رئیسی و مفهوم انقلابی و شایستهسالاری
شایستهسالاری در سادهترین مفهومش یعنی اینکه از میان همۀ افراد ملت، کسی که از صلاحیت و شایستگی بیشتری برای انجام کاری برخوردار باشد، بدون هر گونه تبعیضی به سمتی منصوب شود.
با این تعریف، افزودن هرگونه قیدی به شایستهسالاری در واقع به معنای محدود و مضیّق کردن این مفهوم و نوعی عدول از اصل آن است. از این رو، قید "انقلابی" که به شایستهسالاری اضافه شده است، میتواند کل داستان را تغییر دهد.
به این ترتیب، تعریفِ روشن و دقیقِ انقلابی بودن در گفتمان طرفداران به کارگیری این واژه کاملاً ضروری است. به عبارت دیگر، باید توضیح داده شود منظور از انقلابی بودن چیست؟ آیا منظور فردی است که به اصولِ انقلاب سال 57 پایبند و وفادار است؟ اگر منظور این باشد بسیاری از طیفهای سیاسی حاضر در انقلاب از چریکهای فدایی اکثریت گرفته تا برخی چهرههای ملی و ملی-مذهبی و عموم اصلاحطلبان خود را به اصول و مبانی انقلاب 57 وفادار میدانند. آیا تعریف انقلابی بودن شامل این طیف از نیروها هم میشود؟
آیا مراد از انقلابی بودن، صفت اشخاصی است که خود را به ضوابط و مقررات و نظامات جاری و قانونی مقید نمیدانند و طبق علایق و معیارهای شخصی یا تعریف نشده رفتار میکنند؟ اگر مراد از انقلابی بودن این باشد که اولاً با مدیریت این نوع افراد، هرج و مرج کامل بر کشور حکفرما میشود و ثانیاً تمام نیروهای خواهان به هم زدن نظم و ثبات موجود هم در شمار انقلابیها قرار میگیرند!
آیا مقصود از انقلابی، شخصی است که کار و تلاش خود را به ساعات کاری مشخص و معین محدود نمیداند و خارج از وقت اداری هم در جهت پیشبرد امور تحتنظر خود کوشش میکند؟ اگر مقصود این باشد باید از صفت سختکوش برای توصیف چنین فردی استفاده کرد نه انقلابی بودن که ربطی به موضوع ندارد.
آیا غرض از انقلابی بودن، مشخصۀ افرادی است که چارچوب اعتقادی و سیاسی ویژهای را به عنوان ایدئولوژی حاکم پذیرفته و بی چون چرا از آن اطاعت میکنند؟ اگر غرض از انقلابی بودن این باشد، با شایستهسالاری که برمبنای عدم تبعیض اعتقادی و سیاسی بین شهروندان تعریف میشود، چه نسبتی دارد؟
منبع: کانال تلگرامی نویسنده