دانشگاه دورهام انگلیس، کمک مهمی به درک ما از سیاستهای امنیتی ایران است. بهجت و احتشامی از طریق تحقیقات گسترده خود در مورد توانمندیهای نظامی و دکترین دفاعی ایران توضیح میدهند که چگونه و چرا ایران پس از انقلاب سیاستهایی را که اکنون نیز دنبال میکند، توسعه داد. آنها جزئیات چگونگی عبرت آموختن ایران از تجربه انزوا در طول جنگ با عراق و چرایی ایجاد مجتمع نظامی-صنعتی بومی خود را بیان می کنند و بر اهمیت تجربه جنگ در شکل دادن به تفکر رهبران ایران در مورد نیاز به دفاع موثر در برابر حمله خارجی تأکید میکنند.
دکترین نظامی نامتقارن و بازدارنده
ایالات متحده در این تفکر به عنوان تهدید اصلی برای بازدارندگی بزرگ جلوه میکند، و برای این منظور ایران سرمایه گذاری زیادی در ایجاد زرادخانه موشکی خود کرده است تا مطمئن شود که آنها از همان آسیب پذیری در برابر حمله که در دهه 1980 متحمل شدند، متحمل نمی شوند. از آنجایی که ایران نمی تواند با قدرت متعارف دشمنان خود برابری کند، دکترین جنگ نامتقارن را برای بهره برداری از نقاط ضعف سایر کشورها با هدف ایمن سازی ایران در برابر تهدیدات خارجی اتخاذ کرده است.
همانطور که بهگت و احتشامی چندین بار در کتاب تأکید میکنند، «دکترین نظامی جمهوری اسلامی اساساً یک دکترین تدافعی است». بنابراین، یکی از اهداف اصلی دکترین نامتقارن «متقاعد کردن آن دشمنان است که در صورت حمله به ایران، بهای گزافی را خواهند پرداخت». سیاستگذاران ایالات متحده بهتر است این موضوع را جدی بگیرند و بدانند که حمله به ایران تقریباً به طور قطع باعث انتقامجویی بزرگ خواهد شد. برخلاف سایر کشورهای ضعیفتر که ایالات متحده در گذشته به آنها حمله کرده است، دولت ایران توانایی مقابله و تحمیل خسارات واقعی را خواهد داشت.
مکمل کتاب آریان طباطبایی
«دفاع از ایران» مکمل خوبی برای مطالعات موجود در مورد سیاست های امنیتی ایران، به ویژه مطالعه «آریان ام. طباطبایی» (مشاور ارشد «بونی جکینز»، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات و امنیت بینالمللی) درباره استراتژی امنیت ملی ایران در کتاب «بدون پیروزی، بدون شکست» است.
کتاب بهگت و احتشامی تقویت کننده مطالعات طباطبایی مبنی بر این است که «ایران تا حد زیادی شبیه به اکثر دولتهای دیگر است:حافظه تاریخی کشور، تفکر امنیتی آن را شکل میدهد، که به نوبه خود سیاستهای آن را هدایت میکند، که از آن یک بازیگر نه کاملاً عقلانی و نه منحصراً ایدئولوژیک میسازد».
بهگت و احتشامی به نتیجه مشابه طباطبایی میرسند: «جمهوری اسلامی ایران مانند هر کشور دیگری در جهان سیاست خود را بر اساس جهتگیری ایدئولوژیک و منافع ملّی تلقی میکند. برخلاف دیدگاه مایک پمپئو، ایران در حال حاضر یک کشور عادی است و باید به این شکل درک شود».
موشکهای بالستیک، بازدارنده متعارف
هسته اصلی توان دفاعی ایران برنامه موشکی بالستیک آنهاست. در حالی که شاهینهای ضدایران اصرار دارند که این برنامه را مرتبط با موضوع هستهای نشان دهند، بهگت و احتشامی تشریح میکنند که ایران بر توسعه نیروهای موشکی خود بهعنوان یک بازدارنده متعارف تمرکز کرده است و نه بهعنوان وسیلهای برای حمل سلاحهای هستهای که ایران آشکارا خود آن را ندارد و حتی در تلاش برای ساختن آن نیست.
