یکم این که قدیمی ها گفته اند، «خوشا چاهی که آب از خود در آرد.» این کاهش قیمت دلار مربوط به زمزمه های برجام است و اگر احیاناً معلوم شد که خبری نیست باز همان آش است و همان کاسه.
دوم، این که در مورد ارزش پول ملی سردر گمی زیاد ایجاد شده و ریاست کل بانک مرکزی شایسته است آموزش صحیح به جامعه ارائه کنند نه برعکس. اوائل انقلاب به تدریج به دلیل افزایش نقدینگی و تورم قیمت دلار در بازار آزاد از قیمت رسمی فاصله گرفت. گرچه همان قیمت رسمی هم قبل از انقلاب درست انتخاب نشده بود و ریال دچار بیش ارزشی بود. هنگامیکه عده ای کارشناس به ضرورتِ یک نرخی کردن ارز تاکید کردند به دلیل این که چند نرخی بودن منجر به نا کار آیی، استفاده ضایعه آمیز از ارز، بهم ریختن تخصیص منابع در درون اقتصاد شده و شرایط رانتی ایجاد می کرد، عده ای رگ های گردن را بر افراشتند که حفظ ارزش پول ملی مانند حفظ ناموس است و جلو تک نرخی شدن را گرفتند. زمانی که تصمیم در افزایش نقدینگی بی مهابا می گرفتند یادی از ناموس ملی نکردند. امروز همگان از تاثیر ارز دو نرخی در امر فساد و ضایعه سازی در اقتصاد و سیاست آگاه هستند.
سوم، ارز هم مانند هندوانه یک کالا است. قیمت آن هم تابع بازار همان کالا و هم سطح عمومی قیمت ها یعنی تورم است. اگر واقعا به فکر ارزش پول ملی هستید باید قدرت خرید عمومی پول را کم و بیش تثبیت کنید. یعنی سیاست پولی مسئولانه و تضمین حجم نقدینگی کم و بیش با ثبات.
چهارم، به نظر می رسد امروزه مردم تحصیل کرده این مطالب را می دانند و مسئولین هم به جای تلاش در کاهش سطح آگاهی عمومی از طریق ارائه مطالب غیر دقیق، بهتر است در امر ارتقاء آگاهی عمومی تلاش کنند، در این صورت افکار عمومی هم حامی اقدامات کارشناسی و معقول خواهند بود.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده