پیامدهای بی سابقه بحران خلیج فارس/ کشورهای عربی از قطر چه می خواهند؟
سرویس جهان مشرق - مرکز مطالعاتی سایت الجزیره در مقالهای به بررسی بحران به وجود آمده در خلیج فارس در نتیجه تنش در مناسبات قطر با تعدادی از کشورهای حامی عربستان سعودی پرداخته و پیامدهای گسترده و بیسابقه این تحولات را بررسی کرده است.
عربستان و امارات بحرین و مصر در روز 5 ژوئن 2017 اعلام کردند که مناسبات دیپلماتیک خود با قطر را قطع میکنند. هنوز چند ساعت از این واقعه نگذشته بود که مشخص شد این اقدام تنها منحصر به قطع مناسبات نیست، بلکه طرحی در راستای محاصره کامل قطر در دست اقدام است که در مناسبات موجود میان کشورها در دوره صلح بی سابقه بوده است.
عربستان و امارات و بحرین تبادل هواپیمایی خود با قطر را ممنوع کرده و مرزهای زمینی و دریایی خود را نیز به روی قطر بستند و شهروندان این کشور ساکن در کشورهای خود را اخراج کرده و از شهروندان خود در قطر خواستند که این کشور را ترک کنند. در همان روز دولت مالدیو و جزایر مارشال و دولت منطقه طبرق در لیبی ( که جامعه جهانی آن را به رسمیت نشناخته) بعلاوه دولت یمن مقیم ریاض نیز مناسبات خود را با قطر قطع کردند، چرا که قدرت مقاومت در برابر فشارهای عربستان را نداشتند. البته جزایر مارشال با صدور بیانیه ای تصمیمگیری در رابطه با قطع مناسبات با قطر را تکذیب کرد.
در روز بعد اردن اعلام کرد که سطح و حضور دیپلماتیک خود در قطر را کاهش خواهد داد و مجوز فعالیت شبکه الجزیره در عمان را لغو خواهد کرد. موریتانی نیز از قطع مناسبات دیپلماتیک خود با قطر خبر داد. اقدامات روز پنج ژوئن در پی اوج گیری حملات بیسابقه تبلیغاتی بر ضد قطر انجام شد، رسانههای اماراتی و سعودی و بحرین به علاوه رسانههای مصری از روز 23 می شانتاژ گسترده ای را بر ضد قطر در دستور کار خود قرار داده بودند.
از هجمه تبلیغاتی تا قطع مناسبات دیپلماتیک
عرب ها و کشورهای حاشیه خلیج فارس شب 23 می مجموعه اخبار فوری را از اظهارات امیر قطر در استقبال از ایران و حزبالله لبنان و حماس از طریق شبکه العربیه و اسکای نیوز منتشر کردند که از بروز تنش در مناسبات قطر با دولت ترامپ حکایت داشت. این در حالی بود که امیر قطر دو روز پیش در ریاض دیدار دوجانبه دوستانه ای با رئیسجمهور آمریکا برگزار کرده بود. چند ساعت بعد خبرگزاری قطر اعلام کرد که سایت این خبرگزاری هک شده و اظهارات منتسب شده به شیخ تمیم بن حمد را تکذیب می کند. اما العربیه و اسکای نیوز اعلام کردند که این خبر درست بوده و تکذیبیه مقامات قطری را منتشر نکردند.
در شرایطی که هجمه تبلیغاتی بر ضد قطر و امیر آن متوقف نشده بود ، خط خبری العربیه و اسکای نیوز بلافاصله از سوی سایر رسانههای اماراتی و سعودی و روزنامهها و شبکههای تلویزیونی دولتی و شبه دولتی دنبال شد. در همان شب صفحه وزیر خارجه قطر در سایت توئیتر نیز هک شد و عاملان این اقدام اخباری در رابطه با تصمیم این کشور مبنی بر قطع مناسبات با عربستان و مصر و امارات را منتشر کردند. این خبر نیز از سوی دولت قطر تکذیب شد، اما رسانههایی که هجمه تبلیغاتی گستردهای را بر ضد قطر دنبال میکردند، این تکذیبیه ها را منتشر نکردند.
الجزیره میافزاید که هجمه تبلیغاتی صورت گرفته بر ضد قطر از 10 روز پیش تاکنون ادامه پیدا کرده و به سطحی نامشخص در مناسبات بین دولتهای حاشیه خلیج فارس و سنتهای موجود در میان ملتهای منطقه رسیده است و با حضور رسانههای رسمی عربستان و امارات در این هجمه به نظر میرسد که این اقدام از طریق سطوح عالی حاکمیتی در این دو کشور برنامهریزی شده است.
