آرماگدون هستهای
آرماگدون واژهای است که از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان به عاریت گرفته شده و ناظر بر برخورد خونین و مهلک جنگهای آخرالزمانی است و بحران موشکی کوبا، دقیقا در 60سال پیش در این ماه، بزرگترین بحران دوران جنگ سرد بود که احتمال برخورد اتمی بین دو ابرقدرت را با استقرار موشکهای شوروی در کوبا جدی کرد و نهایتا بعد از افزایش تنش در دوران کندی، روسها حاضر به برچیدن موشکهای خود از کوبا شدند. حرفهای بایدن بهگونهایکه منعکس شد، فضای روانی خاصی از ترس و نگرانی را ایجاد کرد. بعد از آن سخنان، مقامات آمریکایی سعی کردند که فضا را تا حدودی آرام کنند و بگویند که هنوز اطلاعات دقیق و مبتنی بر فعالیتهای پنهان از تحرک هستهای روسیه ندارند و لذا احتمال آن مطرح است نه قطعی بودن وقوع آن.
سخنان بایدن را که شاید سنگینترین اظهارات سیاست خارجی او در دو سال گذشته باشد، چگونه میتوان تجزیه و تحلیل کرد؟
در فضای جاری جهانی و داخلی آمریکا، حداقل سه مفهوم اساسی میتواند ما را در واکاوی این سخنان یاری کند: «جنگ روانی- استراتژیک آمریکا و روسیه»، «بار انتخاباتی داشتن» و «خشن شدن زبان تعاملات بینالمللی.»
الف- جنگ روانی- استراتژیک آمریکا و روسیه. نبرد استراتژیک که در واقع از پایان جنگ سرد در 1991 آغاز شد، با جنگ روسیه علیه اوکراین وارد مرحله نوین و کاملا سرنوشتسازی شد. دو عنصر «روانی» و «استراتژیک» در کنش و واکنش بین مسکو و واشنگتن در سه دهه گذشته بهطور عام و در هشت ماهی که از جنگ اوکراین میگذرد، به مفهوم روانی «برتری» و «غلبه» بسیار جدی داده است.
غرب و آمریکا در پی آن بودند و هستند که به روسیه بقبولانند که برترند و روسیه با فراز و نشیبهای گوناگونی و بعد از پذیرش اولیه برتری غرب و در مراحل بعد، رد برتری غرب و تاکید بر هویت و ارزشهای متفاوت خود، وارد رویارویی روانی- هنجاری پیچیدهای شد که همچنان ادامه دارد. بهطور کلی باید گفت که ابعاد و جنبههای روانی، هیچگاه مانند شرایط کنونی روابط بینالمللی برجسته نبودهاند. اما این وجه روانی، همراه با وجه استراتژیک است که با غلبه نظامی، اهمیت یافتن دوباره ژئوپلیتیک و بازنویسی حوزههای نفوذ همراه است. جنگ اوکراین مظهر این وجوه همزاد روانی و استراتژیک است. در چنین فضایی هر دو طرف از هر ابزاری استفاده میکنند و جالب آنکه «استفاده از هر ابزار» هم در لفظ است و هم در عمل. سخنان بایدن خودابزار روانی - استراتژیک است؛ مخصوصا اگر در نظر داشته باشیم که در 1962 و بحران معروف موشکی، کندی دموکرات و آمریکای قوی، پیروز شدند.
ب- بار انتخاباتی داشتن. سخنان بایدن فقط درباره استراتژی نیست. با وجود چهارهفته به برگزاری انتخابات میاندورهای سرنوشتساز، هر حرف و اقدامی بار انتخاباتی دارد. انتخابات پیچیده شده است و روز به روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود. با وجود تکانهها و اقدامات دولت بایدن در حوزه اقتصادی و افزایش اندک ولی قابل ملاحظه او در افکار عمومی با نرخ حدود 43درصد، چالشهای فراوانی فرا راه بایدن و همحزبیهای دموکرات او قرار دارد. این چالشها متعدد و چند لایهاند.
لایهای از این چالشها، ابعاد اقتصادی را دربرمیگیرد. در رأس آنها مساله قیمت مواد سوختی و بنزین است. این بسیار قابل تامل است که گروه موسوم به اوپکپلاس، تصمیم به کاهش تولید نفت گرفت که مواضع تند بایدن هم در آن موثر بود. هرچند درباره و میزان اثرگذاری آن، هنوز به دقت نمیتوان سخن گفت، ولی افزایش قیمت بنزین، بدون چالش برای بایدن نخواهد بود. علاوه بر این بررسیهای اقتصادی، احتمال افزایش تورم و حتی امکان به وجود آمدن شرایط رکود در سال آینده در آمریکا را نشان میدهند. از نظر اجتماعی، تسلط محافظهکاران بر دیوان عالی کشور و امکان اتخاذ تصمیم در چند پرونده مهم قضایی که پیامدهای سیاسی دارند، مانند پرونده چگونگی تقسیمات داخلی ایالتها در امر رایگیری، چالشهای جدی برای دولت بایدن فراهم میکند.
در چنین فضایی طرح بحرانی در تراز بحران موشکی کوبا در 1962 و برابرسازی آن شرایط با امروز به ارتقای موقعیت بایدن بهعنوان رئیسجمهور جاری کمک میکند. باید در نظر داشت که در بحرانها مخصوصا بحرانهای سیاست خارجی آمریکا، شخصیت و نقش رئیسجمهور برجسته میشود. اما ماورای استفاده ابزاری از مباحث مربوط به برخورد اتمی در حوزه انتخابات باید توجه داشت که تحول عمدهای در جهان روابط بینالمللی رخ داده و آن خشن شدن زبان تعاملات بینالمللی است.
ج- زبان خشن بینالمللی. در سه دههای که از پایان جنگ سرد میگذرد، به مرور زبان بینالمللی خشنتر شده است. جنگهای بالکان دهه90، وقایع تروریستی یازده سپتامبر2001 و حملات آمریکا به افغانستان و عراق و موضوع تغییر رژیمها مخصوصا با طرح بحث مسوولیت حمایت و آنچه در لیبی، سوریه و یمن رخ داد و سر برآوردن داعش و برآمدن دوباره طالبان، واژگان خشن و تند را در روابط بینالمللی برجسته کرد. این روند با حمله روسیه به اوکراین به اوج رسید. البته موضوع احساس، ادراک، زبان و عمل خشن در روابط بینالمللی و اوجگیری آن نیاز به بحث مستقل و مبسوط دیگری دارد؛ ولی اجمالا باید گفت که زبان محاوره روابط آمریکا و روسیه نیز تندتر، خشنتر و نظامیتر شده است و این زبان تند دارد رنگ و بوی اتمی هم پیدا میکند. زبانها بازتاب اندیشهها هستند و هر دو به رفتارها شکل میدهند. این به آن معنا نیست که بین این دو جنگ یا برخورد هستهای رخ خواهد داد. این به آن معناست که فضای روابط بینالمللی دگرگون و تند شده است.
هر چه هست سخنان بایدن درباره پوتین و جنگ آخرالزمانی هستهای، چندوجهی است و بازتاب شرایط درونی و انتخابات پیش رو همراه با دگردیسیهای روانی و استراتژیک بینالمللی و تحول در زبان محاورات بین قدرتهای بزرگ است که ریسک وقوع حادثهای بزرگ در محیط بینالملل را بالا برده است.
منبع: دنیای اقتصاد