پوتین روسیه را روی میدان مین قرار داد/ پاشنه آشیل کرملین
به گزارش اقتصادنیوز، از فردا 15 مارس انتخابات ریاست جمهوری روسیه آغاز می شود؛ کارزای که کسی در باب نتیجه اش تردیدی ندارد. این بار نیز پوتین برنده خواهد بود. اما کرملین برای اطمینان از این خروجی این کارزار به اقداماتی خارق العاده دست زده: در 8 فوریه، کمیسیون مرکزی انتخابات اعلام کرد که نامزد ضد جنگ یعنی بوریس نادژدین رد صلاحیت شده است. هشت روز بعد، الکسی ناوالنی در زندان واقع در قطب شمال درگذشت، رخدادی که موجب شد تا انگشت اتهام به سوی کرملین نشانه برود. ناوالنی هیچگاه در انتخابات شرکت نکرد، اما سیاست روسیه تا همین اواخر به تقابل ناوالنی و پوتین تقلیل یافته بود. اکنون پوتین در میدان سیاسی بدون رقیب است. با بیرون رفتن چهره هایی مانند ناوالنی و نادژدین، این انتخابات می تواند مهر تاییدی بر تداوم ریاست پوتین و پروژه اش، یعنی جنگ در اوکراین، باشد.در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده است. اقتصاد نیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «فراز و نشیب اقتدارگرایی پوتین/ چگونه روسیه غرب را غافلگیر کرد؟» و بخش دوم تحت عنوان «چگونه پوتین جامعه مدنی را مهار کرد؟/ روسیه درگیر در باتلاق ناممکن ها» منتشر شد و در ادامه بخش سوم و نهایی امده است.
پاشنه آشیل پوتین
پوتین، هرگز به مدرنیزاسیون اعتقاد نداشت، بنابراین وقتی احساس کرد که این چنین فرایندی کارساز نیست، آگاهانه به نفع باستان گرایی، مدرنیزاسیون را قربانی کرد. رژیم ابتدا در داخل محدودیت هایی را تعریف کرد و به تدریج هر آنچه از غرب می آمد را حذف و مفهوم قرون وسطایی «مسیر روسیه» که نفوذ اروپا را بدعت می دانست، دوباره پذیرفت.پوتین تعجب می کند که مارکسیست خوانده شود. اما او حداقل تا حدودی جبرگرای اقتصادی است، زیرا تاکتیک اصلی اش برای حفظ قدرت، حفظ سطح از طریق رفاه اجتماعی-اقتصادی است – به ویژه با خرید وفاداری طبقات متوسط رو به پایین با حمایت اجتماعی. اگر بتوان بر شکست های اقتصادی از طریق سرکوب سیاسی و ایدئولوژی ملی-امپریالیستی کهنه ای فائق آمد، می توان برای مدت طولانی حکومت کرد. با این حال، همانطور که آناتولی ویشنفسکی، جمعیت شناس روسی، استدلال کرده است، در دراز مدت، جمعیت شناسی همیشه بر اقتصاد برتری خواهد داشت.
پوتین در حال حاضر در مهم ترین عرصه شکست خورده است. کرملین اکنون سرمایههای انسانی را بهطور بیرویه هزینه میکند، گویی یک کالای صرف است. پوتین در تمام مدت، ز «نجات مردم» صحبت می گوید - عبارتی که الکساندر سولژنیتسین، مخالف شوروی، به معنای احترام به جان انسانها ابداع کرد - که توسط پوتین به عنوان دعوتی ریاکارانه برای باروری بیشتر تصاحب شد. برای پیشبرد این هدف، کرملین به ترویج شکل گیری خانوادههای «سنتی» ادامه میدهد. تصادفی نیست که او سال 2024 را سال خانواده اعلام کرد و بخش عمده ای از سخنرانی ریاست جمهوری سال 2024 را به حمایت از خانواده های پرجمعیت اختصاص داد.اما "نجات مردم" وعده ای ناخوشایند برای معمار یک جنگ مرگبار است. به سختی می توان از این تصور فرار کرد که پوتین انتقال جمعیتی معکوس را آغاز کرده است، که در آن مرگ برای سرزمین مادری ارزش بیشتری نسبت به زندگی برای سرزمین مادری دارد.
