تحلیل اکونومیست از زلزله مهاجرت
به گزارش اقتصادنیوز ، او در یک بازار بزرگ گوشت در پورت بوئت واقع در حومه ابیجان کار میکند. کابارگ از آن دسته مهاجرانی نیست که ذهن اقتصاددانان را به خود مشغول میکند و رایدهندگان را آنقدر دچار نگرانی میکند که موجب به قدرت رسیدن پوپولیستها در غرب میشود. اما نوع مهاجرت او به شدت در حال متداول شدن است و مهاجرتهای بیشتری از این نوع روی خواهد داد.
مهاجرت بینالمللی به چهار نوع تقسیم میشود. به نوشته اکونومیست مهمترین آن که مشهورترین نیز هست، مهاجرت از کشورهای درحال توسعه به کشورهای توسعهیافته است. براساس برآورد موسسه جهانی مکنزی درحال حاضر حدود 120 میلیون نفر به این شکل مهاجرت کردهاند. اما دومین موج بزرگ مهاجرت بین کشورهای درحال توسعه روی میدهد. از سال 2000 تا سال 2015 آسیا(شامل خاورمیانه) بیشتر از اروپا و آمریکای شمالی شاهد ورود مهاجران بوده است. برخی از این مهاجران، پناهجویان جنگزده هستند، مثل پناهجویان سوری که در اردن زندگی میکنند و پناهجویان سومالیایی که به اتیوپی و کنیا مهاجرت کردهاند. اما اکثر مهاجران جهان درحال توسعه همانند کابارگ هستند؛ یعنی مردمی که یک کشور فقیر را ترک میکنند و در جستوجوی دستمز بالاتر به کشوری با درجه فقر کمتر مهاجرت میکنند. بانک جهانی برآورد میکند فقط 5/ 1 میلیون مهاجر بورکینافاسویی در ساحل عاج زندگی میکنند. با توجه به جمعیت 23 میلیونی ساحل عاج، مهاجران بورکینافاسویی در این کشور، بیشتر از مهاجران هندی در بریتانیا، مهاجران ترکیهای در آلمان و مهاجران مکزیکی در آمریکا هستند. این در شرایطی است که ساحل عاج، کشوری بسیار فقیر محسوب میشود و به اندازه بنگلادش فقیر است. با وجود این ثروتمندتر از بورکینافاسو است. سطح دستمزدها در ساحل عاج دستکم دو برابر سطح دستمزدها در بورکینافاسو است و همچنین مکان بهتری برای شروع یک کسبوکار محسوب میشود. برنارد بونان که درپی کودتای سال 1987 بورکینافاسو را ترک کرده و اکنون در ساحل عاج یک شرکت امنیتی دارد، میگوید مقایسه این دو کشور مثل مقایسه یک خانه مجلل آفریقایی با کاخ سفید است. بانک جهانی برآورد میکند در سال 2015 مبلغ 343 میلیون دلار به وسیله مهاجران از ساحل عاج به بورکینافاسو ارسال شده است. اما مبلغ دقیق وجوه ارسالی مشخص نیست، زیرا دو کشور واحد پولی یکسانی دارند و بدون آنکه مقامات متوجه شوند، پول به راحتی از مرز این دو کشور عبور میکند. با وجود این تصور میشود که 87 درصد از کل وجوه ارسالی به بورکینافاسو از طرف ساحل عاج است.
این در شرایطی است که میزان اندکی از پول ثروتمندترین کشورهای جهان به سمت فقیرترین کشورها میرود. کشورهای حوزه خلیجفارس مانند دبی و عربستان سعودی منبع وجوه ارسالی کارگران کشورهای دارای درآمد متوسط پایین نظیر هند هستند. اما به ندرت کارگران کشورهای حقیقتا فقیر مانند چاد و مالاوی در این کشورها کار میکنند. مردم فقیرترین کشورهای جهان نمیتوانند هزینههای سفر به غرب یا کشورهای حوزه خلیجفارس را پرداخت کنند. آنها فقط میتوانند به اتوبوسهایی امید داشته باشند که عازم کشورهای همسایه هستند. دیلیپ راتا، از بانک جهانی میگوید:«مردم هرقدر فقیرتر باشند مسافتی که میتوانند طی کنند کوتاهتر است.» این مهاجران نمیتوانند پول زیادی به کشورشان ارسال کنند، اما همین مقدار ناچیز هم به شدت مورد نیاز است. گرچه کشورهای نسبتا فقیر مانند نیجریه میتوانند افراد بیشتری را به غرب بفرستند، اما خانوارها در کشورهای بسیار فقیر مانند مالی به وجوه ارسالی مهاجرانی که به کشورهای غرب آفریقا مهاجرت میکنند، وابسته هستند.
