تایوان؛ پاشنه آشیل صلح تاریخی چین و آمریکا/ ترامپ برای مهار اژدهای زرد چه گزینههایی در اختیار دارد؟
![تایوان؛ پاشنه آشیل صلح تاریخی چین و آمریکا/ ترامپ برای مهار اژدهای زرد چه گزینههایی در اختیار دارد؟](https://cdn.eghtesadnews.com/thumbnail/DDKYIvkgCf0X/mW4TY_vzMeEG1fqb61-mcCKrGYGcOSm4SW9Yyhl5b2N1qvFeEPKLcFkzrdrrAcG9cg9gAf9kJWJmze2Es8GZhDlkJqwVKQrt8PpOSR6mBG4,/9876.jpg)
به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالسی با انتشار یادداشتی نوشت: چندی پیش، آمریکاییها و چینیها بیشتر با یکدیگر تعامل داشتند. در سال 2011، نظرسنجیها نشان داد که اکثر مردمان دو کشور نسبت به دیگری نظر مثبت دارند.
از نظر اقتصادی، ایالات متحده و چین جدایی ناپذیر به نظر میرسید. اصطلاح "چیمیریکا" این پویایی را نشان میدهد: چین تولید را نجات داد، آمریکا مصرف کرد و قرض گرفت. این رابطه به عنوان موتور رشد جهانی شناخته شد و به جهان کمک کرد تا از بحران مالی 2008 بهبود یابد.
اقتصادنیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده است. بخش اول و دوم آن به ترتیب با عنوان «جنگ زرگری آمریکا؛ خیز ترامپ برای معاملهای بزرگ/ چرا آمریکا به توافق با چین محتاج است؟» و «اهرم چین برای دور زدن تعرفهها؛ چرا ترامپ علیه اژدهای زرد اعلان جنگ کرد؟» منتشر و در ادامه بخش سوم و نهایی آمده است.
تایوان پاشنه آشیل روابط چین و آمریکا
تعیین هدف برای هزینهها و سرمایهگذاریهای جدید بدون شک به نقطه کانونی مذاکرات بین ایالات متحده و چین تبدیل خواهد شد. واشنگتن با دادن انعطافپذیری به پکن برای تعیین چگونگی دستیابی به این اهداف، احتمال دستیابی به توافقی دوجانبه سودمند را افزایش میدهد. موضوعی که به احتمال زیاد امیدها برای معامله بزرگ بین ایالات متحده و چین را از بین میبرد تایوان است.
رهبری پکن به سختی متوجه شده که ارتباط تایوان با روابط ایالات متحده و چین در درجه اول منوط به تصمیمسازیها توسط اژدهای زرد است. از همین رو تصمیمگیریها در واشنگتن یا تایپه در این باره بیتأثیر خواهد بود. اشارههای مکرر شی به «اتحاد اجتنابناپذیر» تایوان، که با تمرینهای نظامی در مقیاس بزرگ در اطراف جزیره برجسته میشود، این روایت را تقویت میکند که چین یک تهدید نظامی قریبالوقوع است و احساسات ضدچینی را در واشنگتن تقویت میکند.
در ۵۰ سال گذشته، هم ایالات متحده و هم چین تا حد زیادی در باب تایوان رویارویی لفظی را تجربه کردهاند. اکنون هیچ ضرورت استراتژیکی برای حل این وضعیت وجود ندارد.
معامله بزرگ با چین در صورتی امکانپذیر است که هر دو طرف اجازه ندهند سگ اقتصادی دم اقتصادیاش را تکان دهد. دولت ترامپ باید با حفظ ثبات ژئوپلیتیکی در شرق آسیا، امتیازات اقتصادی در چین را تضمین کند. برای این منظور، ترامپ باید موضع دیرینه ایالات متحده در مورد تایوان و سیاست چین واحد آن را که مخالف استقلال تایوان است، -اما حل مسالمتآمیز اختلافات بین تنگهها را الزامی میکند،- مجدداً مورد تأیید قرار دهد.
شی میتواند با حذف این خط از سخنرانیهای خود متقابلاً تأکید کند که چین متعهد نمیشود برای حفظ تایوان به اهرم نظامی متوسل نشود. چالش اولیه دولت ترامپ در مذاکره بر سر یک معامله بزرگ با چین، نفوذ به خلاء اطلاعاتی پیرامون شی است. در اینجا، رویکرد بسیار شخصیشده ترامپ در باب دیپلماسی، خوشبینی ایجاد میکند.
صلح سازی تاریخی!
شی از این که با مائو تسه تونگ، رهبر سابق چین، مقایسه شود، لذت میبرد، در حالی که ترامپ با مانورهای پربازدید و پرحاشیه غریبه نیست. از همین رو برای دستیاران هر دو رهبر دشوار نیست که برای دیدار این دو رهبر بسترسازی کنند؛نشستی که او و ترامپ میتوانند روابط ایالات متحده و چین را بازیابی کنند، درست مانند سفر تاریخی ریچارد نیکسون، رئیس جمهور سابق آمریکا به چین در سال ۱۹۷۲.
پیروزیهای نمادین چنین اجلاسی میتواند زمینه ساز دستاوردهای اساسی باشد. تعامل مستقیم بین رهبران کانالهایی را برای تکنوکراتها برای برقراری ارتباط و مدیریت مؤثرتر بحرانها هموار میکند. این اجلاس میتواند پایهای برای یک توافق تاریخی باشد و یک تمرین بالقوه برندسازی؛ گزارهای که میتواند به نقطه عطف دیپلماتیک تبدیل شود.
ترامپ و شی میتوانند با تضمین توافقات در زمینه سرمایهگذاری اقتصادی، تأکید مجدد بر مرکزیت دلار آمریکا و تثبیت تنشهای ژئوپلیتیکی، روابط آمریکا و چین را برای یک نسل بازتعریف کنند. چنین با این معامله بزرگ نه تنها صلح را حفظ میکند، بلکه روابط هر دو کشور را به عنوان معماران مشترک نظم جهانی متعادلتر میکند.