تلاش برای خنثی کردن بمب ساعتی
آمار دولتی و شاخص های غیرمستقیم نشان می دهد که نرخ تولد در روسیه از سال 2016 تا 2017 کاهش یافته است. به عنوان مثال، ناشران کتاب از محو شدن مخاطبان کتابهای کودک شکایت دارند: جمعیت شناسان تا سال 2027 پیشبینی میکنند گروه سنی کلیدی پنج تا نه ساله بر اساس همین فرایند، 23 درصد کاهش یابد. اما دلیل دیگری که نرخ زاد و ولد روسیه امروز بسیار پایین است این است که پوتین به سربازان و کارگران در کارخانههای مجتمعهای نظامی-صنعتی نیاز دارد و کمتر روس امروزی میخواهد فرزندانشان به سرباز و کارگر تبدیل شوند.در همین حال، کاهش جمعیت در سن کار - عمدتاً به دلیل پیری جمعیت و ورود تعداد کمتری به بازار کار - قبلاً باعث کمبود شدید نیروی کار شده است. در سال 2023، دو میلیون شغل خالی بیشتر از تعداد کارگران بود. بر اساس پیشبینیهای متخصصان بازار کار و جمعیت شناسان، تا سال 2035 سه تا چهار میلیون روس کمتر شاغل خواهند شد، نسبت جوانان در بازار کار به طور پیوسته کاهش خواهد یافت و سطح تحصیلات نیروی کار راکد خواهد شد. بر اساس بدبینانه ترین سناریوی مدل سازی شده توسط سرویس آمار دولتی، تا سال 2046، جمعیت روسیه (به استثنای چهار منطقه ای که الحاق آنها به اوکراین توسط کرملین در سپتامبر 2022 اعلام شد) در مجموع به میزان 15.4 میلیون نفر کاهش خواهد یافت.
تلاشهای دولت برای مقابله با این بمب ساعتی بیش از پیش پوچتر میشود. با توجه به اینکه دور از شهرها و زیرساختهای اقتصادی، حمایت از یک خانواده بزرگتر حتی سختتر است، وادار کردن مردم مناطق روستایی برای داشتن یک «زندگی سنتی» دشوار است. حتی روسهایی که میتوانند کار کنند نیز در اثر جنگ به خطر افتادهاند: تقاضاهای نظامی پول از بخشهای حیاتی مانند مراقبتهای بهداشتی و آموزش منحرف شده است. روسیه با کمبود داروهای مهمی مانند انسولین مواجه است.ساختن اقتصاد حول اهدافی غیر از بهبود کیفیت زندگی انسان، اقتصاد را غیرمولد می کند. بر اساس آمارهای دولتی، در سال 2022، بهره وری نیروی کار نسبت به سال قبل 3.6 درصد کاهش یافته است. (دادههای سال 2023 هنوز در دسترس نیست.) که عمدتاً با هزینه مالیاتدهندگان و درآمدهای کالایی تأمین میشود، تولید فزاینده «کالاهای فلزی» -براساس تعبیر دولت سلاحها - اقتصاد را بدویتر میکند. در حال حاضر و براساس برخی از براوردها، سهم بزرگی از رشد تولید ناخالص داخلی روسیه را می توان به مجموعه نظامی-صنعتی و صنایع وابسته نسبت داد. پوتین امیدوار است که صنایع نظامی توسعه فناوری های غیرنظامی را تحریک کند. اما این طرح به اصطلاح تبدیل قبلاً در سالهای شوروی و اوایل دوران اصلاحات پس از شوروی شکست خورد.
پوتین جنگ اوکراین را آغاز کرد تا نظم جهانی را تغییر دهد و دیگران را مجبور کند که طبق قوانین او زندگی کنند. برای این کار، او نیاز داشت که کشورش و منطقه نفوذ ژئوپلیتیکی را در برابر غرب و پروژه مدرن سازی که آن را نمایندگی می کند، قرار دهد. این اهداف نشان دهنده آمادگی پوتین برای شروع توسعه سرزمینی است: بسیاری از کشورهای دیگر در حال حرکت به جلو هستند و به سایر انواع انرژی ها متوسل می شوند تا منابعی برای آینده باقی بماند. اما روسیه از یک مدل رو به مرگ توسعه دفاع می کند، مدلی که نیاز به ایدئولوژی توتالیتر و امپریالیستی دارد.برای پوتین، این شرط بندی ارزشی دارد: پروژه پرهزینه او در اوکراین، آینده اقتصادی و جمعیتی کشور را روی میدان مین قرار داده ، اما کاملاً ممکن است که این مینها تنها پس از ترک صحنه منفجر شوند.