به نظر میرسد مهاجرت جهان درحال توسعه از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد. گوردون هانسون و کریگ مکینتاش، از استادان دانشگاه کالیفرنیا، در مطالعه جدید خود عنوان کردهاند که در دهه 1970 جهان نسبتا ساده به نظر میرسید. جهان جنوب فقیر بود و کودکان بسیاری داشت، جهان شمال ثروتمند بود و کودکان اندکی داشت. مردم از کشورهای فقیرتر به سمت کشورهای ثروتمندتر و از کشورهای دارای نرخ موالید بالا به کشورهای دارای نرخ موالید پایین مهاجرت میکردند. این فقدان توازن بین آمریکای شمالی و آمریکای لاتین موجب مهاجرت به سمت شمال شد. مهاجرتی که اکنون موجب نگرانی رایدهندگان آمریکایی شده است.
اما تا اواسط قرن جاری چین، هند و همچنین تقریبا همه کشورهای آمریکای لاتین ازجمله مکزیک، به عضویت باشگاه کشورهای دارای نرخ باروری پایین در خواهند آمد. فقط آفریقای سیاه نرخ موالید بالا خواهد داشت. اگر پیشبینیهای سازمان ملل متحد درست باشند، در سال 2040 بیش از یکسوم کل کودکان زیر 14 سال در آفریقا زندگی خواهند کرد. هانسون و مکینتاش پیشبینی میکنند مهاجرت شدیدی از آفریقا به اروپا صورت خواهد گرفت، همانند مهاجرت گستردهای که در دهههای 1980 و 1990 از مکزیک به آمریکا روی داد. اما رایدهندگان اروپایی از سطح فعلی مهاجرت راضی نیستند و تمایلی به دو یا سه برابر شدن جمعیت مهاجران ندارند. بنابراین با موجی از مهاجران بالقوه آفریقایی روبهرو خواهیم بود که برای آنها فضای کافی در غرب وجود ندارد. به احتمال بسیار زیاد این افراد به سمت دیگر کشورهای آفریقایی، خاورمیانه و حتی شاید آسیا مهاجرت خواهند کرد. کشورهایی مانند چین و کرهجنوبی در برابر مهاجرت گسترده مقاومت کردهاند، اما به شدت به افراد جوان نیازمند هستند. مایکل کلمنس، از اتاق فکر مرکز توسعه جهانی، میگوید مهاجرت جنوب-جنوب به شدت افزایش خواهد یافت. بسیاری از کشورهای فقیر آماده و خواهان چنین هجومی نیستند. هماکنون پاکسازی مهاجران مسالهای متداول است. پاکستان تلاش میکند صدها هزار مهاجر افغان را اخراج کند، گابن مهاجران آفریقای مرکزی را بیرون میکند، تایلند هم مهاجران کامبوج را بیرون کرده است. اما بسیاری از مهاجران هم از پاکسازی فرار میکنند. بهعنوان مثال مهاجران بورکینافاسویی که طی جنگ داخلی سال 2002 از ساحل عاج بیرون رانده شدند، دوباره به این کشور بازگشتهاند. بورکینافاسو بسیار فقیر است و از نظر سیاسی بسیار بیثبات و برای آنهایی که سالها در ساحل عاج زندگی کردهاند، بسیار غریبه است. مئومئونی پگراوا، مالک یک معدن و شرکت ساختوساز در ابیجان که سخنگوی رسمی بورکینافاسوییها نیز هست، میگوید: «آنها هرگز برنمیگردند.» او اخیرا به مهاجرانی که خانههایشان در پاکسازی محلههای فقیرنشین تخریب شده است، پیشنهاد کمک کرده است. اما آیا آنها بازگشت به وطن را قبول کردهاند؟ از 4 هزار و 500 نفری که بیرون رانده شدهاند، فقط دو نفر به پیشنهاد او جواب مثبت دادهاند.
مترجم : رفیعه هراتی