تصمیم ایران که چند سال پیش برای محدود کردن برد موشکهای خود گرفته شد و در عوض روی بهبود دقت کار کرد، این تفسیر را تأیید میکند. آنها نتیجه می گیرند که «شواهد موجود این ادعا را که ایران توانایی ICBM (موشک بالستیک قارهپیما) را توسعه داده است، تأیید نمی کند. از آنجایی که ایران برنامه تسلیحات اتمی ندارد، نیاز چندانی به این قابلیت نخواهد داشت».
ایران به دلیل پیری نیروی هواییاش و همچنین به این دلیل که به یاد می آورند که در اوایل جنگ با عراق در شرایطی که موشکی نداشتند، در یک وضعیت شدیداً بد قرار داشتند، به شدت به موشکهایش برای دفاع متکی است. همانطور که نویسندگان توضیح می دهند، «این تجربه تلخ اثر خود را بر استراتژیست های ایرانی گذاشته است: آنها مصمم هستند آسیب پذیری خود را برطرف کنند و از حملات جلوگیری کنند».
علاوه بر این، چون تحریم ها منابع موجود خود را محدود می کند، ایران به ساخت موشک های خود با هزینه نسبتاً کم روی آورده است. در این زمینه، موشکها به عنوان روشی مقرون به صرفه برای تطبیق با قدرت هوایی ایالات متحده و دیگر رقبا و دشمنان منطقهای تلقی میشوند.
دولت ایران برنامه موشکی خود را غیرقابل مذاکره میداند زیرا برای استراتژی دفاعی آنها بسیار مهم است و بسیار بعید است که این دیدگاه در آینده قابل پیش بینی تغییر کند. اگر سیاستگذاران ایالات متحده درک بهتری از اهمیت برنامه موشکی بالستیک برای قابلیتهای دفاعی دولت ایران داشتند، متوجه میشدند که چرا درخواستها برای محدود کردن آن در تهران بیمعنی است.
همپیمانان منطقهای
این کتاب بر روی هر یک از قابلیتهای نظامی ایران در فصلهای جداگانه تمرکز دارد، از جمله توسعه قابلیتهای سایبری ایران، پهپادها و استفاده آنها از نیروهای متحد منطقهای به عنوان بخشی از استراتژی دفاعی.
بحث آنها در مورد استفاده ایران از نیروهای همپیمان منطقهای اهمیت ویژهای دارد زیرا این روابط بخش عمدهای از توانایی ایران برای ارائه قدرت و نفوذ در منطقه را تشکیل میدهد. مانند موشکها، «نیروهای همپیمان ظاهر شدهاند تا جایگاه مرکزی را در دکترین امنیتی ایران اشغال کنند و در خدمت منافع آن در سراسر منطقه باشند» و به همین دلیل، ایران بعید است که این روابط را حتی زمانی که تحت فشار شدید برای انجام این کار قرار گیرد، رها کند.
در حالی که طرفداران تحریمهای «فشار حداکثری» دوست دارند فکر کنند که کاهش درآمد ناشی از تحریم اقتصادی، روابط ایران با این گروهها را تضعیف میکند، هزینه حمایت از این گروهها بسیار کم است و فشار زیادی بر منابع ایران وارد نمیکند. اما با توجه به اهمیت این گروهها برای استراتژی بزرگتر ایران، تهران احتمالاً منابع مورد نیاز برای حفظ روابط خود با آنها را بدون توجه به شدت تحریمها پیدا خواهد کرد. این واقعیت که روابط ایران و متحدان منطقهای در طول سالهای تحریمهای سنگین قبل از امضای توافق هستهای ادامه یافته و حتی ذیل «فشار حداکثری» تشدید شده است، این نتیجه را تایید میکند.
در دفاع از استراتژی دفاعی ایران
«دفاع از ایران» یک مطالعه عالی در مورد تواناییهای نظامی و استراتژی دفاعی ایران است و خواندن آن برای هر کسی که در مورد سیاست ایران کار میکند یا در مورد آن بحث میکند، ضروری است. این کمک می کند تا بفهمیم دولت ایران چگونه چیزها را میبیند، چگونه تهدیدها را درک می کند، و چگونه میخواهد آن تهدیدها را از عملیاتی شدن بازدارد.
اگر یکی از عناصر مهم حکومتداری خوب این باشد که سیاستگذارانش بتوانند درک کنند که رهبران سایر دولتها چگونه به جهان نگاه میکنند، سیاستگذاران ایالات متحده از فهم درسهای این کتاب سود زیادی خواهند برد.