آزمون حساس اعراب در خاورمیانه/ چرا پادشاهیهای خلیج فارس سکوت کردند؟
به گزارش اقتصادنیوز، موسسه گلف استیت با انتشار یادداشتی مدعی شد، «در طول یک سال بحران و درگیری، کشورهای عربی خلیج فارس همگی تلاش کردهاند تا علیرغم تمام تلاشهای خود برای دور ماندن از درگیری ها، ضمن ایفای نقشی سازنده، خود را از رویارویی احتمالی دور نگاه دارند. اکنون، در شرایطی که اسرائیل مدعی پاسخ به آخرین حمله موشکی ایران است، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در بزنگاهی تاریخی قرار دارند. ایران آشکارا در باب همکاری پیدا و پنهان هر بازیگری با تلآویو هشدار داده است. این هشدار امنیت ملی و محاسبات راهبردی بازیگران حاشیه خلیج فارس را تحت تاثیر قرار داده و به شکلی برجسته نشان میدهد که چگونه یک درگیری منطقهای چندجانبه میتواند به راحتی حتی آن دسته از قدرتهایی را بی طرف ماندهاند درگیر کند. این وضعیت همچنین نشان میدهد که چگونه کشورهایی که منافع ملی آنها اجتناب از درگیری و بیطرفی است، ممکن است مجبور شوند در یکی از دو زمین بازی کنند.»
آزمون حساس پادشاهیهای خلیج فارس
این موسسه مطالعاتی در ادامه مدعی است، «هواپیماها و پرتابههای اسرائیلی در صورت پاسخ ادعایی به ایران میتواند به جای حریم هوایی اعراب، از مسیرهای جایگزین پرتاب شوند. بدیهیترین گزینهها شامل قوس کمانی بر فراز سوریه و عراق است؛ دو بازیگری که هیچ کدام در موقعیتی نیستند تا بتوانند در این باره شکایت کنند. مسیر اردن-عراق نیز گزینه مشابه ادعایی است، اما بعید است که اسرائیل بخواهد اردن را در چنین موقعیت هولناکی قرار دهد. در این میان یک مسیر بیضی شکل بالقوه بر فراز دریای سرخ، در اطراف شبه جزیره عربستان است. مسیر سوم بر فراز ترکیه و از شمال به سمت ایران قرار دارد و بعید است تل آویو از آن استفاده کند زیرا ترکیه مطمئناً این اجازه را به اسرائیل نخواهد داد. عربستان سعودی، دارای حریم هوایی است که اسرائیل میتواند بدون مجوز از آن استفاده کند. اگر اسرائیل به یکی از این گزینهها متوسل شود، پیامدهایش غیرقابل پیش بینی است. به ادعای ناظران از آنجایی که اسرائیل هیچ مسیر مستقیمی به سوی ایران ندارد، پرواز بر فراز حریم هوایی مستقل کشور دیگر عملاً اجتناب ناپذیر است و واکنش خشمگینانه و احتمالاً تند ایران نیز گزینهای دور از ذهن نیست.
امارات و عربستان، دو بازیگر کلیدی هستند که در برابر هرگونه رویارویی احتمالی آسیب پذیر هستند. از همین رو رهبران این دو کشور در دیدار با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در حاشیه کنفرانس آسیایی در دوحه و مهمتر از همه، در جریان سفر عباس عراقچی وزیر امور خارجه به ریاض، به نوبه خود بی طرفی خود را در رویارویی احتمالی دوجانبه اسرائیل و ایران اعلام کردند. به نوشته موسسه گلف استیت کشورهای خلیج فارس تا حد زیادی ناظر فرآیندهای تصمیمگیری قدرتهایی هستند که منافعشان را در اولویت قرار میدهند، اما همزمان و به طور بالقوه تلاش دارند تا معادله استراتژیک منطقهای را مطابق با اهداف خود تغییر دهند. این آسیبپذیری است که موجب شده تا این گروه از بازیگران نتوانستهاند با آمادگی نظامی خود یا اتکای رو به زوال به واشنگتن آن را حل کنند، بهویژه وقتی صحبت از مهار اسرائیل به میان میآید. این کشورها نیز مانند ایالات متحده در معرض حملات ایران قرار دارند. اما بر خلاف ایالات متحده، فاقد توانایی اقدامات یکجانبه هستند.»