بنا بر این گزارش با وجود گستردگی هجمه تبلیغاتی بر ضد قطر و استمرار بی امان آن، افکار عمومی کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربی نسبت به این تبلیغات قانع نشدهاند و واکنشهای مردمی در سایتهای اجتماعی (به عنوان تنها ابزار آشنایی با افکار عمومی در این دولتها ) به ویژه در عربستان و کویت و بحرین و عمان از محکوم کردن ادعاهای رسانه های شرکت کننده در این شانتاژ خبر می دهند و همبستگی خود را با قطر اعلام میکنند. همین موضوع باعث شد تا امارات بر ضد تمام کسانی که همبستگی خود را با قطر اعلام کنند، مجازاتی بین 3 تا 15 سال و غرامت مالی بالغ بر 500 هزار درهم تعیین کند.
کشورهای عربی از قطر چه می خواهند؟
مواضع سه کشور عربی نشان از تناقض آشکار آنها دارد که نه تنها در محتوای شانتاژ تبلیغاتی دیده میشود ، بلکه در مضمون بیانیههای رسمی برای توجیه محاصره و قطع مناسبات با قطر نیز خود را نشان میدهد. به عنوان مثال قطر به حمایت از حوثی ها و حزب الاصلاح در یمن متهم شده است. این در حالی است که حزب الاصلاح از جمله دشمنان و مبارزه کنندگان با حوثی ها هستند و نیروهای قطری نیز در کنار سعودی ها در جنگ یمن مشارکت داشته اند. از سوی دیگر به نظر نمیرسد که اتهامات مطرح شده بر ضد قطر در رابطه با مناسبات با ایران ادله مستحکمی داشته باشد. علاوه بر این که امارات شریک تجاری اول ایران نسبت به دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس است و تمامی کشورهای خلیج فارس غیر از عربستان سعودی با ایران مناسبات دیپلماتیک دارند. اتهامات مطرح شده دیگر بر ضد قطر در حمایت از گروههای تروریستی و گروههای معارض سعودی نیز که در بیانیههای عربستان آمده ، به صورت عمومی مطرح شده و هیچ دلیلی برای درست بودن این ادعاها ارائه نشده است.
مناسبات قطر و امارات از مدتها پیش تاکنون مناسبات خوبی نبوده است ، اما روابط عربستان و قطر متفاوت بوده و از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان از گرمی و انسجام بالایی برخوردار بوده است. سیاست قطر از زمان آغاز تلاشهای عربی در سال 2011 با سیاست امارات در تناقض بوده است. این تناقض هم از نظر رویکردهای دو طرف در منطقه عربی یا حضور آنها در اردوگاه های متقابل در زمینه برخی مسایل مشخص قابل توجه است. میتوان گفت که اختلافات قطر و امارات در رابطه با مواضع آنها نسبت به کودتای نظامی در مصر و مواضع آنها نسبت به خلیفه حفتر در لیبی به بالاترین شرایط خود رسید.
اختلافات عربستان و قطر البته ماهیت متفاوتی دارد. این اختلافات نیز در نتیجه مواضع آنها نسبت به انقلابهای عربی صورت گرفت، اما این اختلافات رویکرد شدیدی پیدا نکرد. چرا که ریاض به صورت مستقیم سیاستی مخالف با جنبش مردمی عربی در سال 2011 به خود نگرفت. دو طرف همکاری بالایی در سوریه داشتند. آنها در زمینه اتفاقات تابستان 2013 در مصر با هم اختلاف نظر داشتند و همین موضوع باعث تنش جدی در مناسبات آنها در سال 2014 شد. از سوی دیگر عربستان از زمان آغاز جنگ در یمن ، تحولات لیبی را از جمله اولویتهای خود به شمار نمی آورد.
در نتیجه این شرایط ، تعیین عاملی ناگهانی یا تحولی جدید در زمینه تغییر ناگهانی مواضع آن بر ضد قطر مشکل است. تنها تفسیر منطقی این موضوع را می توان در این دانست که امارات ، عربستان را به این اقدامات تحریک کرده باشد تا بتواند کنترل کامل تصمیمگیریهای قطر را در دست گرفته و این کشور را تسلیم کند.
