روی زشت بیثباتی اقتصادی
به عبارتی انسان زمانی که دریافت تداوم حیات، بهبود شرایط و رفع نیازهای زندگیاش در گرو زیست جمعی است، اقدام به برقراری روابط با دیگر انسانها کرد تا از این طریق منافع و خواستههای مادی و غیرمادی خود را در تعامل و اشتراک با منافع و خواستههای دیگران قرار دهد.از زمانی که جوامع انسانی شکل گرفتند، در راستای تحقق اهداف مذکور، علاوه بر ابداع ابزارهای فیزیکی، مفاهیم ذهنی هم برساخته شدند. برساختهای اجتماعی که به اقتضای زمان و مکان شکلهای مختلفی به خود میگرفتند.به عنوان مثال انسانها و جوامع انسانی در تعامل با یکدیگر به مبادله محصولات و خدمات برای تامین مایحتاج خود میپرداختند و از دل تبادل کالاها مفهومی به نام اقتصاد ساخته شد. این مفهوم که متکی به سه فاکتور تولید، تبادل و مصرف بود، به تدریج روشهایش تکوین پیدا کرد و ابزاری چون پول اختراع شد تا به عنوان واحد ارزشگذاری کالاها مورد استفاده قرار گیرد. مبنای ارزشگذاری کالاها نیز میزان و فرآیند تولید و مصرف آن کالا (یعنی میزان و شکل عرضه و تقاضا) بود.
امروز نیز اساس شکلگیری سیستمهای اقتصادی، همان تولید، مبادله و مصرف محصولات موردنیاز است. در گذر تاریخ جوامع انسانی با بهرهگیری هوشمندانه از محیط پیرامون توانستند سطح کیفی زندگی را ارتقا دهند و به عبارتی دستیابی به نیازهای اولیه را هر روز آسانتر از گذشته کنند. به این ترتیب پای مفاهیم و برساختهای دیگری چون اخلاق اجتماعی هم به میان آمد. مفهوم اخلاق برگرفته از رفتار انسانها در تعامل با یکدیگر و محیط پیرامون است. در واقع آن دسته از رفتارهایی که از سوی عموم افراد یک جامعه مورد تایید قرار میگرفت به عنوان «هنجارهای اخلاقی» و رفتارهایی که از سوی عموم غیرقابل قبول بودند، به عنوان «ناهنجاریهای اخلاقی» ساختار اخلاقیات اجتماعی را شکل میدادند.
بنابراین روابط و تعاملات انسانها و جوامع انسانی با یکدیگر (به جز روابط و تعاملاتی که مبنای خویشاوندی یا تعلقخاطر عاطفی دارند) به طور کلی مشتمل بر دو دسته مادی و غیرمادی است. تعاملات مادی همان مبادله کالا یا روابط اقتصادی است که بر اساس نیازهای مادی انسان برقرار میشود و هدف آن طبعا رفع نیازها و بهبود شرایط جسمی است. مجموعهای از روابط اقتصادی، یک سیستم اقتصادی را بهوجود میآورد. برای نظمدهی به روابط درون این سیستم و نیز بهینهسازی و بیشینهسازی سود حاصل از یکایک این روابط، علم اقتصاد موجودیت یافت. علمی که وظیفهاش یافتن روشهایی برای به حداقل رساندن هزینهها و به حداکثر رساندن درآمدهای حاصل از مبادلات است.دسته دوم، روابط غیرمادی شامل آن دسته از تعاملات بین انسانها و جوامع انسانی است که محتوای آن کنشهای رفتاری و کلامی است. به عبارت دیگر روابط میان انسانها شامل مفاهیمی چون احترام و اعتماد متقابل، وفای به عهد، بیان واقعیت، رعایت حقوق اساسی انسانها، پایبندی به قواعد اجتماعی مورد توافق و... است. آنچه را که به این نوع تعاملات سر و شکل میبخشد، اخلاقیات اجتماعی مینامند. حال پرسش اینجاست که این دو دسته تعامل انسانی چه نسبتی با یکدیگر دارند و چگونه از یکدیگر متاثر میشوند؟
زمانی که در یک جامعه سیستم اقتصادی کارکرد اصلیاش یعنی نظمدهی و قاعدهمندسازی روابط اقتصادی را حفظ کند و سیستم حکمرانی هم بر مبنای قانونی باشد که حقوق برابر افراد جامعه را تضمین و تامین کند، اخلاقیات اجتماعی نیز جایگاه خود را حفظ میکند و روابط اجتماعی شهروندان در حوزه عمومی اخلاقمدارانه خواهد بود.
اما در صورتی که سیستم اقتصادی به جای آنکه عامل نظم در روابط اقتصادی باشد، منجر به بیثباتی و تلاطم اقتصادی شود یا منابع اقتصادی را در انحصار افراد یا نهادهای خاصی درآورد و نیز در صورتی که سیستم حکمرانی به جای تامین حقوق عامه، به عامل تبعیض و تجاوز به حقوق اساسی شهروندان تبدیل شود، روابط اجتماعی در مسیر انحطاط اخلاقی قرار میگیرد. زمانی که شهروندان دریابند سیستم حاکم بر اقتصاد، از نظم و قاعده خاصی پیروی نمیکند و نیز حقوقشان مورد تبعیض واقع میشود، هر کدام با نادیده گرفتن حقوق دیگری و زیر پا گذاشتن عرفهای اخلاقی جامعه، در راستای کسب منافع شخصی اقدام میکند تا بقای خود را تضمین کند. چرا که میداند اگر به قید و بندهای اخلاقی پایبند بماند، از قافله جا خواهد ماند. به این ترتیب مرزهای اخلاقی یکی پس از دیگری فدای رقابت تنازعآمیز برای کسب سود بیشتر از فرصتهای نابرابر ناشی از شرایط بیثبات خواهد شد.