اثر انگشت سیاستمدار
ایشان گفته: «میان برخی از نمایندگان با وزرا ساخت و پاختهایی وجود دارد. فلان وزیر را صدا میزنند و میگویند فلان معدن را به من یا به فرزند و داماد من بده تا برود از آن استفاده کند والا استیضاح میشوی. وزیر بیچاره هم که گیر اینچنین نمایندگانی افتاده است.»
وقتی یک روحانی عالیرتبه که زمانی در صدر قوه قضائیه و سالها در شورای نگهبان حضور داشته اینگونه از «زد و بند» در قوه مقننه سخن میگوید و از بده بستان برخی نمایندگان با وزرا پرده برمیدارد واقعاً باید نگران امروز و فردای کشور بود. البته امیدوارم این سخنان مقدمهساز رد صلاحیت گسترده در انتخابات امسال مجلس شورای اسلامی نباشد.
اهالی نقد و نظر معتقدند ابرچالشهای اقتصاد ایران و بسیاری از گرفتاریهای حال حاضر کشور عموماً ریشه در ساختار معیوب سیاسی دارد. در همه بحرانهای اقتصادی یا به تعبیری ابرچالشهای اقتصادی کشور نظیر تورم، بحران صندوقهای بازنشستگی، رشد نقدینگی، بحران آب و محیط زیست، کسری بودجه و... اثر انگشت سیاستمداران را میشود پیدا کرد.
علاوه بر این، نشانههای فساد در بخشهایی از نظام اداری چنان بر همگان روشن شده که دیگر جای هیچگونه پردهپوشی و پنهانکاری وجود ندارد و متاسفانه فضای سیاسی و اقتصادی کشور به گونهای است که انجام فعالیتهای اقتصادی از مسیر صحیح، تقریباً غیرممکن شده است.
اقتصاددانان ریشه این بیماری خطرناک را غیررقابتی بودن و حاکم شدن مناسبات تیولداری بر اقتصاد کشور میدانند و مدت زمان طولانی است که نسبت به وجود مناسبات خطرناکی هشدار میدهند که توانسته اقتصاد ایران را زمینگیر کند.
اکنون سخنان آیتالله یزدی روی دیگری از این بیماری خطرناک را نشان میدهد. آدرس ایشان تیولداری سیاسی است که بدون شک خیلی از مسائل کشور در این عارضه ریشه دارد چون تیولداری سیاسی را باید جادهصافکن تیولداری اقتصادی دانست.
ممکن است برخی دوستان بگویند تیولداری سیاسی و تیولداری اقتصادی تفاوتی ندارند اما من اولی را مادر دومی میدانم و معتقدم معادلات سیاسی در کشور ما به گونهای نوشته شده که تیولداری سیاسی معمولاً زودتر از تیولداری اقتصادی ظهور میکند.
در حقیقت رقابتهای سیاسی یا تلاش برای به دست آوردن مناصب سیاسی در کشور ما به جهت اهداف و منافع اقتصادی اهمیت پیدا میکند در غیر این صورت تجربه چهار دهه گذشته نشان داده «میل به خدمت» نیروی محرکه قدرتمندی برای نزدیک شدن به قدرت نیست.
از این زاویه که به مساله نگاه کنیم متوجه میشویم دلیل اصلی اینکه سیاستمداران ما ضدبازار آزاد عمل میکنند و بیشتر طرفدار اقتصاد دولتی هستند، این است که تمرکز قدرت را مقدمه تمرکز ثروت میدانند. و همانطور که اشاره کردم، معادله سیاست در ایران به گونهای نوشته شده که با انحصار از همه نوعش همسویی دارد.
این در حالی است که وظیفه سیاست کاهش هزینه مبادله است تا ثروت هرچه بیشتر خلق و میان مردمان توزیع شود اما سیاستمدار ایرانی با دخالت در بازار، معادلات را به هم میزند تا ثروت به صورت انحصاری به گردش درآید.
زمانیکه در چرخش مناصب سیاسی انحصار ایجاد میشود و گردش قدرت شکلی انحصاری به خود میگیرد؛ سیاستمدار انحصاری علاقه به ایجاد انحصار اقتصادی پیدا میکند. بنابراین بدیهی است که هدف تیولدار سیاسی تمرکز اقتصادی است. تمرکز اقتصادی به تیولدار سیاسی کمک میکند به اهداف و منافع اقتصادی دست پیدا کند. اینکه «نماینده مجلس به وزیر فشار میآورد که فلان معدن را به من واگذار کن در غیر این صورت تو را استیضاح خواهم کرد»، آدرس مستقیم همین عارضه است.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده