سلاخی «بوفکور» در دولت رئیسی!
به گزارش اقتصادنیوز ، رییس بنیاد صادق هدایت در صفحه فیسبوک خود «بوف کور» چاپ افغانستان را با چاپ چهارم «بوف کور» در ایران مقایسه کرد.
او نوشت: «چاپ چهارم کتاب «بوف کور» صادق هدایت که در افغانستان چاپ شده است، به دستم رسید. «بوف کور» افغانی را با بوف کوری که اخیرا در ایران چاپ و منتشر شده، مقایسه کردم. روی جلد «بوف کور» ایرانی، نام کتاب و نام و تصویر هدایت ملاحظه میشود.»
رییس بنیاد هدایت یادآور شد که «در بوف کوری که در ایران چاپ شده است، موارد تغییرات، حذف و دخالت در متن» متعددند: « 70 مورد تغییر در متن، 60 مورد حذف متن، 8 مورد اضافه کردن به متن و حذف کامل یک پاراگراف، ملاحظه میشود. البته باتوجه به تغییرات وسیعی که در متن کتاب
«بوف کور» اصلی داده شده، این کتاب «بوف کور» صادق هدایت نیست. ظاهرا نام او را دارد ولی در باطن، بوف کوری است که دچار ممیزی بسیار شده و چاپ شده بدون احترام به اصالت اثر.»
اعتماد در این باره نوشت: جهانگیر هدایت از انتشار کتاب براساس نسخه اصلی در افغانستان خبر داد: «ولی در «بوف کور» چاپ افغانستان، هیچ یک از این موارد ملاحظه نمیشود و متن چاپ شده مطابق نسخه اصلی «بوف کور» است. [نسخه چاپ شده اخیر در ایران نشان از آن دارد که] کتابسازی فقط خواسته «بوف کور»ی چاپ کند و به مردم بفروشد. به طور کلی موارد اختلاف متن 138 مورد است که در 80 صفحه در سطح وسیعی قابل ملاحظه است.»
در ادامه یادداشت جهانگیر هدایت در اشاره به قدر و منزلت ادبی و هنری کتاب در سطح بینالمللی آمده است: «برای آنکه بدانیم کتاب «بوف کور» صادق هدایت در دنیا چه موقعیت و مقامی دارد، براساس کتب و مدارک موجود این کتاب از سال 1330 تاکنون در 165 کشور دنیا به 47 زبان توسط 100 مترجم، ترجمه و 236بار چاپ شده که 127 ناشر به این مهم پرداختهاند و ضمنا در 34 دانشگاه نیز تدریس میشود. شاید کمتر کتابی در ادبیات معاصر ایران چنین وسعت حضور بینالمللی داشته است.»
او از ناشر این نسخه قلع و قمع شده با عنوان «چاپگر» یاد کرد و در افسوس رفتاری چنین با اثر بلندآوازه نویسنده شهیر ایرانی نوشت: «حال به جای آنکه این تکریم و احترام بینالمللی موجب مباهات قرار گیرد چاپگری، این کتاب را با ممیزی بسیار چاپ و منتشر میکند و خوشحال است که
«بوف کور» مثله شده را هر جلد 50 هزار تومان به مردم فروخته است.»
برادرزاده صادق هدایت در پایان، ناشر را مسوول این رفتار و چاپ چنین نسخهای از کتاب دانست: «باید توجه داشت که مسوول هر کتاب کسی است که آن را چاپ میکند و اداره کتاب فقط مجوز چاپ میدهد و مسوولیتی در قبال متن کتاب ندارد. پیشنهاد من آن است که اجازه چاپ و انتشار «بوف کور» در ایران داده نشود.»
چنین رفتارهایی با آثار ادبی اگرچه در ایران بیسابقه نیست اما آنچه مورد اخیر درباره «بوف کور» را از موارد قبلی جدا میکند، رفتار ایجابی مبنی بر علاوه کردن چیزهایی به متن است که روح نویسنده هم هرگز از آنها خبر نداشته است.
تا پیش از این سانسور کتاب در ایران عمدتا جنبه سلبی داشته و انتقادها هم متوجه کاستن از متن و به تعبیری جراحت ایجاد کردن در اثر و محروم کردن خواننده از بخشهایی از آن بوده؛ امروز اما انگار سانسور و تحریف ادبیات در ایران وارد دوره تازهای شده است. دورهای که کارگزاران حوزه کتاب، شاید از روی بیاطلاعی، کتابی را شایسته انتشار میدانند که بخشهایی از آن هرگز از ذهن و زبان و قلم مولفش جاری نشده است!