با آنچه در 1402 گذشت میتوان به سال 1403 امیدوار بود؟
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه شرق نوشت:
شواهد و برخی از دادههای موجود و نظرسنجیهای در دسترس نشان میدهد یکی از مهمترین بخشهای نارضایتی دامنگستر در سطح ملی، نارضایتی شهروندان از وضعیت نابسامان اقتصادی کشور است.
کاهش و سقوط ارزش پول ملی، افزایش تورم به شکل روزافزون و تاریخی و در نتیجه افزایش هزینههای زندگی، رکود حاکم بر بازار، گرانی کالاها و بهویژه قیمت بسیار بالا و کمرشکن خرید یا کرایه مسکن و گرانی دیگر اقلام ضروری زندگی مانند مواد خوراکی و بهداشتی و هزینههای درمان، رکود بخش صنعت و بازرگانی، فساد گسترده در بخشهای مختلف و مشکلات جامعه کارگری و کارفرمایی همه موجب شده تا فشارهای واردشده بر شهروندان دوچندان شود.
مشکلات اقتصادی پیچیده موجب شده تا جامعه شاهد مسائل و مشکلات پیچیدهتری شود به عنوان نمونه افزایش فشارهای روانی و استرس در میان اقشار گوناگون در جای جای ایران، افزایش ساعات کار و رویآوردن جمعیت زیادی به کار دوم و سوم، در نتیجه دوری بیشتر اعضای خانواده از یکدیگر و از فضای گرم مناسبات خانوادگی، افزایش شمار مجردان، افزایش طلاق و نابسامانیهای خانوادگی یا تنشهای درونخانوادگی، کاهش تعداد فرزندان، کاهش کیفیت زندگی شهروندان و حذف بخش قابل توجهی از نیازهای فرهنگی و تفریحی شهروندان و راندهشدن شمار قابل توجهی از اقشار میانی جامعه به میان اقشار فقیرتر و گسترش فقر بخشی از نتایج استمرار مشکلات اقتصادی به ویژه ناتوانی دولتها در کنترل تورم لگامگسیخته است. به ویژه که امروزه کشور در حال تجربه یکی از بزرگترین نرخهای تورم خود در تاریخ است.
گزینش مدیران کارنابلد، کمتجربه، کمدانش و بیبهره از تخصص لازم و نداشتن شایستگی تکیهزدن بر صندلیهای مدیریتی و البته با وابستگی سیاسی و جناحی بهویژه در بخشهای اقتصادی هم مزید بر امر شده و در نتیجه امید به حلوفصل مسائل اقتصادی کشور بهشدت تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است.
از منظر اجتماعی نیز افزایش آسیبهای اجتماعی، افزایش حاشیهنشینی، تشدید شکاف میاننسلی، کاهش شدید رشد جمعیت و در نتیجه میل جمعیت به پیری، افزایش حضور مهاجران خارجی بیآنکه سیاست مهاجرتی روشنی فراروی کشور باشد، بر انبوه مشکلات افزوده است. از نظر سیاسی نیز همانگونه که چند انتخابات گذشته بهویژه انتخابات اخیر نشان داد،
اصرار یک جریان بر حذف رقبا و نیروها و جریانهای مستقل یا دیگر جریانها موجب دلسردی شهروندان از اثرگذاری مشارکت شده و در نتیجه صندوقهای رأی شور و نشاط گذشته را از دست داده است.
در حوزه سیاست خارجی نیز به حاشیه رفتن بازگشت طرفین به تعهدات برجامی خود و از دست رفتن فرصتهای کشور برای احیای برجام موجب شد تا افقهای پیشرو برای ترمیم مناسبات با کشورهای غربی چندان امیدوارکننده نباشد. استمرار بحران میان روسیه و اوکراین و نیز چالشهای جاری در غزه هم بر مشکلات کشور افزوده است.
در چنین شرایطی است که ملت ایران سال 1402 را پشت سر میگذارد و به سال 1403 وارد میشود. آیا نشانههایی روشن مبنی بر تغییر این شرایط وجود دارد؟ آیا دولتمردان کشور متوجه شرایط حساسی شدهاند که کشور با آن دست به گریبان است؟ آیا پیشبینی شده است که چگونه میتوان با کمترین هزینه از این دوره گذر کرد؟ آیا بررسی شده است چگونه میتوان از نیروی بزرگ نسل جوان و نیز متخصصان و کارشناسان برای مهار بحرانهای پیشروی کشور استفاده کرد؟
امید است با توجه به واقعیات موجود، دوراندیشی و عقلانیت مبتنی بر منافع ملی فرصت عرض اندام پیدا کند. ملت ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند روشهای مدبرانه و مبتنی بر منافع ملی برای عبور از این پیچ خطیر تاریخی است. نوروز برای ایرانیان نشانهای از دگرگونی است. دگرگونی در طبیعت، دگرگونی در قلبها، دگرگونی در احوال، دگرگونی در شب و روز، آیا در سال نو دگرگونی دیگری نیز در راه است تا امیدهای تازهای جوانه زند؟ امید است که چنین شود و سال 1403 سالی لبریز از امید و گشایش افقهای تازه و روشن برای ملت ایران باشد.