اهرم اعراب برای احیای بازدارندگی
این موسسه مطالعاتی در ادامه یادداشت ادعاییاش آورده، «کشورهای حوزه خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، بحرین و امارات، تمایلی به حزبالله یا سیاستهای هژمونیک منطقهای ایران ندارند. اما با توجه به تجربیاتشان از «مقاومت حداکثری» ایران در برابر سیاستهای تحریمی «فشار حداکثری» آمریکا در دوران دولت دونالد ترامپ، بازی قدرتمند حزب الله در «منطقه خاکستری» و حملات مقاومت و به طور مشخص حوثیها به آرامکو در سال 2019 که با سکوت ایالات متحده همراه شد، به این نتیجه رسیدند که هرگونه سیاست ادعایی که امنیت ایران را تهدیدی کند، میتواند معادلات این گروه از کشورها را هم برهم بریزد. برای عملی ساختن چنین تجربیاتی، عربستان سعودی، بحرین و امارات گفتگوهای دوجانبه مستقل خود را با ایران آغاز کردهاند.
آنها بدون شک از این که پیش از هفت اکتبر، روابط خود را با ایران عادی سازی کردند، خرسند هستند. در دهه گذشته، نگرش اسراییل و اعراب خلیج فارس نسبت به ایران و متحدانش به طور قابل توجهی متفاوت بوده است. ده سال پیش، کشورهای عربی خلیج فارس عمدتاً با این باور ادعایی اسرائیل هم صدا بودند که «محور مقاومت» میبایست هدف تحریم و فشار قرار بگیرد. با این حال، بر خلاف اسرائیل، کشورهای عربی خلیج فارس برای برنامه جامع اقدام مشترک که بین ایران و دولت باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا منعقد شد، اما ترامپ آن را رها کرد، ارزش قائل بودند. در این میان حملات سال 2019 به تاسیسات نفتی عربستان و امارات و سکوت ایالات متحده موجب شد تا این گروه از بازیگران به این نتیجه دست یابند که توسل به راه کارهای دیپلماتیک تنها اهرم برای خروج از بن بست و احیای بازدارندگیشان است. نگرانیهایی که در بالا بدانها اشاره شد، عامل مهمی در احیای روابط اعراب با ایران بود. پادشاهی های خلیج فارس با چراغ سبز ریاض، منامه و ابوظبی و در راستای تمرکز بر توسعه اقتصادی، آماده سازی برای آینده پس از هیدروکربن، و تحکیم ثبات سیاسی داخلی برای بهبود روابط با ایران گام برداشتند. در این میان قدرتهای منطقهای دیگری که تلاش میکنند در خاورمیانه نفوذ کنند، بازیگرانی چون ترکیه، به عربستان سعودی و امارات متحده عربی پیوستهاند تا از استراتژی کاهش تنش، تحکیم قدرت و مانور استفاده کنند که در واقع با توافقنامه ابراهیم در تابستان آغاز شد.»
پشت پرده رویکرد محتاطانه پادشاهیهای خلیج فارس
این موسسه مطالعاتی در ادامه آورد: «امروز اسرائیل مدعی است که پاسخی به ایران خواهد داد. در این میان واشنگتن هم صدا با اعراب از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل خواسته تا گزینه حمله به تاسیسات نفتی ایران را کنار بگذارد؛ گزارهای که میتواند باعث افزایش قیمت جهانی انرژی در روزهای قبل از انتخابات حیاتی ریاست جمهوری ایالات متحده شود. با این حال به ادعای این موسسه مطالعاتی اسرائیل بارها و بارها هشدارها و نگرانیهای آمریکا را نادیده گرفته و به صورت یکجانبه و بدون مشورت یا حتی هشدار قبلی به واشنگتن عمل کرده است. گروهی مدعیاند، این بار نیز اسراییل ممکن است به صورت یکجانبه و بی پروا، با هدف کشاندن ایالات متحده به کمپین هوایی ادعایی علیه ایران دست به ماجراجویی زند. در چنین شرایطی کشورهای حوزه خلیج فارس، به واسطه پیوندهای قوی شان با ایالات متحده و روابط دیپلماتیک و شراکتهای راهبردی نوپای با اسرائیل، اهدافی خوبی برای مقاومت هستند. از همین رو پادشاهیها بیطرفی را انتخاب کردند. به ادعای ناظران سامانههای پدافند هوایی اعراب، هر اندازه پیچیده باشد، پوشش محدودی در برابر حملات موشکی و پهپادی ایران یا مقاومت فراهم میکند. از همین رو این گروه از بازیگران امیدوارند که واشنگتن بتواند اسرائیل را مهار کند اما این اپیزود نشان میدهد که کشورهای عربی خلیج فارس نقشی حداقلی در معادلات منطقه دارند؛ معادلاتی که واقعیت های حال و آینده شان را شکل میدهد.»