پیامد بزرگ جنگ غزه؛ دست نیاز آمریکا به سوی دشمن قدرتمند!
به گزارش اقتصادنیوز وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، این هفته برای گفتوگو با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، در واشنگتن بود.
به نوشته والاستریتژورنال، سفر آقای وانگ در اصل بخشی از یک فرآیند دیپلماتیک بود که راه را برای سفر رئیس جمهور شی جین پینگ به نشست اقتصادی آسیا و اقیانوسیه ماه آینده در سانفرانسیسکو آماده میکرد. اما همانطور که آنتونی بلینکن در اظهاراتش در شورای امنیت سازمان ملل تاکید کرد، آمریکا از چین کمک میخواهد تا از یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه جلوگیری کند.
این یک ایده کاملا دیوانهکننده نیست. چین مقدار زیادی نفت از خاورمیانه وارد میکند و کمبود عرضه و افزایش قیمت به اقتصاد چین که با فروپاشی بازار املاک و مستغلات خود و بحران مالی احتمالی دست و پنجه نرم میکند، کمکی نمیکند. اگر چین بخواهد نقش مهمی ایفا کند، به خوبی برای انجام این کار آماده است. به دلیل واگذاری برنامهریزیشده بین نیروهای ویژه اسکورت ۴۴ و ۴۵ نیروی دریایی چین در نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق، هر دو نیرو در حال حاضر در خلیج فارس فعال هستند و پکن را بهطور موقت به حضور نیروی دریایی پیشرو در آبراه استراتژیک تبدیل میکنند.
روی کاغذ، به نظر میرسد که تیم بایدن و تیم شی تقریباً یک چیز را در خاورمیانه میخواهند. به گزارش رسانههای دولتی چین، ژای جون، فرستاده چین برای ترویج گفتوگو، دستیابی به آتش بس و بازگرداندن صلح و همچنین ترویج راه حل دو کشوری، در حال سفر به خاورمیانه است. این به نظر بسیار شبیه چیزی است که بلینکن میگوید.
تماس با چین بر سر خاورمیانه در بحبوحه نشانههای دیگری از روند گرم شدن روابط چین و آمریکا صورت میگیرد. از زمانی که آقایان سالیوان و وانگ بهار گذشته در وین ملاقات کردند، وزرای امور خارجه، خزانهداری و بازرگانی و نماینده ویژه دولت در امور اقلیمی، جان کری، همگی از پکن دیدن کردهاند. آقایان سالیوان و وانگ ماه گذشته در مالتا گرد هم آمدند. خود شیجینپینگ پیامی دوستانه ارسال کرد که در مراسم شام کمیته ملی روابط ایالات متحده و چین در ۲۴ اکتبر در نیویورک خوانده شد. او روابط آمریکا و چین را برای جهان حیاتی خواند و تمایل چین را برای همکاری با آمریکا برای پاسخ به چالشهای جهانی ابراز کرد.
مراجعه به چین برای کمک در خاورمیانه، تغییری در سیاست خارجی اولیه دولت بایدن خواهد بود. هدف اولیه دولت بایدن این بود که روسیه را سر جای خود نگه دارد و ایران را آرام کند تا داراییهای اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی آمریکا را روی تهدید بزرگتر چین در حال رشد متمرکز کند. به طور بالقوه، سیاست جدید میتواند دقیقاً برعکس باشد: تلاشی برای توقف چین برای تمرکز مؤثرتر بر روسیه و ایران.
از نقطه نظر یک دولت متزلزل که دیوانهوار تلاش میکند به مجموعهای از رویدادهای پیش بینی نشده پاسخ دهد، برای همکاری با پکن حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد.
چین، در حالی که یک دشمن بالقوه قدرتمندتر از روسیه یا ایران است، اما منافع مشترکی با ایالات متحده دارد که آن دو دشمنان رادیکالتر فاقد آن هستند. هم چین و هم آمریکا ثبات اقتصادی جهانی و آرامش در خاورمیانه را دوست دارند. هر دو کشور از دنیایی سود میبرند که برای تجارت و سرمایهگذاری باز است.
تجارب تیم بایدن با دنیایی در آتش و نگرانیهای تیم شی در مورد مشکلات اقتصادی چین احتمالاً ذهن واشنگتن و پکن را بر روی گزینههایی برای حداقل یک دوره تنشزدایی متمرکز میکند.
انسان به بهترینها امیدوار است اما همانطور که دولت بایدن آموخته است، در جای خود نگه داشتن دشمنان سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. چین نمیخواهد خاورمیانه در یک جنگ منطقهای که باعث بحران جهانی انرژی میشود، نابود شود، اما میخواهد قدرت آمریکا را در منطقه بشکند.
پرزیدنت اوباما پس از اینکه به خط قرمز خود در جنگ داخلی سوریه بیتوجهی کرد ، به روسیه روی آورد تا او را از مخمصه شرمآور نجات دهد. روسیه با جمع آوری حداقل برخی از ذخایر تسلیحات شیمیایی سوریه به درستی «همکاری» کرد، اما بهای قدرت و اعتبار آمریکا بسیار بیشتر از آن چیزی بود که آقای اوباما میفهمید. تا به امروز، موقعیتی که روسیه با «کمک» به اوباما در سوریه به دست آورد، عامل اصلی بیثباتی منطقه و خطر فزاینده برای متحدان آمریکایی است.
دولت بایدن سیاست تا حد زیادی ضد چینی را دنبال کرده است. همسوییها را میان متحدان منطقهای آمریکا تقویت کرده، محدودیتهای شدیدی را بر دسترسی چین به فناوریهای پیشرفته اعمال کرده و متحدان اروپایی را تحت فشار قرار داده است تا موضع خود را در قبال پکن سختتر کنند.
گمان میرود که این حرکات، محبت زیادی نسبت به جو بایدن یا تمایلی برای حمایت از انتخاب مجدد او در رهبران چین ایجاد نکرده است. و مخالفت با سیستم جهانی مستقر در ایالات متحده در اعماق دیانای حزب کمونیست چین نهفته است. به نظر میرسد که شی تحت تأثیر تندروترین و تمامیت خواهترین اصول حزب قرار گرفته است.
نجات بایدن از یک مخمصه در خاورمیانه ممکن است آنقدرها در اولویتهای شی نباشد. به احتمال زیاد، چین امیدوار است که آمریکای تضعیف شده، با آبشاری از تهدیدهای بینالمللی که توسط دوقطبیسازی و اختلافات داخلی دو پاره شده و به سمت یک انتخابات جنجالی پیش میرود، توانایی خود را برای مدیریت بحرانهای بینالمللی از دست بدهد.
با مشاهده این که تیم بایدن در تلاش برای توقف روسیه و ایران چه بهای بزرگی را پرداخته است و واشنگتن چقدر در درک ماهیت خصمانه این روابط کند بوده است، چینیها ممکن است وسوسه شوند تا مانند ولادیمیر پوتین و ایران با دولت بایدن بازی کنند و امتیازات بیشتری برای توافقی که هرگز به دست نمیآید، به جیب بزنند.
تنها یک چیز وجود دارد که میتوانیم از آن مطمئن باشیم. هرچه تیم بایدن گرسنهتر به نظر برسد، «کمک» چین گرانتر خواهد بود.