مردم تورم را حس میکنند و منتظر نیستند که با ارقام اعلامی دولت خوشحال یا ناراحت شوند
آفات بلندمدت سانسور آمار
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*چرا بانک مرکزی باید آمار و ارقامی را که به نوعی نتیجه کارش است خودش ارائه کند. اگر اهداف بانک مرکزی را در نظر بگیریم، یکی از مهمترین آنها مدیریت روی سیستم بانکی کشور، کلهای پولی و کنترل تورم است. هنگامی که خود بانک مرکزی تورم را گزارش کند، همیشه این شبهه ممکن است وجود داشته باشد که در جهت توجیه فعالیتهای این بانک، در نرخ تورم دست برده شود. این خودش بحث مفصلی است. اما اینکه چرا در زمان حاضر، ارائه آمارهای اقتصادی توسط این بانک متوقف شده است، بحث دیگری است؛ آن هم در آمارهایی که این بانک به شکل مرسوم، در فواصل زمانی معین ارائه میکرده است.به نظرم نمیتوانیم توجیه اقتصادی برای این رفتار داشته باشیم. شاید تصمیمگیران شرایط سیاسی کشور و ملاحظات دیگری را مدنظر داشتند که جلوی این کار گرفته شد، اما از نظر اقتصادی نمیتوانیم برای آن هیچ توجیهی داشته باشیم. در هر صورت کسانی که در داخل کشور هستند یا حتی خیلی از کسانی که خارج از کشور اقامت دارند، از وضعیت آمارهای اقتصادی، حدس مناسبی دارند و نمیتوان با عدم انتشار آمار آنها را نسبت به وضع موجود خوشبین کرد. اما اینکه آمار را منتشر نکنیم و سیاستگذاران و تحلیلگران را از این آمار و ارقام محروم کنیم، یک تصمیم غیراقتصادی است.
* رضایت یا عدم رضایت مردم نسبت به وضعیت اقتصادی و قیمتها، مسالهای نیست که با عدم انتشار آمار تغییر کند، بلکه این واقعیت اقتصاد است که رضایتمندی یا عدم رضایتمندی جامعه را میسازد و آمارها در نهایت منعکسکننده این واقعیتها خواهند بود. اما به هر حال باید کارشناسان اطلاعاتی نظر دهند که چقدر انتشار آمار میتواند برای چنین دغدغههایی مهم باشد. حقیقتش این است که همواره برای افرادی که در داخل کشور هستند، نسبت به این آمارها شک و تردید وجود داشته است. حال در مورد این آماری که شاید هم زیاد کیفیت بالایی نداشته باشد، نمیدانم دشمنان چه استفادهای میتوانند از آن ببرند.
*روش صحیح برای رفع گمانهای بد این است که بانک مرکزی آمار جزئی را در اختیار محققان قرار دهد تا بتوانند به کاری که بانک مرکزی میکند، اعتماد کنند. در این حالت انتشار آمار از سوی سیاستگذار پولی مشکلی نمیتواند داشته باشد.
* اگر توجیه اطلاعاتی و امنیتی برای توقف انتشار دادههای بانک مرکزی داریم، طبعاً باید برای مرکز آمار و هر نهاد آماری دیگر هم داشته باشیم. مسالهای که به نظر میآید به تحقیقات و پژوهشها در خصوص اقتصاد ایران ضربه خواهد زد. با توجه به اینکه اطلاعاتی که مرکز آمار میدهد از عمق کمتری برخوردار است، تاکنون بیشتر تحقیقات و بررسیهایی که صورت گرفته، بر اطلاعات بانک مرکزی متکی بوده است. چراکه این نهاد، سابقه طولانیتری در ارائه آمار دارد. با این تفسیر، توقف انتشار آمارهای بانک مرکزی به نظر در تنگنا گذاشتن محققان داخلی از حیث دسترسی به آمار اثر زیادی گذاشته است.این اقدام تنها باعث میشود که محققان نتوانند به دقت این آمارها را بررسی کنند و تحلیل خود را ارائه دهند. اینکه قرار است محققان به چه تحلیلی برسند که مورد قبول سیاستگذار نیست، واقعاً نمیدانم. اما به هر حال یک مانعی در بحث تحقیق و بررسی این آمارها به وجود آمده است.
*کسی که به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت در کشور است یا طرح و پروژه بزرگی دارد، باید تصویری کلان از اقتصاد داشته باشد تا بر مبنای آن بهترین تصمیم را بگیرد. هنگامی که این تصویر در قالب آمارهای صحیح داده نشود، طبعاً پایه تصمیمگیری بر مبنای اشتباهی قرار میگیرد که ممکن است سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی اصلاً تصمیمگیری را کنار بگذارند و عطایش را به لقایش ببخشند. در هر حال توقف انتشار آمار، مانعی برای اتخاذ تصمیم صحیح محسوب میشود، چه در حق دولت، چه در حق تحلیلگران و چه در حق کسبوکارها و سرمایهگذاریها. در حقیقت در سه سطح خسارتهایی را میتواند به همراه داشته باشد.
