عطریانفر: نظامیان به درد مطالبات جامعه نمیخورند/ اگر به سابقه و تجربه باشد محسن رضایی بر قاسم سلیمانی رجحان دارد
محمد عطریانفر در ادامه تاکید کرد:«این بشر خیلی آدم محترمی است، این آدم باید برود در همان چارچوب تکالیف نظامیگری خودش غوغا کند، موفق شود، دستش را هم باید بوسید، حرمتش را هم باید حفظ کند. آن وقت آقای امیر محبیان عزیز، رفیق مشترک من و شما میآید و میگوید آقای سلیمانی، اصلاحطلبان را به وحشت انداخته است. اولا وقتی سخن از نظامی میشود، یعنی کلا؛ اگر بخواهیم مقایسه کنیم که محسن رضایی قطعا باسابقهتر است از قاسم سلیمانی. در این مساله. یک اقتصادی خوانده، در زندگی بوده، کنار مجمع تشخیص مصلحت بوده، بالاخره برادر محسن بوده که ما به آن افتخار میکردیم. یک وقتی هم من به او میگفتم این کار را نکن. من با او خانه تیمی داشتم؛ گفتم نکن این کار را.»
او در بخش دیگری از این گفتوگو تصریح کرد:«حالا چون ما مدام آقای سلیمانی را برجسته کردیم به دلایل منطقهای، فکر میکنیم حالا هر چیزی که یک جایی کارآمدی داشته، همه جا به کار میآید. شما یک آچاری داری که این آچار فقط این پیچ را میتواند باز کند، دیگر این آچار به هر پیچی نمیخورد. مصیبتی که ما داریم، هیچ نظامیای در این رابطه پاسخ مطالبات جامعه امروز ما را نمیدهد و ما خط انحرافی داریم میرویم. اشاره کردم منطق سخنی که گفته میشود ما نیاز به اقتدار داریم، حرف کاملا درستی است و در مقام مصداق و تعیین موضوع قرار میگیریم، در حال حاضر ما به دلیل چندپارگی که در قدرت اعمال سیاست در ایران داریم، یا باید تجمیعش کنیم؛ از باب فوریت او فقط در رهبری تجمیع میشود، فقط در بحث رهبری. حالا اینکه ما در تعارض قرار میگیریم به لحاظ قانون اساسی، به لحاظ پیشینهای که امام مثلا تعبیه کرد، دکترینی که امام مطرح کرد، به دلیل این ساختارهای حقوقی که ما شکل دادیم، اینها را باید چهکار کنیم؟ مانعی ندارد، میرویم فرمت برایش تدارک میبینیم و میگوییم اینطوری عمل شود، آنطوری عمل شود. این اقتدار اینجا معنی میدهد. در جنگ به من سرباز صفر کیلومتر میگویند تو اگر در خط مقدم به دشمنترین دشمن پناه دادی، بر فرمانده ارشد تو در قرارگاه حکم است و موظف است و امر لازمی است که آن امان تو را به رسمیت بشناسد. یک سرباز بیسواد صفر کیلومتری در یک جبههای یک کاری میکند، بر فرمانده واجب است او حفظ شود. همهاش آنوری نیست، همه آنطرفی نیست؛ چرا، همیشه در پادگان اعلام میشود اگر فرمانده دستوری داد، باید پذیرفته شود. نه، این رابطه بهگونهای است که در درون یک نهاد مقتدر نیرومندی یک حرف دربیاید. ما در این حاکمیتی که حول محور رهبری تعریفش میکنیم، اصلا بحث را سیاسیاش نمیکنیم به لحاظ فلسفه سیاست که اصلا درست است، غلط است، با موازین دموکراسی جور درمیآید، نمیآید. فعلا اگر ما دنبال این هستیم که ملتمان را از این گردنه تاریخی، حالا به ادبیات خودشان از این عقبه عبور دهیم، ما نیازمند یک انسجام هستیم و بر پیامد این انسجام، اعمال قدرتی که برای اقتدار است و با استفاده از همه ظرفیتها. من میخواهم به شما عرض کنم برجام یکی از مصادیق این اقتدار است. اولا آقای روحانی خیلی نابغه دهر نبوده که یک کاری کند، احمدینژاد هم خنگ عالم نبوده که نتواند بکند. نه، در عصر احمدینژاد این توافق، این انسجام شکل نگرفت و بروندادی نداشت. در دوره آقای روحانی این توافق صورت گرفت، برونداد داد. حالا دست بر قضا آن بدبخت چیزی برایش نماند، این خوشبخت هم خوشش آمد. حالا دست بر قضا اینجوری شد. ریشهاش هم این بود که در قضیه برجام شخص رهبری از دولت حمایت کردند. اگر بنا بود نشود، نمیشد. خب این دستاورد است. حالا ما باید در ادامه این دستاورد برویم، تقویتش کنیم، عیبهایش را هم مرتفع کنیم. ما مقید به زمان هستیم، در هر زمانی شرایط خودمان را داریم.... ما اگر بخواهیم خارج شویم از این بحث، ما ضمن احترام برای همه نظامیان و همه نیروهای مسلح که در این قضیه ایفای نقش کردند، این باور که اگر این بار مسئولیت کشور و مشکلات را به دوش یکی از اینها و بهترینشان که مثلا میگویم آقای قاسم سلیمانی است قرار دهیم، به نظرم شرایط تغییر محسوسی نمیکند.»