چرا اروپایی ها تجارت با ایران را قربانی سیاست کردند؟
به گزارش اقتصادنیوز در این یادداشت آمده است:در گذشته، ایران و اروپا بهطور سنتی برای روابط اقتصادی خود اهمیت قائل بودند؛ اما اکنون سیر منفی روابط سیاسی ایران و اروپا نشان میدهد که اروپا فاکتور تجارت با ایران را که قبلا فاکتور مهمی برای اروپا بود، از معادله روابط با ایران خارج کرده است. حجم مبادلات ایران و اروپا در اوج خود در ۲۰۱۱ به بیش از ۲۷میلیارد یورو رسید. در ۲۰۱۷، تنها سال اجرای کامل برجام، حجم مبادلات سهبرابر سال ۲۰۱۵ شد و به ۲۰میلیارد و ۶۶۲میلیون یورو افزایش یافت. این رقم در سال ۲۰۲۰ به علت تحریم با سقوط ۷۸درصدی مواجه شد. جالب است بدانیم که حجم مبادلات ایران و آلمان که پیشگام دور جدید تیرگی در روابط ایران و اروپاست، با افزایش ۴درصدی در ۶ماه نخست سال ۲۰۲۲ به یکمیلیارد و ۷۲میلیون یورو رسیده است.
مشکل این است که طی ماههای اخیر، عوامل جدیدی وارد معادله شده و تجارت را به حاشیه راندهاند؛ عواملی که در گذشته تاثیر قابلاعتنایی بر روابط ایران و اروپا نداشتند. یکی از عوامل جدید را باید ناامیدی اروپا از احیای برجام دانست. به نظر میرسد، اروپا نیز بهموازات آمریکا به این باور رسیده است که جناح اثرگذاری در ایران به احیای برجام تمایل ندارد. اروپا شاید از جهاتی بیش از آمریکا خواستار احیای برجام است، تا آنجا که خروج آمریکا از برجام در دوره ترامپ به یکی از دلایل مهم تنش در روابط اروپا و دولت ترامپ تبدیل شد، به حدی که حتی اعضای اروپایی شورای امنیت با تلاش نافرجام دولت ترامپ برای احیای مکانیزم ماشه در اکتبر ۲۰۲۰ مخالفت کردند. اروپا از آنجا که در جوار خاورمیانه قرار دارد، همیشه تمایل بیشتری به حل مسالمتآمیز اختلاف بر سر برنامه هستهای ایران داشته است. اروپا از برخورد نظامی در این باره و عواقب آن، از جمله کشیدهشدن پای خود به ماجرا، بیثباتی بیشتر در حواشی مرزهایش، سیل مهاجران بیشتر و... نگران است.
اروپا همچنین نگران همسویی ایران با روسیه در جنگ اوکراین است. حمله روسیه به اوکراین تحول تکاندهندهای برای اروپا بود. قارهسبز، اوکراین را حریم امنیتی خود و نخستین خط دفاعی در برابر روسیه میداند. جنگ اوکراین تصورات غالب در دوره بعد از خاتمه جنگ سرد در اروپا مبنی بر غلبه صلح پایدار را باطل کرد و منشأ این نگرانی شد که در صورت موفقیت روسیه در اوکراین شبهتهاجمی دیگر آسمان اروپا را برای همیشه تیره خواهد کرد. این نگرانی منشأ تحولات ژئوپلیتیک مهم و دیرپایی در اروپا و روابط بینالملل و بازار انرژی شده است. در چنین شرایطی ادعای استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین، تکانه جدیدی برای اروپا بود. قطع آب و برق در مناطق وسیعی از اوکراین و این ادعا که گویا تخریب نیروگاههای برق و شبکه آبرسانی اوکراین توسط پهپادهای ایرانی انجام شده است، فاکتور افکار عمومی را نیز وارد معادله کرده و بیش از پیش دولتهای اروپایی را متوجه اقدامی علیه ایران کرد. این در حالی است که دولتهای دیگری مانند چین، هند و کرهشمالی که در جنگ اوکراین موضع بیطرفی داشتهاند، بهجد کوشیدهاند در معرض اتهام کمک نظامی به روسیه قرار نگیرند.
عامل سوم، اعتراضات در ایران و انعکاس گسترده آن در رسانهها و افکار عمومی اروپا بود. از آنجا که تصاویر و فیلمها از ایفای نقش عمده زنان و جوانان در این اعتراضات حکایت دارد، همه عناصر لازم برای دادن بار دراماتیک به اعتراضات در رسانههای بینالمللی فراهم بود که موجب ورود طیفی از چهرههای مشهور به صحنه شد و بر تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی افزود. طبعا در جامعهای که آرای عمومی مبنای اصلی چرخش نخبگان سیاسی است، این نخبگان نمیتوانند نسبت به بازخورد تحولات بیاعتنا باشند. عامل مهم دیگر در این باره، نقش مهاجران ایرانی و ایرانیتباران در دوسطح بود: در سطح نخست تحرک در بین عامه ایرانیان و تجمعاتی که برگزار کردند، نقش مهمی در سمتگیریها داشت؛ در سطح دوم هم نخبگان سیاسی ایرانیتبار در هیاتهای حاکمه اروپایی به نحوی که طی چنددهه اخیر بیسابقه بود، فعال شدند.
بهعنوان نمونه، دبیرکل حزب دموکرات آزاد و رئیس حزب سبز آلمان که به همراه حزب سوسیالدموکرات، ائتلاف حاکم کنونی را ساختهاند، ایرانیتبارانی هستند که در سنین نوجوانی از ایران به آلمان مهاجرت کردهاند. این دو و بسیاری از ایرانیان دیگری که عهدهدار سمتهای مهم انتخابی و انتصابی در آلمان هستند، تحتتاثیر تحولات ایران و تجمعات ایرانیان در اروپا فعال شدند و بیشک مواضع آنها تاثیر قابلتوجهی بر دولتهای اروپایی داشته است. چنین ایرانیانی در دیگر کشورهای اروپایی نیز در حال ایفای نقش مشابهی هستند. از جمله پیشنویس قطعنامه اخیر مجلس ملی فرانسه علیه جمهوری اسلامی ایران توسط ایرانیتباری به نام آدریان قمی تهیه شده بود.