* اگر زمانی بانک مرکزی نرخ تورم را 23 درصد اعلام میکرد و مرکز آمار 25 درصد، کسی این اختلاف دو درصد را پای دروغ نهادهای حاکمیتی نمینوشت. اولاً باید بگویم که این دو درصد اختلاف آماری روی نرخهای تورم دورقمی، عدد قابل اغماضی است. دوماً اینکه مردم تورم را حس میکنند و منتظر نیستند که اعداد و ارقامی را که دولت منتشر میکند بشنوند و بعد خوشحال شوند یا ناراحت نشوند، اگر تورم باشد مردم حس میکنند، همانطور که اگر نباشد هم مردم این درک را در زندگی روزمره و مبادلات خود پیدا کردهاند و این درک ربطی به آمارهای رسمی نخواهد داشت. طبیعی است که در محاسبه این آمار و ارقام وقتی بر اساس نمونهای صورت میگیرد، یک تفاوتهایی به وجود آید و به خاطر این مساله نمیتوان شبههای به آن وارد کرد. شاخصهای اقتصادی نمیتواند از سوی دو نهاد کاملاً برابر یکدیگر اعلام شود و وجود این تفاوتها طبیعی است. آنچه مهم است به نظرم این است که نهادهای آماری، جزئیات کاری را که انجام میدهند منتشر کنند.آنها باید اطلاعات ریزی را که این آمارها بر مبنای آنها محاسبه میشود، در اختیار محققان قرار دهند. آنوقت است که محققان زیادی که در دانشگاههای مختلف کشور داریم، میتوانند روی این اعداد و ارقام و روشها کار کنند و این نهادها را به اجماع برسانند.
*اینکه بیایید و یک منبع آماری را به طور کل تعطیل کنید، به خاطر اینکه مردم گمراه نشوند، فکر نمیکنم حل مساله باشد، بلکه پاک کردن صورت مساله است.
*متاسفانه تا حدودی دغدغههای سیاسی بر الزامات اقتصادی و علمی بلندمدت سایه انداخته است. طبعاً هنگامی که نهادی مانند بانک مرکزی درگیر سیاست میشود، آنوقت رئیس کل هم باید به نوعی امید ببخشد. شاید در خیلی از این مواقع، بهتر باشد نهادهایی که باید کار علمی انجام دهند و اظهارنظرهای علمی داشته باشند، وارد اینگونه بحثها نشوند. اما به نظر میآید که دلیلش به همین شرایطی بازمیگردد که در آن هستیم که به نوعی مسوولان احساس وظیفه میکنند که به ناامیدی جامعه نیفزایند و امیدبخشی کنند. یک نکته هم وجود دارد و آن اینکه شاید مشکلی نباشد که این امیدبخشی در حد عمومی انجام شود. اما اینکه اطلاعات را در اختیار کارشناسان قرار دهند، اقدام درستی است و تناقضی با امیدبخشی ندارد. یعنی اگر آن اطلاعات نامعقول و ناخوشایند هم در اختیار قرار گیرد تناقضی با امیدبخشی ندارد و کسی فراموش نمیکند که رشد غیرنفتی مثبت شده است.
* آقای روحانی در زمان سرشماری سال 95 گفته بودند، اگر آمار دقیق نباشد یا کسی واقعیت را بیان نکند، حتماً خیانت ملی مرتکب شده است....احتمالاً رئیسجمهور تصورش را هم نمیکرد که روزی در دولت خودش این خطا تکرار شود. اما به طور کلی، حرف رئیسجمهور حرف صحیحی است. هنگامی که آمار و ارقام تولید میشود، باید متولیان این را در نظر داشته باشند که این آمار و ارقام شاید در یک بازه 40ساله، بر سیاستها و تصمیمگیریها چه در سطح دولت و چه در بخش خصوصی، تاثیرگذار است. هرگونه اشتباه و دستکاری در این اطلاعات، نتایج ضمنی و زیانباری را برای کشور خواهد داشت. شاید هیچ زمان نشود این زیانها را به شکل کمی محاسبه کرد و نشان داد و با ریال و تومان اندازهگیری کرد. اما در هر حال هنگامی که اطلاعات غلط، مبنای سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلان کشور قرار گیرد، به سیاستگذاری غلط منجر میشود و دود آن به چشم آحاد ملت خواهد رفت و حتماً دستکاری در آمار یا نگفتن واقعیت آماری، یک خیانت ملی است.در نتیجه آمار را باید به عنوان منبع اولیه و خوراک سیاستگذاریها دید و بنابراین باید دقت زیادی در آنها به خرج داد که متاسفانه در خیلی از موارد، شاهد چنین دقتی نیستیم. مجدداً این مباحث سیاسی که به نوعی روی تمامی تصمیمگیریها سایه میاندازد، در این زمینه هم باعث شده است که حرف آقای رئیسجمهور، در دولت خودش تکرار شود.