کسانی که به دنبال افزایش تنش در روابط با قطر هستند ، معتقدند که سازش به وجودآمده در مناسبات با این کشور در سال 2014 کافی نیست، چرا که ملک عبدالله دوم آن زمان به امتیازات محدود در سطح پوشش رسانه ای موضوع مصر و اخراج برخی رهبران اخوانی مصر از قطر بسنده کرد، اما آنها الان به دنبال تسلیم کردن قطر و اطاعت محض این کشور از عربستان هستند. این موضوع را در بیانیه وزارت خارجه قطر میتوان مشاهده کرد که در روز پنج ژوئن منتشر شد و به این موضوع اشاره کرده است که تصمیم ملیگرایانه آنها در معرض آزمون قرار گرفته است و استقلال تصمیم گیری های این کشور مورد اختلاف با کشورهایی است که تصمیم به محاصره و قطع مناسبات با قطر گرفته اند.
به این ترتیب آنها به دنبال تسلیم کردن قطر در یک پرونده نیستند، بلکه از دیدگاه آنها این تسلیم شدن باید در راستای مجموعه تصورات آنها در ریاض و ابوظبی در رابطه با تشکیلات منطقه خلیج فارس و خاورمیانه از جمله در مناسبات با ایران و ترکیه و مواضع کشورها نسبت به جریانهای نظام سیاسی و تحولات دموکراتیک و موضوع فلسطین و مناسبات با اسرائیل باشد.
شبکه خبری الجزیره در این گزارش میافزاید که به نظر میرسد تنشهای موجود که برای تسلیم کردن قطر صورت گرفته، بدون دو حادثه مهم بستر تحقق نداشت. حادثه اول همگرایی گسترده بین محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان و محمد بن زاید ولیعهد امارات است و محمد بن سلمان احساس می کند که بن زاید نفوذ بالایی در آمریکا دارد که باعث شده وجهه عربستان در نزد ترامپ بهبود پیدا کند. آنها این موضوع را از منظر تقویت جایگاه محمد بن سلمان در عربستان و پیروزی در دور کردن خطرات قانون جاستا و موفقیت در قانع کردن واشنگتن به پذیرش برنامه کاری سعودی ها دنبال می کنند. موضوع دوم در رابطه با حمایت معنوی است که اردوگاه بن سلمان و بن زاید از سوی ترامپ رئیسجمهور آمریکا در جریان سفر به عربستان با آن مواجه شدند. این دو نفر سفر مذکور را پیروزی برای سیاستهای خود و بازگشت به ائتلاف سنتی آمریکا میدانند و معتقدند که واشنگتن از توهم تحولات دموکراتیک در خاورمیانه دست برداشته است.
پیامدهای بی سابقه بحران خلیج فارس
همان طور که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در کنفرانس مطبوعاتی خود در پاریس در روز 6 ژوئن اعلام کرد، عربستان و متحدانش بر روی این موضوع حساب کردند که محاصره قطر باعث تسلیم شدن و تعامل مثبت آن با مطالبات عربستان و امارات می شود ، اما این پایگاه خبری قطری مینویسد که قطر قطعاً میتواند در برابر این اقدامات ایستادگی کند ، چرا که ذخایر نفتی گسترده و گزینههای بالایی برای واردات و گذرگاههای دریایی و هوایی متعدد و شرکای اقتصادی بزرگی دارد که میتوانند با سرمایهگذاریهای گسترده و قراردادهای حیاتی از جمله واردات گاز با آنها ارتباط برقرار کند. دولت قطر اقداماتی را برای مواجهه با شرایط محاصره شبیه به اوضاع کنونی از سال 2014 تاکنون مدنظر قرار داده است.
از سوی دیگر با وجود تفاوت بالای بحران سال 2014 و بحران مناسبات کنونی در منطقه بعید نیست که میانجگری کویت که از حمایت آلمان و ترکیه برخوردار است، طی ماهها و هفتههای آینده در مهار مواضع و جلوگیری از تشدید تنشها و رسیدن به برونرفت، موفقیتآمیز عمل کند. اما نکته بعدی این است که شکست واقعی در مناسبات قطر و عربستان به وجود آمده که چه بسا از شکاف موجود در مناسبات امارات و قطر نیز فراتر رفته و سطح بالایی از بی اعتمادی در روابط و دیدگاه های ریاض و دوحه نسبت به یکدیگر به وجود آمده است.
الجزیره میافزاید که قطر گفتمانی که در جریان هجمه تبلیغاتی بر ضد قطر به کار گرفته شده و محاصره تحمیل شده از سوی عربستان برای گرسنه نگه داشتن ساکنان خود و قطع مناسبات مستحکم بین دو ملت را فراموش نخواهد کرد . به این ترتیب بازگشت مناسبات دوجانبه به ماهیت گذشته مشکل به نظر میرسد ، به ویژه در شرایطی که تمامی دستاوردهای محقق شده از سوی شورای همکاری خلیج فارس از زمان تأسیس آن تا کنون نظیر آزادی تردد افراد و مناسبات بانکی و دیگر دستاوردها با وجود تعداد کمی که داشت، در این مدت از بین رفت.
