واکنش شکوری راد به انتقادات کیهان/طیف رادیکال اگر بهانه لازم را پیدا کند، نشانی از اصلاحات باقی نخواهد گذاشت
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتماد، همانطور که از قبل نیز پیشبینی میشد، بیانیه جبهه اصلاحات با واکنش تند طیفهای رادیکال در دو راس پاره خط افراطیون داخلی و براندازان بیرونی مواجه شد. بیانیهای که با اشاره به محتوای فکری و عملی اصلاحات و با مطرح کردن گزارههایی چون مدارا، ضرورت حضور فعال زنان در جامعه، حراست از آزادیهای فردی و اجتماعی، عدم خشونت، حاکمیت قانون، تنشزدایی، شایستهسالاری و... تلاش میکند ضمن تحلیل چرایی بروز بحران اخیر، راهکارهای عملیاتی برای برونرفت از مشکلات را نیز ارایه کند با چنان برخوردهای تندی از سوی طیفهای افراطی جناح راست و براندازان خارجنشین مواجه شد که برای برخی ابهامات فراوانی ایجاد کرده است. مدتهاست که بسیاری از تحلیلگران نسبت به نزدیکی مواضع افراطیون داخلی و تندروهای خارجی هشدار داده و این پرسش را مطرح میکنند که نزدیکی و همسانی مواضع پایگاه رسانهای جناح راست در ایران با مواضع دشمنان بیرونی ایران، آیا به این معنا نیست که اهداف «تندروها» حتی در دو دنیای موازی با هم یکسان است و نهایتا هم به هم میرسند؟ به عنوان نمونه نحوه نقد برجام در روزنامههای اصولگرای داخلی با نقدهایی که در رسانههای رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و... در خصوص این سند بینالمللی صورت میگرفت از یک منطق مشترک برخوردار بودند. این نزدیکی مواضع و همسانی دیدگاهها، پس از بیانیه جنبش اصلاحات نیز به روشنترین شکل نمایان شد.
زمانی که هم تیغ تیز انتقادات رادیکالهای جناح راست و هم بغض و کینه برنامههای رسانههای پارسیزبان ایرانی متوجه این بیانیه شد و هر کدام با ادبیات خاص خود تلاش کردند، اصلاحات را به دلیل اتخاذ رویکرد مصلحانه و تلاش برای سوق دادن جامعه به فضای عدم خشونت بنوازند. جالب اینجاست که رسانههای رادیکال جناح راست، اصلاحات را به دلیل سوق دادن جامعه به سمت براندازی و انقلاب شایسته تندترین برخوردها میدانند، اما درست در موضع متضاد رسانههای ماهوارهای اصلاحات را به دلیل تلاش برای جلوگیری از انقلاب و دگرگونیهای عظیم در جامعه شایسته تندترین نقدها میدانند. یعنی یک منطق اما با دو استدلال ظاهرا متفاوت. بر این اساس است که ستوننویس سرویس سیاسی کیهان با ادبیاتی چون «اصلاحطلبان وطنفروش»، «خائنان»، «غربزدگان»، «فتنهگران» و «گرا دهندگان به دشمنان» از جنبش اصلاحات یاد میکند و رسانههای ماهوارهای با عباراتی چون «وابستگان به قدرت»، «نوشندگان خون ملت»، «سد راه انقلاب مردم ایران» و... از آنها نام میبرند. اما این یکسانی در مواضع طیفهای تندرو ناشی از چیست؟ چرا در جریان رخدادهای اخیر هم آوای یکسانی از دو سوی این پارهخط تندروی مشاهده میشود؟
پای آرای خاموش در میان است؟
تحلیلگران معتقدند پاسخ این پرسش در محتوای گفتمان اصلاحات و دیدگاه مردم نسبت به این محتوا نهفته است. تقی آزاد ارمکی یکی از اساتید جامعهشناسی دانشگاه تهران در جریان گفتوگو با «اعتماد» از وجود یک جمعیت خاموش در بطن جامعه ایرانی سخن میگوید که هنوز به اصلاح امور از طریق غیرخشونتآمیز معتقدند، جماعتی که تعداد آنها به دهها میلیون ایرانی میرسد و بهرغم مخالفت با روش فعلی نظام حکمرانی، معتقدند نباید کشور را به سمت روشهای خشونتآمیز و خطرناک سوق داد. به اعتقاد این استاد دانشگاه اگر جامعه هنوز دچار دگرگونی عظیم سیاسی - اجتماعی نشده، ناشی از آن است که این طیف عظیم از ایرانیان هنوز به رویکردهای مصلحانه و غیرخشونتآمیز اعتقاد دارند و مایل هستند اصلاحات و مطالبات مورد نظر خود را از روشهای غیرخشونتآمیز محقق کنند. تلاش اصلاحات برای قرار گرفتن در نقش یک حلقه میانی که از یک طرف به جوانان و زنان و... پیام بدهد که میتوانند مطالبات خود را در بستر کنشگری مدنی محقق کرده و از سوی دیگر حکومت را متوجه این واقعیت کنند که در صورت عدم پاسخگویی به مطالبات اقشار مختلف ایران باید آماده بحرانهای فراگیری در جامعه باشد، طیفهای تندرو را در هر دو سوی این پارهخط برآشفته میسازد. دلیل وارد ساختن تندترین اتهامات به اصلاحطلبان از سوی رادیکالهای اصولگرا و رسانههای ماهوارهای نیز ناشی از چنین نقش محوری از سوی جنبش اصلاحات است. عباس عبدی اما از منظر متفاوتی به این بحث ورود میکند و در یادداشت امروز «اعتماد» مینویسد: «... من فکر میکنم که اگر مسیر اصلاحات مقید بودن به آن دو گزاره اصلی، یعنی نپذیرفتن «نقض حاکمیت قانون» و «شکاف قدرت و مسوولیت» را کنار نمیگذاشتند و از خط قرمزهای منطقی اصلاحطلبی عدول نمیکردند، احتمالا با وضعیت دیگری جز اینکه هست، مواجه بودیم. بهتر بود اصلاحطلبان راهی را باز میکردند به جای آنکه نقش سرعتگیر را ایفا کنند...»
«اعتماد» برای آگاهی از کم و کیف این شرایط گفتوگویی را با دو تن از چهرههای اصلاحطلب ترتیب داده تا در خصوص بیانیه جنبش اصلاحات، محتوای آن و چرایی برآشفتن طیفهای رادیکال داخلی و خارجی از آن بپردازد. علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات و فاطمه راکعی یکی از فعالان اصلاحطلب حوزه زنان در این گفتوگو با اشاره به ضرورت سوق دادن جامعه به سمت فعالیتهای مدنی و غیرخشونتآمیز از تلاشهای طیفهای تندرو برای فراگیر ساختن بحران صحبت کردند.
علی شکوریراد: حکمرانی کنونی برای مردم قابل قبول نیست
علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات با اشاره به بیانیه اخیر جنبش اصلاحات گفت: جنبش اصلاحات که از سال 1376 آغاز شد و تحولات عظیمی را در فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... کشور شکل داد، 25 ساله شده است. هرچند در این 25 سال فراز و فرودهای فراوانی را شاهد بوده است، اما بهرغم این فراز و فرودها و دشمنیها و تقابلهای جدی، اصلاحات ماندگار بوده و نقش برجستهای در گسترش آگاهیها و خشونت پرهیزی داشته است و شاهد ثمرات آن هستیم. در واقع به دلیل قوت پایههای گفتمان اصلاحطلبی، همه جریانات مختلفی که با آن تقابل داشته و میخواستهاند اصلاحات را از صحنه بیرون کرده یا آن را را حذف کنند، موفق به این کار نشدهاند. اکنون در درون حاکمیت جریانات بسیار پرقدرتی وجود دارند که به دنبال نابودی جنبش اصلاحات و از صحنه بیرون کردن اصلاحطلبان هستند.
شکوریراد با اشاره به اینکه نمونه این نوع برخوردها را میتوان در رسانههای تندرو جناح حاکم به عینه دید، ادامه داد: مطلبی که روزنامه کیهان در واکنش به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات نوشته، نشاندهنده بغض فراوانی است که در این بخش از نیروهای تندرو در درون حاکمیت علیه «جنبش اصلاحات» و «گفتمان اصلاحطلبی» وجود دارد. این طیف رادیکال اگر بهانه و مجال لازم را پیدا کنند، نشانی از اصلاحات باقی نخواهند گذاشت. این نوع واکنشها نشان میدهد اصلاحات یک جریان زنده و گفتمان آن اثرگذار است.
او گفت: اما اینکه اصلاحات بهرغم همه این دشمنیها و تقابلها و مخالفتها در عرصه عمومی، سیاسی، اجتماعی و در بطن افکار عمومی ایرانیان باقی مانده، برآمده از پایههای قانونی و رفتار خشونت پرهیز و دلسوزانهای است که این جناح همواره نسبت به ایران و اصل نظام در پیش گرفته است. برای اصلاحطلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمیداند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونهای دیگر از حکمرانی را طلب میکنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفتهاند، برخلاف اهدافی عمل میکنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند.
سخنگوی جبهه اصلاحات اظهار داشت: به دلیل همین رویکرد مردمگرایانه و مسالمتجویانه است که نقطه عزیمت اصلاحطلبان محکم است. این گفتمان پایههای نظری، فکری و اجرایی محکمی دارد که همین محتوا تداوم این جنبش را تضمین میکند. مبتنی بر این محتوای غنی است که مخالفان نتوانستهاند این جنبش را از میان ببرند و چون نتوانستهاند آن را از میان برده یا آن را مهار کنند از دست این جنبش عصبانی هستند. اما دشمنان اصلاحات را تنها طیفهای تندروی جناح حاکم تشکیل نمیدهند. در نقطه مقابل، بخشهای دیگری نیز قرار دارند که خواهان نابودی اصل نظام هستند و چون اصلاحطلبها را با خود همراه نمیبینند با آنها دشمنی میکنند. هر اندازه که حکمرانی طی سالهای اخیر بر طبل اصلاحناپذیری خودش کوبیده، اصلاحطلبان تضعیف و این جناح تندرو تقویت شده است. رویکرد اشتباه یعنی اصلاح ناپذیر نشان دادن خود - باعث شده بخشی از بدنه جامعه به سمت مخالفان اصل نظام متمایل شده، با اصل نظام ناسازگار شوند. امروز دور، دورِ براندازان شده و اصلاحطلبان به حاشیه رانده شدهاند.
او یادآور شد: هرچند اصلاحطلبان در هیچ قطب از دو قطبی حاضر حضور ندارند. اما اعتراضات و انتقادات خود را همان طور که از ابتدا داشتهاند و بر اساس آن گفتمان اصلاحات را شکل دادهاند، با صدای بلند فریاد میزنند. در بیانیه اخیر جنبش اصلاحات نیز به همان باورهای ریشهای گفتمان اصلاحطلبی اشاره شده است. این روند نشان میدهد که رویکرد اصلاحات رویکردی پایدار و بادوام است. 25 سال است که جنبش اصلاحات آغاز شده و 25 سال است که از قانونگرایی، خشونت پرهیزی، مردمسالاری، شایستهسالاری، تنشزدایی، گفتوگو و... صحبت میکند. البته برای اصلاحات، صبوری و استقامت، همواره پارامترهای مهمی هستند. در واقع در بطن زمان است که این مطالبات در عرصه عمومی به شکل یک مطالبه جدی و همگانی مطرح میشود. استقامت و استمرار بر پیگیری مطالبات اصلاحطلبانه نهایتا حاکمان را به این نتیجه خواهد رساند که کشور را این گونه نمیشود اداره کرد و تن به اصلاح امور مطابق خواست مردم خواهند داد.
شکوریراد خاطرنشان کرد: جنبشی که اخیرا در کشور پدید آمده است در عمل به حاکمان میفهماند که با روشهای فعلی مورد پذیرش جامعه نیستند و باید خود را اصلاح کنند. از این منظر، جنبش اخیر به کمک جنبش اصلاحات میآید تا روندی را که بر طبل اصلاحناپذیری میکوبد، متوجه ضرورتهای اصلاح و تحول کند. اگر کسانی که در مصدر قدرت هستند، بپذیرند که نمیتوان به این شکل جامعه را اداره کرد و هسته سخت قدرت بخواهد اصلاحاتی صورت بدهد، اصلاحطلبان راهکارهای عملی مناسبی دارند که میتوانند عرضه کنند. اصلاحاتی که هم باعث رضایت مردم بشود و هم کشور را از معرض آسیبهای یک فرآیند انقلابی مصون نگه دارد. به این دلیل است که افراطیون در هر دو سو به خون اصلاحات و اصلاحطلبان تشنه هستند. آنها میدانند با وجود گفتمان اصلاحطلبی به اهدافی که مغایر منافع ملی است، نخواهند رسید.