جهان خمیرِ بازی نیست!
راه گفتگو با رئیس زندان بسته نبود و پس از درخواست ملاقات با وی، انجام میگرفت.
برخی دوستانِ زندانی به محض روبرو شدن با رئیس زندان، درخواست خود را مطرح میکردند و با لحنی آمرانه به او میگفتند که اگر درخواستشان را فوری قبول نکند آنها هم چنین و چنان خواهند کرد!
رئیس زندان هم اگر از کوره در نمیرفت، لحنی استهزاءآمیز به خود میگرفت و خطاب به آنها میگفت؛ اگر شما اینقدر قدرت دارید، چرا زندانتان کردهاند؟
حالا دولت بلژیک به دلایل امنیتی و غیرامنیتی تصمیم به تصویب لایحهای در مجلس آن کشور برای "تبادل مجرمان" با برخی از کشورها از جمله ایران گرفته است. برخی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی که از این تصمیم خشمگین شدهاند؛ با زبانی دستوری و آمرانه و به کارگیری عباراتی تند و درشت و بعضاً تهدیدآمیز علیه دولت بلژیک، در صدد منصرف کردن دولت بلژیک از این تصمیم برآمدهاند.
قاعدتاً دولت بلژیک میتواند به آنها بگوید که گوشش برای شنیدن تمام استدلالات و احتجاجاتشان در بارۀ عواقب تصویب لایحه، باز است، اما اگر آنها این همه قدرت در خود میبینند که نه فقط با بلژیک بلکه با بیشتر کشورهای اروپایی با درشتگویی و زبان تهدید سخن بگویند و از این طریق آنها را به انجام کاری وادار سازند یا مانع انجام کاری از سوی آنها شوند؛ پس چرا خودشان در تبعید به سر میبرند؟
از زمانی که مارکسِ مرحوم گفته است: "فلاسفه تاکنون به تفسیر چهان پرداختهاند حال آنکه مسئله تغییر جهان است" عدهای در میان نحلههای مختلف فکری و سیاسی، واقعاً باورشان شده است که جهان به مثابۀ "خمیر بازی" در دست آنهاست و هر لحظه میتوان آن را به شکل دلخواه خود در آورد!
بدبختانه ما ایرانیان از مقامهای جمهوری اسلامی گرفته تا برخی اصلاحطلبان و بسیاری از نیروهای حامی براندازی، نه فقط به دنیا مانند خمیر بازی مینگریم، بلکه در موردِ شکل و شمایل و ماهیت آن نیز دچار خیالپردازی شدهایم.
دنیا خارج از ذهنیت ما قوانین و قواعد خود را دارد، گو اینکه ذهنیت ما هم به سهم خود بر آن اثر میگذارد.
به نظرم در این دنیا رحمت خداوند شامل کسانی میشود که دامنۀ تغییرپذیری و تغییرناپذیری جهان را در یابند و از میزان قدرت و اثرگذاری خود در این زمینه آگاه باشند.
نیروهای خیالپرور گاهی با یک موفقیت اتفاقی که ناشی از تأثیر هزاران عاملِ خارج از اراده و کنترل آنها بوده است، واقعاً احساسِ رام کردنِ اسب سرکش سرنوشت را پیدا میکنند و با این توهم، بیمحابا میتازند. سرنوشت اما اسب رامی نیست، بلکه دیوانهای است تیغ در دست که در کوره راه زندگی هر رّد پایی را نفیرکشان دنبال میکند.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده