چرا قیمت نفت منفی شد و واکنش بورس به این اتفاق چیست؟
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از دنیای بورس- بهزاد بهمننژاد: در ادامه به ۸ پرسش پیرامون منفی شدن قیمت نفت و اثر آن بر بورس پاسخ داده شده است.
۱) چگونه قیمت نفت منفی میشود؟
قیمت منفی به این معناست که دارنده نفت (یعنی همان تولیدکننده) حاضر است پولی هم به متقاضی بدهد تا فقط از شر نفت خود خلاص شود. این اتفاق برای بسیاری عجیب به نظر میرسد، به ویژه کسانی که با بازارهای فیزیکی ارتباط نزدیکی نداشته و عمدتا کاغذبازی کردهاند. تولید و فروش نفت شرایط منحصر به فرد خود را دارد و تفاوتهای مهمی را برای آن در مقایسه با سایر کالاهای صنعتی میتوان برشمرد که به دو مورد آن اشاره میشود.
اول، هنگامی که یک چاه نفت حفر میشود توقف بلافاصله آن مقدور نیست؛ یعنی مثل یک کارخانه تولیدی (فرضا تولید یک فلز) نیست که بتوان به آسانی دستگاهها را خاموش و تولید را متوقف کرد. پس زمانی که تقاضا برای نفت تغییر میکند، عرضه نفت قادر به هماهنگی سریع با آن نیست.
دوم، بر خلاف بسیاری از کالاها که امکانات ذخیرهسازی و حمل و نقل یکسانی دارند، برای نفت نمیتوان چنین حالتی را متصور بود. مثلا تریلی که خودرو جابهجا میکند، میتواند فولاد، مس یا حتی مواد خوراکی نیز جابهجا کند. یا انبار نگهداری این کالاها میتواند حداقل در شرایط خاص، ساختار یکسانی داشته باشد. اما نفت هم برای جابهجایی و هم برای نگهداری تجهیزات ویژه خود را میخواهد. بنابراین، هزینه انبارداری بالای آن باعث میشود در بسیاری از نقاط دنیا امکانات لازم برای نگهداری آن وجود نداشته باشد. مثلا پالایشگاهی که از طریق لوله نفت را از چاه مستقیما دریافت میکند چه دلیلی دارد هزینه زیادی برای مخازن ذخیرهسازی در مقیاس وسیع انجام دهد در حالی که به راحتی نفت را دریافت کرده و بلافاصله در چرخه تولید میاندازد.
هر دو عامل باعث میشوند وقتی شوک بزرگی در پاندمی ویروس کرونا به تقاضای نفت وارد شود، مازاد عرضه به شدت بالا رود. یعنی هم تولیدات متناسب با تقاضا کم نشده و هم این مازاد عرضه جایی برای ذخیرهسازی ندارد. بنابراین، طبیعی است که در بازارهای فیزیکی که امکانات انبارداری مناسب برای نفت وجود ندارد، نفت به هیچ دردی نخورد و حتی تولیدکننده حاضر باشد پولی بدهد تا از این ماده بدبوی سیاهرنگ رهایی یابد. این فلسفه منفی شدن قیمت نفت است که البته حداقل در تاریخ معاصر تکرار نشده بود، زیرا همواره جهان صنعتی برای مصرف آن عطش داشت. حتی زمان جنگ جهانی دوم نیز که بسیاری از کارخانهها تعطیل بودند، باز هم کشتیهای جنگی و نیروهای دریایی داشتن نفت برای سوخت را غنیمتی طلایی میدانستند. در بازارهای غیرمتشکل و محلی نیز منفی شدن قیمتها رخ میدهد؛ مثلا در کشورمان برای محصولات کشاورزی دیمی زمانی که بارندگی خوب است، مازاد تولید به حدی میرسد که به کارگرانی پول داده میشود که فقط محصولات مازاد را از روی زمین جمع کنند.
۲) قیمت در نزدیکی سررسید منفی شد یعنی چه؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا اشاره مختصر میکنیم به قراردادهای نفتی. بازارهای آتی به این منظور شکل گرفتند که خریدار و فروشنده طی قراردادی، امروز محصولی را معامله میکنند که تاریخ تحویل آن آینده است. به اصطلاح هر کدام از این قراردادها یک سررسید مشخص و زمان مجاز برای معامله مجدد دارند مثلا یک ماه، ۶ ماه، یک سال و الی آخر. حال که میگویند نفت قرارداد ماه مه، یعنی نفتی که در ماه آینده میلادی تحویل داده میشود. اینکه میگویند معاملات آن امروز در بازار به پایان میرسد، یعنی از امروز اگر کسی در چنین قراردادی باقی مانده باشد، فرصت کوتاهی دارد تا زمان تحویل که یا یک مشتری واقعی برای نفت خود پیدا کند و یا خود آن را مصرف کند. پس در نزدیکی سررسید طبیعی است که قیمت قرارداد آتی به قیمت بازار نقدی بسیار نزدیک و حتی یکی شود.
بنابراین، اینکه خیلی ساده بگوییم فقط قیمت یک سررسید منفی شده است و اتفاق خاصی نیست، بسیار فریبنده است. زیرا قرارداد آتی که به سررسید خود نزدیک شده از وضعیت بازار نقدی، یعنی آنچه اکنون در حال انجام است خبر میدهد. پس صفر یا منفی شدن آن به معنای آن است که در آن منطقه هیچ خریداری برای نفت وجود ندارد و تولیدکننده نیز همه انبارها را پر کرده و جایی برای ذخیرهسازی آن ندارد.
۳) آیا قیمت نفت ایران نیز منفی شد؟
اما یک برداشت خطا آن بود که وقتی گفته میشود قیمت نفت آمریکا صفر یا منفی شد، آن را بسط دهیم به همه بازارها. البته در بلندمدت عموما نفتهای مختلف به دلیل وجود تجارت خارجی، روند قیمتی یکسانی دارند و خیلی به ندرت پیش میآید که شاخصهای نفتی در نقاط مختلف دنیا مسیر خلاف جهتی را طی کنند. اما تحت شرایط خاص کنونی که به شدت تقاضای جهانی افت کرده است، شرایط بازارهای فیزیکی هر نفت اهمیت پیدا میکند. در این رابطه باید بدانیم آمریکا عمدتا مصرفکننده نفت است و صادرات آن به صورت محدود فقط طی چند سال اخیر انجام میشد. یعنی اساسا آمریکا به طور خالص به عنوان واردکننده نفت شناخته میشد و هرآنچه تولید میکند عمدتا مصرف داخلی میشود. بنابراین، اساسا زیرساختی برای توزیع و انبارداری نفت خام ندارد و حال با شوک سنگینی که به تقاضا وارد شده، امکان مدیریت این مازاد عرضه را ندارد.
این در حالی است که کشورهای نفتی عمدتا صادرکننده هستند و همه زیرساختهای آنها برای انتقال نفت به خارج از مرزها طراحی شده است. پس طبیعی است که در شرایط کنونی بازار فیزیکی که نفتهای شاخص دیگر مانند نفت برنت و دوبی را میزبانی میکنند وضعیت بهتری داشته باشند. نفت خام ایران نیز همبستگی بیشتری با نفت برنت دارد که در شرایط کنونی با بحران نفت خام آمریکا مواجه نشده است.
۴) نفت برنت مهمتر است یا نفت خام آمریکا؟
نفت برنت با قیمت سبد نفتی اوپک هماهنگی بیشتری دارد. بنابراین، برای کشورهای خاورمیانهای رصد نفت برنت اهمیت بیشتری دارد. اما از نگاه بینالمللی و حجم تجارت جهانی نفت، نفت خام آمریکا با اختلاف زیادی سرآمد سایر شاخصهای نفتی است. بنابراین، معیار بسیاری از افراد در جهان نوسان قیمت نفت wti است. البته این نفت نیز معضلات خود را دارد از جمله آنکه به شدت متاثر از سیاستهای داخلی آمریکاست که بعضا هماهنگی آن با سایر نفتهای دنیا را بر هم میزند. مثلا محدودیتهایی که آمریکاییها برای صادرات نفت تا همین چند سال پیش داشتند، یکی از معضلات شاخص قیمت نفت وست تگزاس بود.
۵) رکورد تاریخی است؛ اهمیتی ندارد؟
نکته جالب آن است که تقریبا همه رسانههای بینالمللی شب گذشته تیتر اصلی خود را به منفی شدن قیمت نفت خام آمریکا اختصاص داده بودند. اما بودند افراد و به ویژه کارشناسان بورس تهران که تلاش مضاعفی در عادی نشان دادن این اتفاق داشتند. یعنی یک رکورد تاریخی امری بدیهی و کاملا عادی معرفی شد. اینکه برای نخستین بار در تاریخ، قیمت نفت نه در یک معامله خاص، بلکه برای مهمترین نفت شاخص دنیا از نظر سطح تجارت منفی شده است، برای برخی بورسبازان یک امر پیش پا افتاده بود. تا جایی حتی که با وجود آنکه این موضوع به تیتر اصلی رسانههای معتبر دنیا تبدیل شده بود، برخی کارشناسان بورسی اصرار داشتند که اتفاق خاصی رخ نداده و این رکورد تاریخی بارها تکرار شده است!
اینکه بورس تهران چقدر از این مساله متاثر میشود با توجه به شرایط خاص حاکم بر بازار سهام یک بحث دیگر است. اما بیاهمیت نشان دادن این اتفاق تاریخی که در صورت ماندگار شدن به گفته تحلیلگر سیانبیسی به معنای «فاجعه در بازار نفت» است یا نشان از آگاهی کم و یا دخیل کردن منافع شخصی در ارائه تحلیلهاست. البته شاید اگر همه تحلیلگران دنیا نیز قیمت سهام خود را در خطر میدیدند هیچگاه این اتفاق تاریخی حتی مطرح نیز نمیشد.
۶) اختلاف ۲۰ دلاری دو قرارداد نفتی با فاصله یک ماه منطقی است؟
از انگیزههای ارائه تحلیلهای اشتباه که بگذریم، یکی از مسائلی که بسیار بر آن تاکید میشود اختلاف قیمت دو قرارداد مختلف نفت است. یعنی قرارداد ماه مه که امروز سررسید میشود و دیشب قیمت زیر صفر داشت و قرارداد ماه ژوئن که بالای ۲۰ دلار معامله میشد. از اینکه خود این اختلاف ۲۰ دلاری یک رکورد تاریخی دیگر است که بگذریم، برداشت خطایی نسبت به آن وجود دارد. در بازارهای آتی زمانی که قیمت در سررسیدها دورتر بالاتر از سررسیدهای نزدیکتر است کنتانگو میگویند و بر خلاف تصور اولیه لزوما نشان از انتظار افزایش قیمتها نیست. بلکه عموما وضعیت کونتانگو به دلیل ضعف تقاضا در یک بازار رخ میدهد و به نوعی نشانه بازار خرسی است. به عبارت دقیقتر، معاملهگران نسبت به وضعیت قیمتها نگرانند و از خرید نفت امتناع میورزند؛ در نتیجه قیمتها در سررسیدهای نزدیکتر به شدت افت پیدا میکند. حال آنکه وقتی رونق بر بازار حاکم و انتظار رشد قیمتی وجود داشته باشد، خریداران سعی میکنند نفت را اکنون بخرند و در آینده با قیمت بالاتری بفروشند و سود کنند.
بنابراین، اینکه بگوییم قیمت قراردادهای آتی با سررسید دورتر بالاتر است، پس حتما در آینده قیمتها بالا میرود تحلیل درستی از ساختار بازارهای آتی نیست. بنابراین، اگر تغییری در وضعیت توقف فعالیتهای اقتصادی به واسطه قرنطینه کرونایی در نقاط مختلف دنیا رخ ندهد یا اینکه تولیدات کاهش محسوسی پیدا نکنند نمیتوان به رشد قیمت نفت امید چندانی داشت.
۷) نقاط امیدواری کجاست؟
با این حال شاید وضعیت فعلی از جنبههایی آنچنان هم تاریک نباشد و هنوز بتوان نشانههای امیدی را در این رکورد منفی تاریخی جویا شد. اولین مساله که باید به آن توجه شود، حجم معاملات قرارداد ماه مه است که تا ۴۰ دلار منفی هم کاهش داشت. طبق آخرین آمارها این قرارداد حجم معاملات پایینی داشت؛ کمی بیش از ۱۲۶ هزار در مقایسه با ۸۰۰ هزار حجم معاملات قرارداد ماه ژوئن. پایین بودن حجم معاملات یکی از نشانههایی است که باعث میشود نوسان قیمتی یک قرارداد بالا باشد و نرخهای ثبتشده در آن لزوما قابل اتکا نباشد.
دومین مساله به قراردادهای آتی دورتر برمیگردد که سقوط سنگینی را تجربه نکردند. البته همانطور که گفته شد لزوما به معنای انتظار برای رشد قیمتها نیست، اما اینکه نسبت به ریزش بیشتر مقاومت داشتند نشان میدهد انتظار فعلی بازار آن است که وضعیت نامتوازن عرضه و تقاضا در بازار نفت طی ماههای آینده بهبود مییابد. یعنی از یک سو امیدواریهایی وجود دارد که با غلبه نسبی بر کرونا، فعالیتهای اقتصادی به مدار عادی برگردند و تقاضا را تقویت کنند. از سمت دیگر نیز، کاهش تولیدات اوپک پلاس و افت تعداد دکلهای شیل آمریکا بتواند عرضه را متعادلتر کند.
نقطه روشن سوم اما به وضعیت سهام و صندوقهای وابسته به نفت در شب گذشته برمیگردد که شدت ریزش قیمتها در آنها در مقایسه با افت قیمت نفت wti قرارداد ماه مه به مراتب ملایمتر بود. این موضوع نیز بار دیگر تاکید میکند همچنان بازار انتظار دارد از شدت اثر منفی کرونا در آیندهای نه چندان دور کاسته شود.
۸) آیا باید قیمتها در بورس تهران بریزد؟
اینکه بازار سهام کشورمان چه واکنشی میدهد به عوامل بسیار متعددی بستگی دارد. اما پیش از هر چیز باید دانست که بازیگران اصلی این روزهای بورس تهران، عمدتا افرادی هستند که چندان علاقهای به تحلیلهای دقیق ندارند و به روایتهای کلی توجه بیشتری میکنند. اگر از ریزش قیمت نفت برداشت رکود سنگین اقتصادی داشته باشند و ترس فروش بر آنها غلبه کند، احتمالا ریزشهای سنگینی در انتظار بازار خواهد بود. هرچند فعلا نمیتوان وزن زیادی به این سناریو داد، اما نباید از تکرار هیجان بورسبازان، این بار در جهت معکوس غافل ماند.
اما اگر شوک نفتی شب گذشته انتظارات تورمی را تقویت کند، اتفاقا باید منتظر ماند که عطش خریداران در بورس تهران شدت گیرد. یعنی ممکن است فضای منفی بازار نفت این روایت را تقویت کند که درآمدهای دولت کاهش بیشتری پیدا کرده و نرخ دلار و تورم را تحریک میکند. بنابراین، قیمت سهام نیز برای صعودی بیشتر مستعد خواهند بود. طی ماههای اخیر و همزمان با ریزش قیمتهای جهانی چنین واکنشی از سوی سهامداران چندین بار تکرار شده است. باید دید این بار کدام روایت میان سرمایهگذاران بورس تهران طرفدار بیشتری پیدا میکند.