بن سلمان و بن زاید به دنبال تسلیم کردن قطر و سیطره کامل بر مناسبات داخلی و خارجی این کشور هستند. حتی در صورتی که قطر با امتیازدهی در جهت موفقیتآمیز بودن تلاش های های صلح جویانه موافقت کند و سعی کند تنش موجود در کشورهای خلیج فارس را کاهش دهد ، مقامات این کشور از تصمیمگیریهای مستقل خود دست برنخواهند داشت، چرا که درغیراین صورت امنیت و رفاه کشور در مخاطره قرار میگیرد. اردوگاه ریاض و ابو ظبی در الزام قطر به شرایطی که خود نیز به آن پایبند نیستند، موفق نخواهند بود. امارات در امور داخلی لیبی و یمن دخالت میکند و از محمد دحلان که عنصری مخالف تشکیلات خودگردان است، حمایت می کند، این کشور در پرونده هایی نظیر یمن به خود حق مخالفت با عربستان را می دهد، اما هیچ یک از این امتیازات را برای قطر قائل نیست.
این پایگاه خبری میافزاید که بحران بوجود آمده در میان کشورهای خلیج فارس سایه سنگین خود را بر مناسبات شورای همکاری خلیج فارس در کوتاه مدت و میان مدت انداخته است. این بحران و توسعه آن تنها در نادیده گرفتن ارزش های سنتی منطقه نیست، بلکه نشان میدهد که ریاض و ابو ظبی مؤسسات شورای همکاری را نادیده میگیرند و نشستی برای حل و فصل این بحران برگزار نمی شود و اتهامات مطرح شده از سوی سعودیها در این میان بررسی نمی شود.
هنگامی که مناسبات بین دولتهای شورا تا این حد ناگهانی تغییر میکند و از مناسبات و همکاری و توافق و ائتلاف به سرحد جنگ اعلام نشده پیش می رود، بعید نیست که دولت های مختلف عضو شورا به دنبال ترتیب بندی هایی در خارج از چارچوب شورا باشند تا بخواهند امنیت و ثبات خود را حفظ کنند. حتی در سطح ملی نیز بحران کنونی تردیدهایی را در میان ساکنان خلیج فارس مبنی بر سرمایهگذاری و فعالیتهای آنها در دیگر کشورهای خلیج فارس و حتی ازدواج آنها با شهروندان کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس به وجود آورده است.
این بحران – فارغ از نتیجهای که به آن ختم میشود - پایانی بر دیدگاه رهبری عربستان بر تشکیلات خلیجی - عربی است که بعد از عقب نشینی مصر از این عرصه و فروپاشی عراق و سوریه مطرح شده بود. مشکل در حذف دیدگاه رهبری عربستان تنها منحصر به اختلافات ریاض با دولتهای حاشیه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی نیست ، بلکه در زمینه واکنش مردمی به سطح حملاتی است که رسانههای سعودی مطرح می کنند و ماهیت تصمیماتی که مقامات این کشور و متحدان آن بر ضد یک دولت حاشیه خلیج فارس و عرب اتخاذ می کنند. در جریان این بحران ، عربستان ثابت کرد که خواهر بزرگتر [کشورهای عربی ] نیست که به مشکلات خواهران دیگر توجه داشته باشد و استقلال آنها را حفظ کند. بلکه ثابت کرد که دولتی است که به دنبال تسلط و اعمال قیمویت خود بر آنها است و به دنبال ایجاد ترس و وحشت و بی اعتمای و عدم اطمینان است.
پیامدهای این بحران همچنین وجهه آمریکا در جهان را نیز در بر میگیرد. آمریکا توافقنامههای استراتژیک با قطر دارد که بر اساس آن ها به این کشور اجازه ایجاد پایگاه هوایی العدید و پایگاه فرماندهی مرکزی را داده است. قطر از آغاز دهه 90 قرن گذشته میلادی تاکنون با وجود تمامی خطرات احتمالی به ویژه در زمینه واکنش گروههای مسلح خشمگین از اقدامات نظامی آمریکا ، همچنان به این توافق پایبند بوده است. حال کشورهای جهان با توجهی بالا مواضع آمریکا در قبال قطر را دنبال می کنند تا ازواقعیت التزام واشنگتن به تعهدات خود در قبال امنیت متحدان آگاهی پیدا کنند.