همسرنوشتی شوم چین و غرب؟/ صدای پای ورژن جدید اقتدارگرایی!
به گزارش اقتصادنیوز ، گروهی از ناظران بر این باورند که جنگ سرد جدیدی بین ایالات متحده و چین در حال طلوع است، که با نبرد بین دموکراسی و خودکامگی همزمانی خواهد داشت. برنده این نبردها، آینده حکمرانی جهانی را تعیین خواهد کرد.از برخی جهات، این تصویر دقیق است: چرا که رقابت ژئوپلیتیکی زمینه را برای رویارویی آشکار هموار کرده است. اما از منظری دیگر، چنین نگرشی سطحی و گمراه کننده است.
بازگشت پیروزمندانه نبردهای ایدئولوژیک قرن بیستم
سایت(unherd) در این باره نوشت: وقتی نوبت به اساسیترین پرسشهای سیاسی میرسد، چین و ایالات متحده از هم جدا نیستند، بلکه بیشتر شبیه هم هستند، هر دو ابرقدرت در باب یک سیستم تکنوکراتیک-مدیریتی که هنوز کاملا تکامل نیافته، همگرایی دارند.چنین سیستمی که توسط جیمز برنهام و جورج اورول با عنوان «مدیریت گرایی» توصیف شده، محصول ظهور طبقه جدیدی از مدیران حرفهای است که به واسطه نفع شخصی مشترک در گسترش سازمانهای فنی و تودهای، در فرایند تکثیر مدیران و کشاندن جامعه به آغوش مداخله گر تخصص مدیریتی مشارکت دارند. در قلب سیستم، این اعتقاد وجود دارد که همه چیز - حتی پیچیدگی جامعه و خود انسان - را می توان مانند یک ماشین با تکنیک علمی درک، مدیریت و کنترل کرد.این مدیریتگرایی بود که به عنوان برنده واقعی نبردهای ایدئولوژیک قرن بیستم ظاهر شد. همانطور که اورول در سال 1945 پیشگویی کرد: «سرمایه داری در حال از بین رفتن است، اما سوسیالیسم جایگزین آن نمی شود. آنچه اکنون در حال ظهور است، نوع جدیدی از جامعه متمرکز و برنامه ریزی شده است که نه سرمایه داری خواهد بود و نه دموکراتیک.» چین فقط کمی جلوتر از غرب در مسیر رسیدن به آینده توتالیتر است.
شی این ایده را با ابزارهای جدید و در دسترس درهم آمیخته، احیا و مدرن کرده است: ابزارهایش عمدتا ماحصل انقلاب دیجیتال هستند. روشهای سنتی نظارت و کنترل بر تودههای اجتماعی که از آن تحت عنوان «حکومت اجتماعی» یاد میشود، با بسیج گسترده اینترنت و دستگاه نظارت دیجیتال ترکیب شدهاند. همزمان بانکزدایی در سالهای اخیر به طور فزایندهای در سراسر غرب به یک امر عادی تبدیل شده است. در ایالات متحده، تنها چند روز پس از رسوایی فاراژ، جی پی مورگان چیس حساب های جوزف مرکولا، مخالف واکسیناسیون کرونا، و همچنین حساب مدیر عامل، مدیر مالی کسب و کارش، همسران و همه فرزندانشان را بست. بسیاری از بانکزداییها با انگیزههای سیاسی انجام شدند. دولت جاستین ترودو در کانادا از اختیارات اضطراری برای مسدود کردن حسابهای بانکی و مصادره داراییهای کامیون داران معترض استفاده کرد. با این حال بانک ها تنها نهادهایی نیستند که درگیر می شوند. پلتفرم های پرداخت آنلاین نیز به آن ملحق شده اند.
وقتی غرب از الگوی چینی برای سرکوب استفاده می کند!
سوال این است: چرا بانکهای خصوصی و سایر کسبوکارها مشتریان را مجبور میکنند چنین هزینه ای را پرداخت کنند؟ در پاسخ باید گفت، این بانکها «بازیگران خصوصی» نیستند - آنها بخشی از اقتصاد مدیریتی در یک دولت-حزب مدیریتی نوظهور مانند چین هستند، جایی که طبقه نخبگان الیگارشی به دنبال حفظ حاکمیت خود هستند و هیچ نهاد بی طرفی در یک دولت-حزب نمی تواند موجودیت داشته باشد. دشمنان حزب-دولت، دشمنان نهاد هستند، یا این نهاد دشمن دولت-حزب است (که موقعیت سودآوری برای حضور در آن نیست). این همان معنای واقعی خطر اعتبار است: خطر ظاهر شدن در سمت اشتباه خط حزب.
در جامعه ای دیجیتالی شده مانند جامعه غرب، کنترل تراکنش های دیجیتال به معنای نظارت و کنترل بر همه چیز است. بنابراین، بانکزدایی بهعنوان وسیلهای بسیار موثر برای منزوی کردن و ساکت کردن یک فرد یا گروه هدفمند عمل میکند و به سرعت هرگونه حضور و نفوذی را از بین می برد.به نظر می رسد این درسی است که از روش چینی در برخورد با مخالفان گرفته شده است. در واقع، به نظر میرسد که نخبگان مدیریتی غرب به این نتیجه رسیدهاند که ابزارها و اختیارات لازم را برای اجرای یک سیستم اعتبار اجتماعی به سبک چینی در اختیار دارند. اگرچه هنوز سیستم مزبور تکمیل نشده، اما هیمن ساختارنوپا دارای ویژگیهای اساسی است: استفاده از هماهنگی عمومی-خصوصی و «حکومت اجتماعی» برای از بین بردن هر گونه تمایز بین زندگی عمومی و خصوصی، خطر عدم انطباق عمومی و مخالفت را به شدت افزایش می دهد.
ویروس مدیریت گرایی دموکراسی را در نطفه خفه کرد
فن آوری های جدید چون هوش مصنوعی و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) تنها به تسهیل این نوع کنترل گرایی کمک خواهد کرد. همانطور که فناوری قدرتمندتر و بیشتر در اختیار ماشین مدیریتی قرار می گیرد، چنگالش محکم تر می شود. زیرا همانطور که سیاس لوئیس نوشت، «هر قدرت جدیدی که انسان به دست میآورد، قدرتی بر انسان تحمیل خواهد کرد».امروز، همانطور که اورول پیش بینی کرد، ابر دولت های بزرگ برای تصاحب زمین مبارزه می کنند. اما با وجود تمام گمانهزنیهای گذشته مبنی بر اینکه قرن بیست و یکم با «برخورد تمدنها» تعریف میشود، اکنون تنها یک شکل خفهکننده از تمدن مدرن وجود دارد که موجودیتش را در سراسر جهان گسترش داده و شخصیتهای متعددش برای برتری امپراتوری رقابت میکنند. در غرب، مدیریت گرایی مترقی به آرامی دموکراسی را در طی یک قرن دستکاری خفه کرد، آن را توخالی کرد و اکنون پوست آن را می پوشاند. در شرق، ویروس وارداتی مدیریتگرایی کمونیستی، در قالب ماشین سردی که اکنون بر سرزمینهای چین حکومت میکند، متبلور شده است.